تا سال گذشته که مادرم زنده بود او به من غذا میداد اما از وقتی که از دنیا رفته است دیگر توانایی این را ندارم که غذا بخورم چون در سربازی به دلیل انفجار شیئی دو چشم نابینا و دو دستم از مچ قطع شد و با وجود تائید صورت سانحه توسط ارتش،بنیاد شهید این آسیب دیدگی را مورد تائید قرار نداد.
تقی گنجلو اُپراقی در گفتوگو با خبرنگار سرویس «فرهنگحماسه» ایسنا،درباره حادثهای که در سال 1384 برای او در دوره خدمت سربازی پیش آمده است توضیح میدهد:روز بیست و هشتم اسفندماه سال 1384 هنگامی که سرباز بودم در حین آموزش «ش م ه»(شیمیایی میکروبی هستهای) براثر انفجار شیئی از ناحیه دو چشم نابینا شدم و دو دستم نیز از مچ قطع شد. من از سربازان نیروز زمینی ارتش در شهرستان پیرانشهر بودم.
به دنبال این حادثه به بنیاد شهید مراجعه کردم اما کارکنان بنیاد شهید گفتند که ابتدا باید ارتش جانبازی شما را تأیید کند. با مراجعه به سازمان ایثارگران ارتش و کمیسیونهایی که داشتند در «شورای عالی کمیسیون 120 ارتش » به عنوان جانباز 96 درصد شناخته شدم اما هنگامی که به بنیاد شهید و امور ایثارگران مراجعه کردم آنها گفتند که چون این حادثه در حین آموزش «ش م ه» برای شما به وقوع پیوسته است جزو مصادیقی که بتوان آن را جانبازی به شمار آورد، نیست و عملا من به عنوان جانباز به حساب نمیآیم.
در دیدار با مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران ناکام بودم این درحالی است که پس از فوت مادرم در سال گذشته من دیگر توانایی انجام بسیاری از کارها را ندارم. به عنوان مثال فقط در یک نمونه باید بگویم که چون دو دستم از مچ قطع شده است حتی توانایی اینکه قاشق را بدست بگیرم و غذا بخورم هم برایم مقدور نیست. در سالهای گذشته که مادرم در قید حیات بود او زحمت میکشید و غذا در دهانم میگذاشت از طرفی چون نابینا هستم نمیتوانم کاری انجام بدهم و همین برایم مشکلات بسیاری را بوجود آورده است. به دنبال این موضوع که جانبازی من مورد تأیید بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار نگرفت به تهران آمدم و به این نهاد رفتم تا رئیس یا قائم مقام بنیاد شهید را از نزدیک ملاقات کنم اما اجازه ندادند که این امر صورت بگیرد. من حتی التماس هم کردم که بینتیجه ماند.
اگرچه سازمان ایثارگران ارتش 70 یا 80 هزار تومان ماهانه مستمری به من میدهد اما این مبلغ کفاف زندگی من را نمیدهد و از طرفی توانایی انجام هیچ کاری را ندارم. برادرانم هم که در روستا زندگی میکند. آنها نیز نمیتواند از من نگهداری کنند. امیدوارم این سخنان موجب شود تا مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران در تهران وقتی را برای ملاقات من با آنها در نظر بگیرند تا بتوانم رودررو مشکلاتم را بگویم یا به پرونده جانبازیام رسیدگی کنند.
انتهای پیام
نظرات