• شنبه / ۳ بهمن ۱۳۹۴ / ۱۶:۱۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 94110301361
  • منبع : نمایندگی خوزستان

شبی برای صفدر تقی‌زاده برگزار شد

شبی برای صفدر تقی‌زاده برگزار شد

نشست ادبی "آیینه‌ای رو به جهان؛ شبی برای صفدر تقی‌زاده" در حاشیه برپایی دهمین نمایشگاه بزرگ کتاب خوزستان در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی خوزستان برگزار شد.

نشست ادبی "آیینه‌ای رو به جهان؛ شبی برای صفدر تقی‌زاده" در حاشیه برپایی دهمین نمایشگاه بزرگ کتاب خوزستان در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی خوزستان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خوزستان صفدر تقی‌زاده، مترجم ادبی، در این نشست اظهار کرد: این سومین باری است که به اهواز می‌آیم. دفعه اول جوانی شاید 17 یا 18 ساله بودم که در آبادان پرونده‌ای برای من و یکی از همکلاسی‌هایم به نام بادرام درست کرده بودند و آن را به یکی از دادگاه‌های اهواز ارجاع داده بودند. ما مجبور شدیم بیاییم. به دادگاه رفتیم و با رأی دادگاه بی‌گناه تشخیص داده شدیم.

وی ادامه داد: دومین سفر همین چند سال پیش بود که از محبت‌های صمیمانه و جنوبی با همه معانی عمیق خودش به اهواز آمدیم و از وجود دکتر عباس امام بهره‌مند شدیم و در نهایت خاطره خوش برایم به جای ‌گذاشت. سومین سفر من به اهواز هم امروز است که در دهمین نمایشگاه کتاب اهواز حضور یافته‌ام.

تقی‌زاده گفت: اهواز شهر زنده‌ای است. نام قبلی‌اش ناصری بوده و مردمش خونگرم و ساده‌دل و صمیمی‌اند. آبادان هم به قول ابن بطوطه، جهانگرد مراکشی، در 700 سال پیش زمین شوره‌زاری بوده است و اسم قدیمی آن "عبادان" بوده که حدود 100 سال پیش به آبادان تغییر پیدا می‌کند و پالایشگاه نفت آن معروف است.

او تصریح کرد: باید از خرمشهر هم که در 15 کیلومتری آبادان است نام ببریم. اسم قدیمی‌اش محمره بود و فرهنگستان زبان با توجه به وضعیت جغرافیایی‌اش و نخلستان‌های پربارش به قول آدم شوخی، به شیوه کار ریشه‌شناسان اول می‌گفته مُحمره، مُحامِره، مُخمره و ناگهان خرمشهر!

این مترجم ادبی بیان کرد: من زاده آبادان هستم مثل آقای نجف دریابندری. هر دو در دبیرستان رازی آبادان بودیم. این دبیرستان در آن زمان واقعا نمونه بود. دسته ارکستر ایرانی و دسته ارکستر فرنگی، پیانو، ترامپت، جاز و ساکسیفون داشت. دبیرانش ممتاز بودند و بعدها هر کدام در کشور عهده‌دار مشاغل مهمی شدند. دبیرستان، انجمن‌های مختلفی از جمله، انجمن ادبی، انجمن تئاتر، انجمن کتابخانه، انجمن موسیقی، انجمن نشریه و سالنامه و انجمن ورزشی داشت.

او خاطرنشان کرد: در سال 1327 کتابچه‌ای از طرف دبیرستان رازی منتشر می‌شد که در آن ایام چقدر مرتب بود. انجمن ورزشی هم بسیار فعال و پربار بود و حالا که به آن نگاه می‌کنیم واقعا کیف می‌کنیم.

تقی‌زاده ادامه داد: در نخستین جلسه این انجمن‌ها برای انتخابات مدیر روزنامه رأی‌گیری کردند که به قول آقای دریابندری آقایان با حسن نظر خود مرا برگزیدند. نجف در پایان گزارش خود که در این سالنامه منتشر شده و به چاپ رسیده نوشته است: "به هر حال ما هنوز بیش از پنج شماره بیرون نداده بودیم که عید فرارسید و کارها را تعطیل کرد. بعد از عید امتحانات مثل غول، قیافه خود را به ما نشان داد و ما هم از ترس قیافه هولناک غول جرأت نکردیم به روزنامه رازی توجه بیشتری کنیم". این نوشته گزارش‌بار شاید نخستین مطلبی باشد که از نجف دریابندری به چاپ رسیده است.

او اظهار کرد: در انجمن ورزش دانش‌آموزانی بودند که بعضی از آن‌ها قهرمانان مشت‌زنی مثل آقای شتاب و قهرمان شنا مثل آقای برومند در سطح کشور بودند. فوتبالیست‌هایی در تیم ملی داشتیم حتی کاپیتان تیم ملی به نام پرویز دهداری در انجمن ورزشی دبیرستان ما بود. در میان شاگردان دبیرستان شاعرانی مانند فریدون کار حضور داشتند.

این نویسنده یادآور شد: یکی دو سال بعد از گذراندن امتحانات به آموزشگاه فنی آبادان در بخش امور بازرگانی رفتم. در آن جا بیشتر معلم‌ها انگلیسی‌زبان بودند. هر ساله رسم بر این بود که در پایان هر دوره تحصیلی رشته‌های فنی مهندسی، مراسم فارغ‌التحصیلی را باشکوه برگزار می‌کردند. در مراسم فارغ‌التحصیلی آموزشگاه فنی آبادان، نام شاگردان اول و دوم و سوم هر دوره را اعلام می‌کردند و آن‌ها را برای ادامه تحصیل به کشور انگلیس می‌فرستادند. در جشن فارغ‌التحصیلی ضمن اجرای برنامه‌های متنوع غالباً نمایش‌نامه کوتاهی هم روی صحنه می‌رفت. آن سال مسؤول اجرای نمایش یکی از معلم‌های زبان انگلیسی ما بود. به نام مستر فریمن که اهل ادبیات و به ویژه تئاتر بود و عضو انجمن تئاتر کوچک آبادان هم بود؛ انجمنی که اعضایش بیشتر کارکنان شرکت نفت بودند.

او اضافه کرد: مستر فریمن از میان شاگران کلاس انگلیسی سه نفر را انتخاب کرد تا در یک نمایش نقشی را ایفا کنند. محمدعلی صفریان، علی لیاقتی و بنده. نمایش مورد توجه قرار گرفت. حضار بیشتر از پدرها، مادرها و بستگان نزدیک دانشجویان بودند و البته از مقامات فرهنگی دولتی شرکت نفت هم حضور داشتند. بعد پیشنهاد شد که نمایش به زبان فارسی هم اجرا شود و گفتند چه کسانی مایلند نمایش را به زبان فارسی ترجمه کنند بنده و آقای صفریان که دیگر دوست نزدیک شده بودیم داوطلب شدیم و با هم به هر زور و زحمتی که بود نمایش‌نامه را ترجمه کردیم تا در مراسم دیگری به زبان فارسی اجرا شود. ما را تشویق کردند و همین امر موجب شد که از آن پس ما به طور مشترک به کار ترجمه ادامه بدهیم.

تقی‌زاده گفت: ما در دانشگاه نفت آبادان، بیشتر درس‌های دانشکده را به زبان انگلیسی می‌خواندیم. هم متون کلاسیک درس می‌دادند هم ادبیات معاصر. یکی از دبیران زبان انگلیسی ما خانمی بود به نام میسیز اِسکولفیلد، خانمی موقر که با جدیت می‌کوشید زبان انگلیسی را با حوصله و قواعد جدید به ما بیاموزاند.

او تصریح کرد: شاگران دانشکده در سن و سال نزدیک به هم نبودند. غالباً از شهرهای مختلف به آبادان آمده بودند و هدف اصلی‌شان این بود که بعد از اتمام تحصیل به استخدام شرکت نفت درآیند. بعضی از این بچه‌ها خیلی تُخس و شیطان بودند. روزی یکی از همین همکلاسی‌ها پیش از آغاز درس درباره خانم معلم حرف‌هایی زد و متلک‌هایی پراند که همه بچه‌های کلاس به خنده افتادند. خانم اِسکولفیلد از این بابت قدری دلگیر شد و از من پرسید: "این آقای ابطحی چه می‌گوید که بچه‌ها این جور می‌خندند؟" من که دستپاچه شدم گفتم: "می‌گوید شما امروز چه لباس قشنگی پوشیده‌اید". ناگهان خانم اِسکولفیلد گل از گلش شکفت و گفت: "این اولین باری است که در ایران کسی از لباس من تعریف می‌کند." و رو به آقای ابطحی گفت: "خیلی از شما ممنونم. شما امروز مرا بسیار خوشحال کردید. "You made my may". بعد درباره این اصطلاح توضیحاتی را داد. به گمانم آقای ابطحی قدری خجالت کشید.

این مترجم ادبی اضافه کرد: همین خانم برای کمک به انگلیسی و یاد گرفتن ما را واداشت کتابچه کوچکی داشته باشیم و اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های انگلیسی را در آن یادداشت کنیم و باز او بود که داستان‌های زیادی مثلا از نویسنده‌ای به نام ساکی به ما داد تا بخوانیم و در کلاس درباره داستان‌ها نظر بدهیم. او بود که به ما توصیه کرد مرتب به سینما برویم و فیلم سینمایی ببینیم. در آن موقع هر هفته دو ‌سه فیلم سینمایی در سینمای تاج آن موقع (سینما نفت امروز) نشان می‌دادند که بعضی از آن‌ها همزمان در آمریکا و انگلیس نمایش داده می‌شد و تماشای فیلم‌های سینمایی به زبان انگلیسی در یادگیری زبان انگلیسی خیلی مؤثر است.

وی در ادامه بیان کرد: درباره هوای آبادان که گاهی غبارآلود و شرجی می‌شد زیاد گفته بودند. از قول یک اصفهانی که به آبادان آمده بود و می‌گفت چگونه است که هوا هم شرجی است و هم غبارآلود به او جواب داده بودند مثل این است که در حمام قالی بتکانی.

او همچنین گفت: جنگ تحمیلی با عراق در ساعت 10 و 29 دقیقه چهارشنبه 29 شهریور 59 در آبادان شروع شد و جمعی از استادان و دبیران فرهیخته که در آموزش و پرورش آبادان کار می‌کردند با شلیک خمپاره‌ای شهید شدند. یکی از آن‌ها آقای صیادی نام داشت و از جمله نویسندگان خوب داستان بود.

تقی‌زاده خاطرنشان کرد: به آن چه به عنوان مکتب داستان‌نویسی خوزستان است ادای احترام می‌کنم و همچنین به داستان‌های احمد محمود، ناصر تقوایی، مسعود میناوی، ناصر موذن، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، پرویز مسجدی، عدنان غریفی، نسیم خاکسار، بهرام حیدری، صمد طاهری و کوروش اسدی که اهوازی و آبادانی هستند و بسیاری دیگر که موجب افتخار ما هستند و بدین گونه زحمات‌شان را سپاس می‌گویم.

در ادامه دکتر عباس امام، مترجم و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز، گفت: در 100 سال گذشته ادبیات معاصر آمریکا تأثیرات بسیاری را بر ادبیات کشورهای دیگر گذاشته است و از جمله ادبیات کشور ما داشته است. ادبیات آمریکا به ویژه از دو جنبه نحوه روایت‌گری و از جنبه ساختار کلان ادبیات داستانی تأثیرات بسیار زیادی داشته و پیروان زیادی نیز پیدا کرده است.

وی تصریح کرد: زمینه‌های ورود این نوع ادبیات بسیار تأثیرگذار از 70 سال پیش در کشور ما شروع شد و از آثار و سبک کسانی مثل جان استاین‌بک، ارنست همینگوی، مارک تواین و اُهنری تاثیر بسیاری پذیرفت.

امام ادامه داد: پیدایش نفت در خوزستان موجب ورود جنبه‌های تجدد در کشور ما شد. طبیعتاً همین هم باعث شد قشر و گروهی در استان خوزستان ظهور کنند که در دهه‌های بعدی تأثیر بسیار زیادی را بر ادبیات داستانی کشور و ترجمه ادبیات داستانی بگذارند.

وی گفت: وقتی مسائل تجدد وارد خوزستان می‌شود می‌بینیم که هم ادبیات داستانی و هم شعر نو و فیلم و تئاتر بسیار تأثیرگذار می‌شود به نحوی که امروزه در تاریخ ادبیات معاصر صحبت کردن از ادبیات جنوب یک مقوله کاملاً جاافتاده است. هرچند اصطلاحی غلط است چراکه ما جزو جنوب کشور نیستیم؛ ما غرب کشور و یا جنوب غربی کشور هستیم.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: وقتی در آبادان حرکت‌های ادبی نوگرایانه شروع می‌شود کسی مثل صفدر تقی‌زاده در آن رشد می‌کند و کسانی مانند ابراهیم گلستان در تهران یا پرویز داریوش و بنگاه‌های ترجمه مثل فرانکلین در این زمینه فعال می‌شوند.

او با اشاره به سهم مترجمان خوزستانی در ترجمه ادبیات معاصر گفت: کسی مثل نجف دریابندری وقتی 20 ساله بوده است شروع به ترجمه می‌کند. کارنامه بسیار پربار او نشان‌دهنده نقش مترجمان خوزستانی است. بعد از او و همزمان با نجف دریابندری، صفدر تقی‌زاده ظهور و با امکانات آن زمان شروع به ترجمه می‌کند. خدمات تقی‌زاده در 40 سال اخیر بسیار قابل توجه است و حجم کارهای ترجمه او به هزاران صفحه می‌رسد. تاکنون چند صد داستان کوتاه و چند رمان را ترجمه کرده است. پس از تقی‌زاده در شهر آبادان یکی از مترجمان ادبیات داستانی معاصر به نام استاد محمدعلی صفریان شروع به ترجمه می‌کند که مرگ زودرس باعث گم‌نامی نسبی او شد.

این مترجم ادامه داد: بعد از آن‌ها نسل جدیدتری پیدا می‌شود که متعلق به بعد از انقلاب هستند. می‌توان به فتح‌الله بی‌نیاز که اهل مسجدسلیمان است اشاره کرد. همچنین مصطفی مستور، از جمله مترجمان شناخته شده در کشور است. بعد از او علی بهروزی را داریم که اهل آبادان است و در زمینه ادبیات داستانی کارهایی را ارائه داده است.

عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: یکی دیگر از مترجمانی که صرفا در زمینه ادبیات داستانی کار کرده است جلیل جعفری ‌یزدی در اهواز است و بسیار به ادبیات داستانی معاصر آمریکا علاقه‌مند است.

امام تصریح کرد: همچنین هاشم حسینی از هفتکل در زمینه ترجمه و تألیف و شعر کتاب‌های زیادی دارد و پرویز حسینی نیز شایسته ذکر است. در نسل جدید و جوان هم می‌توان به محمد حیاتی اشاره کرد.

وی بیان کرد: اما آن چه در کار استاد تقی‌زاده بسیار ارزشمند است اول خودساختگی اوست. استاد تقی‌زاده در زمان شروع به ترجمه ادبیات داستانی با همه مشقاتی که ترجمه ادبیات داستانی دارد کار ترجمه را آغاز کرد. آن موقع اصلا رشته‌ای به نام ترجمه وجود نداشته است. او و دوستانش به صورت خودآموز و سخت‌کوشی به این جایگاه رسیدند.

این مترجم گفت: نکته دیگر پیشگامی تقی‌زاده است. او در شناساندن ادبیات داستانی معاصر غرب به ویژه آمریکا پیشگام بوده است و در نشریات مختلف گزاش‌ها، نقدها و مقالات و ترجمه‌های زیادی را از صفدر تقی‌زاده می‌بینیم. به همین دلیل است که او امروز از او به عنوان یک صاحب نظر و یک پیشکسوت یاد می‌کنند. او جوایز زیادی دریافت کرده و داور جشنواره‌های بسیاری بوده است.

وی اظهار کرد: صفدر تقی‌زاده تنها یک مترجم نیست؛ مولف هم هست. گرچه هر مترجمی مولف است. صفدر تقی‌زاده نه تنها ترجمه می‌کند بلکه خودش دست به قلم هم هست و مطالب بسیار زیادی را نوشته ‌است.

در پایان جلسه پرسش و پاسخی برگزار و از عباس امام و صفدر تقی‌زاده قدردانی شد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha