به گزارش ایسنا، در این بیانیه که توسط «دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران»، به نمایندگیِ تعدادی از سازمانهای مردمنهاد حوزههای میراث فرهنگی، میراث معنوی، صنایع دستی و گردشگری، منتشر شده آمده است: «در تابستان سال 1389، حمید بقایی، معاون رییسجمهوری و رئیس وقتِ «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری»، در اقدامی شتابزده و جنجالی، که با مخالفت گستردهی کارشناسان و کارکنان سازمان میراث فرهنگی و استادان و پیشکسوتان این حوزه همراه بود، به بهانهی کاستن از تراکم جمعیتِ پایتخت و مقابله با زمینلرزهی احتمالی در تهران، تصمیم به انتقال معاونتهای سازمان میراث فرهنگی به استانهای دیگر گرفت؛ بهانهای که در میان همهی ارکان دولت فقط شاملِ این سازمان برای آزمون و خطای سیاستمداران شد و به آسیبهای ویرانگری دامن زد.
هرچند که هیچگاه نیز صدای استمداد اهالی و دوستداران میراث فرهنگی کشور برای رسیدگی به این اقدام ویرانگر شنیده نشد. این طرح و تصمیم شتابزده با وجودِ لجاجت و پافشاری در اجرایش و بهرغمِ تهدیدها و وعدههای پوچ، که هیچگاه محقق نشدند، به اجرا درآمد، اما تنها یکسال دوام آورد و به تدریج تا سال 92 تشکیلات سازمان با آسیبهای جبرانناپذیری که در این رفتوبرگشت دید به پایتخت بازگشت. آسیبهایی که در طول تاریخِ فعالیت یکصد سالهی تشکیلات میراث فرهنگی بیسابقه بوده است.»
زلزلهای که نیامده، تخریب به دنبال داشت
در دنبالهی این بیانیه آمده است: «اگرچه در تهران زلزلهای نیامد، ولی زلزلهای سهمگین به دست مدیران دولت وقت در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور به وقوع پیوست که تنها به برخی پیامدهای آن در ابتدای جایگیریِ دولت کنونی، از زبانِ کارشناسان اشاره شد: بخشِ بزرگی از کارشناسان مجرب و کارآزموده، که هسته و موتور محرک سازمان هستند، در پیِ این تبعید اجباری، با بازخرید، بازنشستگی پیش از موعد و دورکاری از کار کنار گذاشته شدند و سازمان به شکلی نگرانکننده به ورطهی تخصصزدایی افتاد.
این روند بعدها با افزودنِ انبوهی نیروهای کاملاً ناکارشناس به آن تشدید شد؛ معاونتهای سازمان که تا پیش از این رویدادِ تلخ جای مشخصی داشتند به سبب برخی اقدامات پُرابهام (که واگذاری «عمارت مسعودیه»، محل استقرار برخی معاونتهای میراث فرهنگی، پژوهشگاه و زیر مجموعههای آن، به بخش خصوصی از جملهی آنهاست) سرگردان شدند.
مرکز اسناد سازمان که بانک اطلاعات جامعی از اطلاعات و اسناد میراث فرهنگی کشور و محل نگهداری چند ده هزار اسناد و گزارشهای باستانشناسی و مدارک و عکسها و نقشههای تاریخیِ ارزشمند و نایابِ میراث تمدنی و فرهنگی ما بود، در این انتقال آسیبی جدی دید و به دستگاهها و تجهیزات پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدههای زیرمجموعهی آن آسیبهایی جدی وارد آمد.
به طوریکه رقمِ تاکنون اعلامشدهی این آسیبها، برابرِ برآورد مسؤولان کنونی، بالغ بر 300 میلیارد ریال بوده است. این رقم جدا از هزینهای است که خود این انتقال بر سازمانِ نحیفِ میراث فرهنگی تحمیل کرد که به گفتهی خودِ ریاستِ وقتِ سازمان نزدیک به 800 میلیارد ریال بوده است؛ به این فهرست میبایست آسیبهای نامحسوس و ناملموس، و صدمات انسانی و اخلاقی این رویداد را هم افزود که متأسفانه تاکنون ارزیابی درست و دقیقی در این زمینه انجام نشده است. فروپاشی بنیانِ چندین خانواده از کارکنان سازمان و تصادف منجر به فوت ناشی از رفتوآمدِ میانِ تهران و شیراز مصادیقی از لطمات این تصمیم و اقدام شتابزده و پرهزینه است.»
گزارش خسارتها را بدهید
در بخشِ پایانی این بیانیه، سازمانهای مردمنهاد درخواست کردهاند: «اکنون در ششمین سالگرد چندپاره کردن «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» و تخریب و تضعیف زیرساختهای آن و به سبب ماهیت فرانسلی و بازگشتناپذیری میراث فرهنگی و جبران ناپذیر بودن برخی خسارتهای وارده به آن، مهمترین مطالبه و خواستِ ما سازمانهای مردمنهاد حوزهی میراث فرهنگی، به نمایندگیِ همهی کارشناسان و دوستداران تاریخ و فرهنگ کشور، از ریاستِ کنونیِ سازمان میراث فرهنگی، ارائهی بررسیهای انجامشده به رسانهها و انتشارِ هرچه زودترِ گزارش خسارتهای وارده به سازمان است.
باید توجه داشت که توجه به این موضوع نه به معنای «در گذشته ماندن»، بلکه به معنای «عبرت گرفتن و آموختن از گذشته» و آمادگیِ پیشگیری از وقوع چنین بحرانهایی در آینده است. بنابراین، از دولت، دستگاه قضا، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و کمیسیون اصل نود و فراکسیونِ «میراث فرهنگی، گردشگری، صنایع دستی و مناطق آزادِ» مجلس شورای اسلامی، خواستاریم با کنار گذاشتن مصلحت و ملاحظات، و ورود جدی به موضوع، به آشکار کردنِ ابعاد ناپیدا و فاشنشدهی این اقدام ضدفرهنگی و مغایر با مصالح و منافعِ ملّی که به نابودیِ آگاهانهی مستنداتِ فرهنگی کشور و سختافزارِ نگاهبانِ میراثِ تمدنیمان، همسو با برخی جریانهای جهانیِ ایرانستیز، انجامید ــ یاری برسانند.
بیشک اقدام و عمل مناسب در این زمینه و ارائهی گزارشی جامع به پیشگاه ملت، و نیز تعقیب قضایی و مجازاتِ قانونی آمران و عاملان این اقدام بنیانبرافکن و میراثستیز، سبب خواهد شد تا در آینده مدیری جرأتِ چنین برخوردهای خودسر (؟) و ویرانگری با شناسنامهی هویتی ملت ایران را در خود نبیند.»
به گزارش ایسنا، «دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» شبکهای از سازمانهای مردمنهاد حوزههای میراث فرهنگی و محیطزیست است که در زمینهی پاسداری و حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی فعال است.
انتهای پیام
نظرات