مراسم رونمایی و معرفی سهگانه «ساحل آرمانشهر» نوشته سام استاپارد شنبه شب 24 بهمن در شهر کتاب مرکزی با حضور آبتین گلکار و امیررضا کوهستانی برگزار شد.
به گزارش ایسنا، این سهگانه با عنوانهای «سفر»، «کشتیشکستگان» و «نجات» با ترجمه نازنین دیهیمی و مهدی نوری منتشر شده است.
آبتین گلکار در این نشست درباره ژانر و سبک این اثر گفت: من پیش از این، نمایش «مسخرهبازی» تام استاپارد را خوانده بودم و این نمایشنامه هم همانند قبلی بود؛ نکته مهم در این میان، تفاوتهای نمایشنامه مستند و مستند تاریخی است.
او ادامه داد: تا مدتهای طولانی، این دو همرتبه هم بودند ولی بعد از دورهای در قرن بیستم، این دو از هم جدا شدند و نمایشنامه مستند، به متنی اطلاق شد که کلمه کلمه آن بر اساس اسناد بود؛ مثل نمایشنامههایی که درباره محاکمه سران نازیها یا محاکمه مخترع بمب اتم در آمریکا نوشته شده است.
گلکار همچنین گفت: اما کار تام استاپارد با همه اینها فرق دارد؛ در متن او، شخصیتهای تاریخی واقعی هستند ولی او خودش را قائل به این نمیداند که به همه واقعیتهای تاریخی پایبند بماند و حتی دو نفر را در شرایطی قرار میدهد که هیچوقت نمیتوانیم تشخیص دهیم واقعاً در تاریخ کنار هم بودهاند یا نه.
وی افزود: او در این نمایشنامه، سالهای مرگ و زندگی را تغییر میدهد و روایت خودش را از روشنفکران مشهور روسی ارائه میکند که در حال ترویج ایدههایشان هستند؛ به علاوه ما تصاویری از زندگی خانوادگی و زندگی رومزه آنها هم میبینیم که این تصاویر بیارتباط با تفکرشان نیست.
گلکار گفت: به نظر من استاپارد این کار را کرده تا اسطوره ذهنی خواننده شکسته شود؛ مسالهای که از نظر دراماتیک قابل توجه است، چون او با این کار دارد به نوعی وقایعی را که یک قرن بعد درباره انقلاب شوروی رخ داد، به گردن این افراد میاندازد و میگوید که اینها با رفتار تند و زیادهرویهایشان بودند که انقلاب شوروی را رقم زدند.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: در این نمایشنامه ما با هرتسن مواجه هستیم که رویای آزادی را در سر دارد اما طی متن مدام به ثروت او طعنه زده میشود. درواقع ما چیزی درباره افکار و عقاید او نمیبینیم و شعارهای توخالی از او میشنویم.
وی افزود: همچنین با چند نماد در متن روبهرو هستیم همانند قلمتراش و کودکی که با فرفره بازی میکند؛ نمادهایی که اشاره به صیقل خوردن و تغییر فکر و روحیه روشنفکرانی همچون هرتسن دارد درحالی که برای بقیه مردم نسخه میپیچند.
گلکار در پایان درباره ترجمه این اثر گفت: کتاب، ترجمه بسیار خوب و روانی دارد، بیآنکه مترجمان تلاش کرده باشند از شکستهنویسی استفاده کنند.
امیررضا کوهستانی، نویسنده و کارگردان تئاتر دیگر میهمان این نشست بود که در ابتدا به معرفی استاپارد پرداخت و گفت: تام استاپارد، نویسندهای است که قبلاً هم از او کارهایی منتشر شده و در ایران ناشناخته نیست اما صحبت کردن دربارهاش کار بسیار سختی است و نمایشنامهها و فیلمنامههایی که مینویسد، کمنظیر است؛ به طوری که در سینمای دنیا به او پزشک ژانرها میگویند.
او ادامه داد: اخیراً مقالهای درباره او میخواندم که میگفت استاپارد در عنفوان جوانی، نمایشنامههایی نوشت که مثال خوانشهای پستمدرنسیم در نمایشنامهنویسی شد اما او به مرور زمان، بیشتر و بیشتر به سمت نمایشنامه کلاسیک کشیده شده است طوری که قواعد رئالیسم را زیر پا گذاشته تا نمایشنامه اخیرش را با عنوان «ساحل آرمانشهر» بنویسد؛ طوری که میتوانم بگویم الگوهای چخوفی بر این اثر منطبق است.
این کارگردان افزود: زنان آستانه ازدواج و مردان عاشقپیشه، ساختار اثر را به سمت ادبیات قرن 19 میکشانند. استاپارد در این اثر عمداً تاریخ را با غلطهای تاریخی و ثبتشده در نمایشنامهاش، زیر سوال میبرد و در پاسخ به منتقدان میگوید وقتی درباره بدیهیترین اتفاقات تاریخی شک و شبهه داریم، کسی نمیتواند من را درباره تاریخ تولد یک شخصیت بازخواست کند.
کوهستانی همچنین گفت: نکتهای که در مستندنویسی وجود دارد، این است که میخواهیم با این کار، بخشی از دورانی را که از آرشیو حذف شده، آرشیو کنیم و این نکته درباره تاریخ هم به گونه دیگری مطرح است به این صورت که بخشهایی را که تاریخنویسان در آن حضور ندارند، بازنمایی کنیم.
وی ادامه داد: درواقع، تاریخ در زمان معاصر زیر سوال میرود چون منتقدان میگویند چرا فقط دو ساعت از یک دادگاه 9 ساعته، در یک نمایشنامه بازنمایی شده است؟ چون نویسنده مجبور بوده دست به انتخاب بزند؛ نویسنده مجبور بوده روایت تاریخی را با ساطورهای ترتیب، انتخاب و حذف و تبعیض قطعه قطعه کند تا روایت دیگری ارائه شود. البته به زعم عده دیگری حتی اگر تمام آن 9 ساعت هم به نمایش درمیآمد، باز هم نویسنده و مخاطب نمیدانند چه چیزی برای مردمی که در یک دادگاه بودهاند، مهم بوده و چه چیزهایی بیاهمیت؛ ما هرگز آنچه را برای قربانیان جنگ جهانی دوم به عنوان شهروند عادی، وکیل و قاضی اهمیت داشته، نمیتوانیم حس کنیم و به همین علت است که تاریخنگاری و تاریخ زیر سوال میرود.
این نویسنده همچنین اظهار کرد: استاپارد فرمهایی را انتخاب میکند که پرسشگری تاریخی در آن نمود دارد، او زمان را پس و پیش میکند و کارهای دیگری که قبلا درباره آن صحبت کردیم، اما مهمترین کاری که درباره «ساحل آرمانشهر» انجام میدهد، این است که شخصیتها را بدون هیچ سرانجامی رها میکند. شخصیتهای این سهگانه نه شهید میشوند و نه مدال میگیرند، او شخصیتهایی را نشان میدهد که از نگاه تاریخ فراموش شدهاند، آن هم شخصیتهایی که سرشار از ایدئولوژی بودهاند و همواره برای تغییر آینده تلاش میکردهاند.
وی در پایان گفت: این کار که کسی درباره هیچچیز، 9 ساعت نمایشنامه بنویسد و آن را به روی صحنه ببرد، فقط از استاپارد برمیآید.
انتهای پیام
نظرات