سازمان ملل دوشنبه شب شاهد تحرکات دیپلماتیک فعالی با محوریت تحولات کنونی یا آتی خاورمیانه بود که در سایه عدم تلاش رهبران عربی میانهرو یا تندور، این روسای جمهور آمریکا و روسیه بودند که رهبری این تحرکات دیپلماتیک را بر عهده داشتند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عبدالباری عطوان، تحلیل نویس مشهور عرب در سر مقاله خود در روزنامه مستقل رای الیوم نوشت: دو بازیگر اصلی در منطقه خاورمیانه قویا در تمامی دیدارها و رایزنیها و در لابلای سخنرانیهای ایراد شده در تریبون مجمع عمومی سازمان ملل حضور داشتند که این دو بازیگر مهم نظام سوریه با رهبری بشار اسد و داعش با رهبری ابو بکر بغدادی بودند و از مساله فلسطین تنها در چارچوب عاری کردن منطقه از سلاحهای هستهای و از بین بردن مانع اسرئیل از مسیر این مهم سخن به میان آمد و بنابراین این مساله بسیار عقبگرد کرده است و مساله فلسطین نیز کمرنگتر خواهد شد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه ستاره بیرقیب این دوره مجمع عمومی بود، چرا که او توانست دیدگاه خود را نسبت به خاورمیانه جدید و چگونگی تعامل با پرونده سوریه تحمیل کند و پوتین به انزوای خود و کشورش از دروازه سوریه پایان داد.
پوتین از تهدید داعش و خطر آن به عنوان پلی برای بازگشت قوی به منطقه و جامعه بینالملل استفاده کرد و نقشی را برای بشار اسد در ائتلاف جدیدی که پیشنهاد آن را برای مقابله با داعش داده بود، ایجاد کرد که در این ائتلاف آمریکا، ترکیه، ایران، مصر، عربستان در کنار روسیه حضور دارند و هیچ نامی از کشور قطر نرفته است.
مشخص است که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به این دیدگاه روسیه "تن داده" و آماده همکاری با روسیه و پیوستن به ائتلاف با آن شده است همانند ائتلافی که برای مقابله با خطر نازیها در جنگ جهانی دوم تشکیل شد، اما شکست ائتلاف تحت امر آمریکا برای از بین بردن داعش یا حتی تضعیف آن از طریق بیش از 7000 حمله هوایی، باعث شد که آمریکا به این امر تن دهد.
اوباما همچنین نمیخواهد وارد جنگ سرد جدیدی با مسکو یا درگیریهای نظامی شود و به صراحت بر این امر در سخنرانی خود که دچار دستپاچگی و دارای تناقضهای بسیاری بود، تاکید کرد.
آنچه که میتوان از سخنرانیهای پوتین و اوباما برداشت کرد، این است که ماندن اسد در قدرت دیگر از مسائل ممنوعه نیست و سخنرانی رئیس جمهوری روسیه و پیشنهاد وی برای تشکیل گروه تماس گسترده از این دو کشور ابرقدرت و کشورهای منطقه، هر طرح سیاسی و راهحل نظامی را که از آغاز با آموزش مخالفان "میانه رو" سوری و مسلح کردن آنها آغاز و با دو کنفرانس ژنو و حتی طرح اخیر استفان دی میستورا، فرستاده سازمان ملل به سوریه پایان یافت، فسخ کرد و در واقع هیچ صدایی بالاتر از صدای پوتین نیست. ما در مقابل یک ائتلاف بینالمللی - منطقهای قرار داریم که اولویت را به مقابله با تروریسم میدهد و این ائتلاف با رهبری روسیه و آمریکاست و نظام سوریه نیز در این ائتلاف مشارکت کارآمدی دارد و چه بسا ارتش سوریه در این ائتلاف به منزله نوک پیکان در تمامی طرحهای نظامی تدوین شده خواهد بود که ظرف ماههای آتی اجرایی خواهد شد.
سوالی که خود را قویا مطرح میکند در مورد فرصتهای موفقیت آمیز بودن این ائتلاف جدید است که دو ابرقدرت و نه یک ابرقدرت رهبری آن را برعهده دارد و اینکه چقدر این ائتلاف میتواند گروههای تندرو و بالاخص داعش و النصره را از بین ببرد و اینکه پس از آن، چه روی خواهد داد و منطقه و ماهیت حکمرانی در سوریه چگونه خواهد بود.
بیشک سابقه ائتلاف روسیه و آمریکا به 75 سال قبل برای مقابله با نازیهای آلمان برمیگردد و این ائتلاف در مقابله با این خطر نازیها موفق شد اما این امر پس از آن صورت گرفت که بهای گزافی را پرداخت و بیش از 60 میلیون تن کشته شدند و اروپا نیز منهدم شد.
تفاوتی که میان شرایط 75 سال قبل با اوضاع کنونی وجود دارد و همچنین تفاوت میان نازیها و داعش است، بسیار زیاد است. چرا که نازیها از لحاظ تسلیحاتی بسیار قوی بودند و ارتش قدرتمندی را در اختیار داشتند که بیشتر اروپا را تحت کنترل خود داشت اما داعشیها شبه نظامیان هستند که تسلیحاتشان در مقایسه با تواناییهای ائتلاف جدید بینالمللی محدود است.
پیوستن سریع ترکیه به این ائتلاف جدید که در خلال سخنان داوود اوغلو، نخست وزیر ترکیه در سازمان ملل در گفتگو با خبرنگاران مطرح شد و وی گفت، کشورش آماده همکاری با تمامی کشورها از جمله روسیه برای انتقال سیاسی در سوریه و به شکست کشاندن داعش است که این پیوستن همراه با شور و شوق ترکیه به این ائتلاف جدید، حکایت از این دارد که فصل جدیدی در خاورمیانه در آستانه آغاز است و ترکیه گزینه دیگری جز آن ندارد همانطور که در گذشته مجبور شده بود حملات پیمان ناتو در لیبی را تایید کند.
به صورت نظری میتوان گفت که روزگار داعش و سایر گروههای تروریستی تندرو اندک به نظر میرسد. اما آیا وضعیت در آغاز بحران سوریه در خصوص اسد و نظامش اینگونه نبود. نگرانیهایی در محافل کسانی که شور و شوق زیادی نسبت به این ائتلاف دارند وجود دارد که این نگرانیها در احتمال پیوستن گروههای تندرو به یک ائتلاف با رهبری داعش نمود پیدا میکند که این ائتلاف از خاستگاه سوریه و همچنین عراق برخوردار است. این نگرانیها منطقی است و هیچ کس نمیتواند اقدامات غافلگیر کننده در آینده را پیش بینی کند به ویژه زمانی که داعش پایداری کند همانطور که پایداری نظام سوریه در مقابل تمامی کسانی که خواهان سرنگونی آن بودند تمامی معادلات را تغییر داد و به این نتیجه کنونی انجامید.
یک تفاوت اصلی وجود دارد که عبارت از این است که تمامی قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقه در جبهه واحدی در مقابله با تندروها در سوریه و عراق قرار میگیرند و آنها همچون آنچه که در روزهای جهاد افغانستان رخ داد کسی را نمییابند که از این تندروها حمایت کند چرا که شرق و غرب علیه آنها متحد شدند.
همچنین ارتش سوریه که تجربههای گستردهای را در جنگ علیه چریکها ظرف پنج سال گذشته به دست آورده است در این ائتلاف شرکت دارد که چه بسا نقطه عطف اصلی در این جنگ باشد و این امر مساله مهمی در طرح جدید رئیس جمهوری روسیه است. ما شکل گیری یک توافق میان روسیه و آمریکا برای تقسیم منطقه را بعید نمیدانیم همانند آنچه که در کنفرانس یالتا صورت گرفت تا مرزهای جغرافیای منطقه و ماهیت سیاسیاش در مرحله پس از پیروزی احتمالی علیه داعش ترسیم شود اما اینکه این توافق کاملا در جعبه سیاه به صورت محرمانه باقی بماند احتمالا نتایج منفی را در جلب نظر افکار عمومی یا بخشی از آن جهت پشتیبانی از عملیات نظامی آتی میدهد.
از زمانی که پوتین توانست دیدگاه خود را تحمیل کند و به انزوایش پایان دهد اصول بازی در منطقه خاورمیانه به سرعت در حال تغییر است و موفقیت پوتین فقط در خودداری از مقابله با واشنگتن صورت نگرفته است بلکه پوتین آمریکا را به دنبال خود کشیده است و ما در اینجا روی ظواهر امور حکم میدهیم و اصل مسائل را فقط خداوند میداند و هر احتمالی بعید نیست.
دهها میلیارد پول کشورهای عربی ظرف پنج سال گذشته در سوریه برای سرنگونی نظام این کشور به هدر رفت. صدها میلیارد دیگر نیز با دستور آمریکا برای جنگ با ایران به هدر داده شد و دهها میلیارد دیگر نیز در جنگ با داعش و دیگر گروههای تندرو به هدر خواهد رفت.
انتهای پیام
نظرات