لطیف هلمت شاعر مطرح کردستان عراق است که اخیرا سفری به ایران داشت.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، چند شعر این شاعر با ترجمه مختار شکریپور را که این مترجم در اختیار خبرگزاری گذاشته منتشر میکند.
«نقشها»
هرگاه نقش کبوتری را کشیدی
درختی برایش مهیّا کن
تا لانهاش را روی آن بسازد
.
نقش کوهی را که کشیدی
برفی نیز روی آن بباران و بباران
تا تنها نباشد
.
نقش رودی را که کشیدی
دو ماهی نیز در آن رها کن
تا حوصلهاش سر نرود
.
نقش کودکی را که کشیدی
کیفی پر از کتاب بر شانههایش بیاویز
تا تفنگ به دوش گرفتن را یاد نگیرد
درخت خشکی را نیز که بریدی
از آن قلمی بساز
نه قنداق تفنگ و
قفس
تا پرندهها
آزرده نشوند و کوچ نکنند.
***
«من تنها نیستم»
من تنها نیستم
راهی خواهرم است
من فقط خودم نیستم
واژهای معشوقم است
من فقط یکی نیستم
یک نگرانی همراه من است
من بیناز نیستم
ابری مادرم است
من در تبعید نیستم
رؤیا و اندیشه و خودم
دلم را همیشه شلوغ میکنند
من تنها خودم نیستم
راه
واژه
نگرانی
ابر
رؤیا
اندیشه و
خودم
همراه مناند.
***
«روزهای هفته»
روزهای هفته که نهان میشوند
تک تک برگی میشوند
بر تن درختان
گرنه جنگل
این همه برگ از کجا آورده است؟!
.
هفتههای ماه که نهان میشوند
تک تک به افق رفته و
ابر میشوند
گرنه زمستان
این همه پارچه ابری از کجا آورده است؟!
.
ماههای سال که از آسمان آزرده میشوند
تک تک پرتقال میشوند و
به آغوش زمین میریزند
گرنه باغ
این همه پرتقال از چه ساخته است؟!
.
عاشقان را نیز که میرانند
تک تک رو به آسمان مینهند و
ستاره میشوند
گرنه آسمان
این همه ستاره از کجا آورده است؟!
***
«قفس»
آسمان
قفس ستاره است و
مقام و رتبه
قفس انسان
سکوت
قفس واژه است و
ابر
قفس باران
گل
قفس بوی و رایحه است و
جنگل
قفس درخت
دریا نیز
قفس آب است و
تو
قفس دل من
.
گنجشکی زرد را
در قفسی اسیر کرده است
نامش را گذاشته است
ماه...
شب...
***
«شکار»
روز اول که به شکار رفتم
تورم را در خانه جا گذاشتم
روز دوم که به شکار رفتم
تورم را در راه گم کردم
روز سوّم که به شکار رفتم
در سایه درختی خوابم برد
روز چهارم که به شکار رفتم
گرسنه بودم
تورم را فروختم و
نانی خریدم
روز پنجم که به شکار رفتم
دختری در تورم افتاد
روز ششم که به شکار رفتم
نهنگی تورم را خورد
روز هفتم
قسم خوردم
که دیگر به شکار نروم
در خیابانی
دختری مرا شکار کرد
***
«به چه درد میخورد»
به چه درد میخورد
که هزاران خورشید
در آسمان بازی کنند
اما در دل تو
چراغی نمیخندد
.
به چه درد میخورد
که هرچه گنج دنیا در روح تو نهفته باشد
اما تو نتوانی
روحت را تصرّف کنی
.
به چه درد میخورد
که هزار شهر را بگردی
اما به راه دل خویش
آگاه نباشی
.
به چه درد میخورد
که صدها هزار یار داشته باشی
اما تو نتوانی
دلت را یار خود کنی
.
به چه درد میخورد
از هرچه مروارید دریاهاست
گردنبندی برای دختری ساز کنی
اما تو نتوانی
دل خویش را به او تقدیم کنی.
***
لطیف هلمت در یک نگاه
شکریپور همچنین در معرفی لطیف هلمت نوشته است: لطیف هلمت، شاعر، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار کرد عراقی است. وی متولد 1947 میلادی و زاده شهر "کفری" از توابع استان کرکوک کردستان عراق است. او در خانوادهای اهل آیین و تصوف و شعر و ادب متولد شد و پدرش یکی از مشایخ طریقت قادریه بود و به خاطرآشنایی کافی با زبان و ادبیات فارسی، همواره شعرهای حافظ، سعدی، مولانا، عطار، بیدل و بایزید بسطامی را برای فرزندانش به زبان کردی ترجمه میکرد و میخواند. نخستین مجموعه شعرش را با عنوان "خدا و شهر کوچک ما " در سال 1970 منتشر کرد. وی به همراه شاعرانی چون "فرهاد شاکلی" و "احمد شاکلی" از بنیانگذاران نحله ادبی "کفری" کرکوک بود که نقش بسیار تعیینکنندهای در سیر و دگردیسی تاریخی شعر کردی داشتهاند.
دیوان بزرگ "لطیف هلمت" که دربردارنده 1428 صفحه شعر ناب و متفاوت و متنوع و برخوردار از فرمها و تجربهها و آزمونهای شعری است، شامل بیش از 20 دفتر شعر است و به قول خود "لطیف هلمت"، صرفا ورق سیاه کردن نیست. آخرین دفتر شعر هلمت با عنوان "شعر و ضدشعر یا بازی کهنه و نو" نیز در 170 صفحه به تازگی منتشر شده است که دربردارنده آخرین تجربههای شعری این شاعر مطرح کرد است. از دیگر دفتر شعرهای وی میتوان به: آماده تولدی دیگر، توفان سفید، گیسوان آن دختر سیاه چادر ییلاق و قشلاق من است، واژه زیبا گل است، نامههایی که مادرم نخواند، این رودخانه خشک نمیشود و کشمکش همشهریان الکترونی اشاره کرد. هلمت جدا از شعر، داستان و نمایشنامه هم مینویسد و تاکنون بیش از 20 اثر در این زمینهها از او منتشر شده است. چهار کتاب در زمینه نقد ادبی، کتابی درباره صوفیگری و کتابی درباره دادائیسم و سوررئالیسم نگاشته که در راستای توجه و تاثیرگرفتنهای این شاعر از این دو مکتب ادبی است. به تازگی یک رمان هم از او با عنوان "همسران اجنّه شیخ محمود" منتشر شده که توسط سارا قبادی به فارسی ترجمه شده و تجربههای تازه بینظیری در این رمان مشاهده میشود. شعرهای لطیف هلمت تاکنون به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، سوئدی، هلندی، آلمانی و فرانسوی ترجمه شده است.
شعر هلمت، شعری ساختارمند با تنوع خلّاقانه در فرم و مضمون و تصویرپردازیهای بکراست و نوعی نگاه متفاوتِ آمیخته با چاشنی طنز دارد که امور روزمره را به پرسشها و چالشهای فلسفی و منتقدانه و معترضانه جامعهشناسانه میکِشد و با تأویلها و تعبیرهای شاعرانه خاص خودش از موضوعات متنوع، دست به طرح مضامینی میزند که ذهن مخاطب را به چالش با پیرامون خود و غور و دقیق شدن در آن میکشاند.
زبان شعر هلمت از نوعی قدرتمندی و استحکام فارغ از فخامت فضلفروشانه و مصنوعی برخوردار است و شعر او را میتوان رنگینکمانی از نقطهنظرات و تفکرات مختلف با وجود تناقضهایی که به ندرت در شعرش دیده میشود دانست.
گزیدهای از شعرهای این شاعر با ترجمه مختار شکریپور در نشر ثالث زیر چاپ است.
انتهای پیام
نظرات