وظیفه امروز ماست که سفیران حقیقت دفاعمقدس باشیم و تنیدگی جریان دفاع مقدس با سرنوشت انقلاب را یادآوری کنیم.
به گزارش سرویس «فرهنگحماسه» ایسنا، هفته نخست آبان ماه 59، یکی از نقاط عطف تاریخ مردم ایران در دفاع مقدس از کیان ملی و بنیانهای اعتقادی و انقلاب اسلامی خود بود. مقاومت 45 روزه مردم خرمشهر در برابر آتش تا دندان مسلح بعث گرچه به اشغال هشت نهم این شهر در روزهای نخست آبان 59 منتهی شد اما به مثابه مشتی که نمونه خروار است، پیروزی محتوم ایرانیان در تلاش قهرمانانه برای بازپسگیری اراضی مورد تجاوز و حفظ کیان ملی خود را، امری قابل انتظار برای تحمیلگران مستقل، جهانی کرد و ملت ایران را به اوج مراحل انسجام ملی برای نمایش عالیترین جلوههای اقتدار خود رساند.
کسانی که حماسه 45 روز مقاومت خرمشهر را در برابر اتحاد همه نیروهای امپریالیستی و دستنشاندگان منطقهای آنها رقم زدند افرادی به ظاهر عادی با ارادههای کاملا الهی بودند که هنوز هم احساسی ویژه نسبت به خاطرات آن روزها دارند و پیش از همه دلهایشان برای اقتدار مؤمنانه آن روزها تنگ میشود.
آنها بازگشت به حال و هوایی را که موجب شکلگیری آن همه اقتدار شد، کلید انسجام ملی و مهمترین راز حیات ملی ایرانیان میدانند و در عین حال از قدرناشناسیهایی که موجب تعلل در رسیدگی به خرمشهر، برنامهریزی برای آینده مطلوب این شهر نمادین و بیتوجهی به مناعت طبع قهرمانان دفاع مقدس شده است، آزرده و دلتنگ به نظر میرسند.
«سعید خادمی»، یکی از همین قهرمانان گمنام است که وقتی شهر او در معرض تهاجم ددمنشانه قرار گرفت جوانی 21 ساله بود و اکنون 56 ساله است که حرمت خاطرات آن روزها را مورد تأیید قرار میدهد.
او میگوید:وظیفه امروز ماست که سفیران حقیقت دفاع مقدس باشیم و تنیدگی جریان دفاع مقدس با سرنوشت انقلاب را یادآوری کنیم. زیرا نه تنها انقلاب اسلامی بلکه دفاع مقدس ما در برابر دشمنان اسلام و انقلاب نیز پایان نایافتنی هستند و آینده ما درگرو درک و فهم این درهم تنیدگی است.
وی بیتوجهی به خرمشهر را از مهمترین نشانههای عدم عنایت به این درهم تنیدگی میداند و یادآوری میکند که خرمشهر امروز شهری مرده با مردمی افسرده است که همچنان چشم به راه برنامههای راهبردی و مدیرانی جهادی برای رقم زدن آینده با افتخار این شهر هستند، اما حکایت آنان که میآیند و میروند مصداق پیام این بیت است که میگوید:
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و نوبت به دیگری پرداخت
درست است که بیشتر مردم ایران از یک سو قربانی خودخواهیها و قانونگریزیهای یک دهه اخیر و از سوی دیگر درگیر با نتایج و عواقب تحریمها و ستمگریهای جهان استکباری هستند اما به هر حال خرمشهر و مردمش نماد ایران بزرگند و این شایستگی را دارند که حداقل گامی در جهت آگاهی ملت ایران از زوایای پنهان و پیدای اموال آنها برداشته شود.
اگر مردم بدانند که خرمشهریها در چه شرایطی به سر میبرند جوشش غیرت ملی آنان ممکن است تحول عظیمی را رقم بزند و همین تحول مبدأ یک نقطه عطف تاریخی در شرایط اجتماعی و اقتصادی سایر نقاط شود.
این قهرمان دیروز و شهروند بیکار امروز همچنین ظرفیت رزمندگان و آمادگی آنان برای به کار بستن تجربه و دانش خود و ساختن یک خرمشهر دلپذیر و پویا را مورد تأکید قرار میدهد و بویژه از این بابت ناراحت است که به گفته خودش «جز در زمانهای خاصی کسی از حال روز ما و شرایط شهر و خانوادههایمان سراغی نمیگیرد.بدتر این که بعضی حتی مناسبتهای جنگی را که بهانه توجه صوری به ما بوده است را از یاد بردهاند و فقط زمان انتخابات به فکر استفاده از ما برای کسب رأی میافتند و به تعریف از ما میپردازند. حال آن که ما نیازمند تعاریف ریاکارانه آنها نیستیم و توجه واقعی به ارزشها و ظرفیتهایمان را میخواهیم.
به گفته خادمی خواسته همرزمان او، جایگاه واقعی شهروندی، تجدیداعتبار اجتماعی و فراهم شدن فرصت لازم برای خدمت عزتآفرینی است که باعث خواهد شد آنان بار دیگر مورد احترام نزدیکان و فرزندان خود و سایر آحاد جامعه قرار گیرند و تبدیل به حلقه انسجام خانوادهها و جامعه خود شوند.
این رزمنده خرمشهری که از رفتارهای رانتی برخی همرزمان خود نیز آزرده است، میگوید:ما با رفتارهای رانتی از سوی هر قشر و گروهی مخالفیم و تنها خواستار توجه واقعی به سفارشات مقام معظم رهبری در خصوص حفظ شأن و ترمیم زندگی رزمندگان و جایگاه اجتماعی آنان هستیم که موجب پر شدن بسیاری گسلهای اجتماعی نیز میتواند باشد و بسیاری باورهای آسیبدیده نسبت به ضرورت حضور همه جانبه در عرصه دفاع از هویت ملی را ترمیم کند. متأسفانه یکی از موانع چنین توجهی ارائه گزارشهای غیرواقعی از برنامههای اقتصادی عمرانی و اجتماعی اجرا شده و در حال اجراست و مهمترین وظیفه در قبال این ریاکاریها به عهده رسانههای عمومی بویژه رسانه ملی است که باید به عینی شدن شناخت مردم ایران از این شهر و نقاط مختلف بویژه خرمشهر کمک کنند و این را بخشی از رسالت خود در زمینه ایجاد و تقویت همگرایی ملی بدانند.
خادمی، آرزومند دیدن روزهایی است که خرمشهر آباد و شکوفا به یکی از مقاصد گردشگری ملی تبدیل شود و مهمان نوازی خرمشهری که زمانی مسافران زیادی را به این شهر میکشاند بار دیگر به عنوان یکی از مشخصههای فرهنگی این نقطه زیبای مرزی زبانزد خاص و عام شود.
از این شهروند خرمشهری خواستیم خاطرهای از روزهای نخستین جنگ و دفاع مظلومانه مردم خرمشهر نیز چاشنی این گفتوگو کند. خادمی گفت: «دیگران مقاومت مردم خرمشهر را 45 روزه میدانند. حال آن که ما در واقع از فروردین 58 درگیر آزمونهای ترور بعثیها و دیگر عوامل خارجی بودیم و از اوایل خرداد 59 وارد مرحله تازهای از درگیری مستقیم با دشمن شدیم که اولین شهدای این درگیری مستقیم در نوار مرزی شهید موسی بختور و شهید عباس فرحان اسدی بودند.
در همین مقطع بارها شاهد پروازهای شناسایی هلیکوپترهای دشمن بر فراز خرمشهر بودیم و این که مسئول اتاق تلفنخانه سپاه خرمشهر بودم بارها به اتفاق همرزمم کمال محسنیفر با نخست وزیری تماس گرفتیم و به دستور شهید سیدمحمدعلی جهانآرا با اعضای مختلف دولت موقت از جمله ابراهیم یزدی وزیر خارجه گفتوگو کردیم. در تمام این گفتوگو صریحا پیام شهید جهانآرا به حضرات ابلاغ میشد که نیروهای صدام برای حمله همه جانبه آماده میشوند اما تنها جواب آنها همین بود که داریم پیگیری میکنیم.
در همین مقطع یکی از دغدغههای شهید جهانآرا این بود که سطح اراضی مرزی ما با عراق پایینتر از خاک آنهاست و باید دو سوی مرز هم سطح شود تا بتوان بهتر طراحی دفاعی کرد.
متأسفانه پاسخ هم ابراز نگرانیها در این مورد، ادعای صرفهجویی مقامات محلی بویژه فرماندار وقت بود که در برابر قیمت پیشنهادی پیمانکار بر قیمت پیشنهادی خود پافشاری ورزید و اختلاف سه میلیونی رقمهای مورد نظر طرفین بهانه اهمال متعمدانه در انجام چنین کار حساسی شد.
متأسفانه یکی از کوتاهیهای انجام شده در جمعبندی و تحلیل ابعاد این گونه اهمالهاست که بخشی پنهان از مظلومیت خرمشهر را تشکیل میدهند و برای پایان دادن به این خلاء بزرگ باید تاریخ معاصر خرمشهر از دهه 50 تا کنون توسط نویسندگان هوشمند و آشنا به زوایای امور سیاسی و تاریخی و جغرافیایی و پایبند اصول و آرمانها نوشته شود.
گفتوگو و عکس از: محمدعلی محمدی (م. ریحان)
انتهای پیام
نظرات