«منصور کوچک محسنی» نخستین فرمانده «قوای محمد(ص)» پس از ربایش حاج احمد متوسلیان در لبنان و مسئول وقت پادگان «ولیعصر(عج)» مطالب جدیدی از اُبهّت سیاسی و عقیدتی سردار شهید حاج داود کریمی،چگونگی ایجاد ساختار نظامی در سپاه، مخالفت او با بنیصدر و چگونگی بیان لفظ «چپی» به این سردار سرافراز شهید پرداخت.
کوچک محسنی در گفتوگو با خبرنگار سرویس «فرهنگحماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، میگوید: حاج داود در دوران نوجوانی پدر خود را از دست داد به همین خاطر درس را کنار گذاشت و مشغول کار شد. او تراشکاری را خوب بلد بود و در قالبسازی هم مهارت زیادی داشت. عجین شدن حاج داود با قرآن و نهجالبلاغه از او انسانی مؤمن، شجاع و باتقوا ساخته بود و همراه امام خمینی برخی از مسائل مرتبط با در دوران انقلاب اسلامی را پیگیری میکرد.
حضور در لبنان و آشنایی با شهید چمران
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حوالی سال ۱۳۵۵ حاج داود به همراه عدهای دیگری برای گذراندن فنون نظامی در دورهای 6 ماه به لبنان رفت. در آنجا با دکتر «مصطفی چمران» و «محمد منتظری» آشنا میشود. آقای رحیم صفوی نیز همراه آنها این دورهها را گذارنده بود. حاج داود پس از مدتی هم مربی نیروهای چریکی در لبنان شد.در سال ۱۳۵۶ به ایران بازگشت و همراه دوستانش گروهی را به نام «ارتش آزادیبخش» را تشکیل داد. این تشکل بعدها به «سازمان فجر اسلام» تغییر نام پیدا کرد و فعالیتهایش زیر نظر شهید بهشتی بود.
اصطلاح «چَپی» از کجا آمد؟
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چند گروه سیاسی به غیر از «مجاهدین خلق» وجود داشتند که محور عمده اتصال آنان اعتقاد به ایدئولوژی اسلامی و رهبری حضرت امام(ره) بود، مانند: «منصورون»، «امت واحده»،«موحدین»، «فلاح»، «بدر»، «توحیدی صف» و «توحیدی خلق». تمام این گروهها جمع شدند و در قالب «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» ائتلافی را تشکیل دادند. حاج داود هم به نمایندگی از این گروه در جلسات شکل گیری «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» شرکت میکرد. بدیهی بود که اختلاف سلیقههای فراوانی در این سازمان وجود داشت. بنابراین سازمان رفته رفته منشعب شد. افرادی همچون «محسن رضایی»، «محمدباقر ذوالقدر» و «مرتضی الویری»، «بهزاد نبوی»، « فیضالله عربسرخی» و«محمد سلامتیان» هریک با هم راهی را در پیش گرفتند که به اصطلاح آن زمان برای بیانش از لفظ «چپی» و «راستی» استفاده میکردند.
حاج داود نیز از آنجایی که با آقای هاشمی رفسنجانی،نخستوزیر وقت و «بهزاد نبوی» در مسائل سیاسی هم نظر بود به او «چپی» میگفتند.بالا گرفتن اختلافهای سیاسی در سازمان در روزهای جنگ تحمیلی میتوانست موجب سردرگمی مردم و تحمیل هزینههایی به نظام شود، از همین رو با نظر حضرت امام(ره) در سال 64 ،سازمان عملا فعالیت خود را متوقف کرد. اصطلاح چپی و راستی در آن زمان کارکردی مانند لفظهای اصولگرا و اصلاحطلب در زمان فعلی داشت.
آغاز جنگ تحمیلی و مسئولیتهای حاج داود در آن دوران
با شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،حاج داود به عضویت آن درآمد و از اعضای اصلی شورای سپاه شد و در سال 1358 «مسئولیت معاونت آموزش» بر عهده گرفت.جنگ که آغاز شد همان روزهای نخست به جنوب رفت و در پادگان (گُلف) «منتظران شهادت» فعلی مسئولیت عملیات محور جنوب را بر عهده گرفت. دومین روز جنگ بود که تماسی از سوی حاج داود با من برقرار شد و او از من خواست تا به جنوب بروم. آن زمان به من مسئولیتی در خرمآباد داده بودند. اما وقتی این را به حاج داود گفتم تأکید کرد که به پیش او بروم چرا که آنجا بیشتر به حضورم نیاز دارند. من هم از «نورآباد» خرمآباد حدود 100 نفر نیرو را با اسلحه «بِرنو» به جنوب بردم. البته تعدادی از رزمندگان پادگان ولیعصر(عج) تهران از جمله شهید «علی موحد دانش» هم همراهم آمدند.
بنیصدر و برکناری حاج داود کریمی/دیدار با اعضای وقت شورای نگهبان
حاج داود با «بنیصدر» اختلاف نظر و عقیده بسیاری داشت. از سوی دیگر آن زمان بنیصدر «فرمانده کل قوا» بود و با سپاه همکاری نمیکرد.در ارتش هم فرماندهانی را منصوب کرده بود که از او تبعیت کنند. اختلاف و کوتاه نیامدن حاج داود باعث شد تا بنیصدر پس از چهار ماه او را از مسئولیتی که در جنوب داشت یعنی «فرماندهی عملیات محور جنوب» برکنار کند و «رحیمصفوی» جایگزین حاج داود در محور جنوب بشود. در مدتی که بین حاجی و بنیصدر تنش وجود داشت من و تعدادی دیگر از همراهان حاجی،چند بار به تهران آمدیم و با نمایندگان مجلس،«آیتالله صانعی» و «آیتالله جنتی» که آن زمان در شورای نگهبان بودند و با بنیصدر اختلاف داشتند دیدار کردیم ولی متأسفانه نتیجه دلخواه ما حاصل نشد.بنیصدر در سپاه،آقای «مرتضی رضایی» را در رأس قرار داده بود اما در بین اعضای ستاد مرکزی سپاه در مورد حکم بنیصدر نظرات دیگری هم وجود داشت.
دسته و گروهبندی اشخاص و عناصر انقلابی یکی از کارهایی به شمار میآمد که بنیصدر به عنوان فرماندهی کل قوا آن را انجام داده بود. در این ارزیابی و بر اساس تفکیک سلیقهای در نظرش،عدهای موافق، همراه، معتدل، مطیع و مخالف او بودند.حاج داود در لیست بنیصدر جزو دسته مخالفین سرسخت قرار داشت.
انتخاب محسن رضایی
پس از اینکه بنیصدر برکنار شد،با حضور تمام فرماندهان سپاه در محله «خلیج» پاسداران جلسهای تشکیل شد. در این جلسه شهید محلاتی نیز حضور داشت. او گفت که امام (ره) خواستهاند تا فرماندهان یک نفر را به عنوان فرمانده کل سپاه انتخاب کنند.پس از اعلام نظرها و گزارش آن از سوی شهید محلاتی به امام، ایشان آقای محسن رضایی را به عنوان فرمانده کل سپاه انتخاب کردند. تا پیش از این انتخاب سپاه به صورت شورایی اداره میشد و با انتخاب محسن رضایی ساختار فرماندهی به خودش گرفت.
حاج داود و مسئولیت سپاه منطقه10
با فرمانده شدن محسن رضایی اتفاقهای خاصی رقم خورد و حاج داود به عنوان مسئول سپاه منطقه10 (سپاه تهران) انتخاب شد. این سپاه متشکل از 9 گردان بود. پادگان حضرت ولیعصر (عج) هم که من بهمن ماه سال 60 مسئولش شدم حساسترین بخشی از سپاه تهران به حساب میآمد. نکته قابل توجه در مورد سپاه تهران این بود که هر یک از اعضای آن ویژگی و قابلیتهای منحصر به فردی داشتند. افرادی همچون شهیدان «علیاصغر رنجبران»،«علیرضا موحددانش»، «محسن وزوایی»،«حسن بهمنی» (مسئول طرح عملیات سپاه منطقه 10 و از نوابغ طرح عملیات در جنگ) و جاویدالاثر «حاج احمد متوسلیان» در این سپاه حضور داشتند.
به گزارش ایسنا، حضرت امام خمینی (ره)، روز بیستم خرداد 1360، طی حکمی، ابوالحسن بنیصدر را از فرماندهی کل قوا که به نیابت از ولی فقیه در اختیار داشت، عزل کرد و در پی آن، مجلس شورای اسلامی، طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر را با اکثریت آرا در 31 خرداد آن سال، به تصویب رساند.
انتهای پیام
نظرات