• سه‌شنبه / ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ / ۰۸:۲۹
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 93122615037
  • خبرنگار : 71157

چند کتاب داستانی تازه منتشر شد

چند کتاب داستانی تازه منتشر شد

چند اثر داستانی تازه منتشر شد.

چند اثر داستانی تازه منتشر شد.

به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا، «من و سیمین و مصطفی» نوشته شیوا ارسطویی، «سرش را گذاشت روی فلز سرد؛ از کشتن و رفتن» نوشته محمود حسینی‌زاد، «قوچ» نوشته مهدی اسدزاده، «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی، «پرسه در خیابان‌های سرد» نوشته ناهید کبیری، «شبِ شاه‌کشان» نوشته علیرضا شهبازین و «ماهی‌گیر» نوشته حسین پناهخواهی کتاب‌هایی هستند که به تازگی منتشر شده‌اند.

***

رمان «من و سیمین و مصطفی» نوشته شیوا ارسطویی در 78 صفحه با شمارگان 1500 نسخه و قیمت 7500 تومان در انتشارات روزنه به چاپ رسیده است.

پشت جلد کتاب: «هنوز جرئت نکرده بودم از احمد یا از رستم سراغ بچه‌ بابک را بگیرم. در آن خانه‌ مردانه نمی‌شد سراغ هیچ بچه‌ای را از هیچ مردی گرفت. مثل این بود که هر دو مطمئن بودند بچه‌ها همه در گوشه‌ اتاقی تخت خوابیده‌اند‌، سیر و راضی و بی‌خبر‌، مثل این بود که فقط من می‌دانستم‌، وقتی اهالی آن ساختمان حزبی را هل دادند توی آن مینی‌بوس‌، بچه بغل مادرش نبود. بغل هیچ‌کس نبود. بچه شده بود تخم‌مرغی نیمرو که روی هیچ بشقابی نبود. شده بود آن تصویری که آن روز در کتاب سالوادور دالی دیده بودم. روی صندلی گهواره‌ای سیمین،‌ وسط آن سوییت ته باغی.

آن مینی‌بوس رونده شد جعبه‌ پاندورایی که باید بچه را جایی در خودش پنهان کرده باشد‌، جایی که نباید نباید نباید پیدا می‌شد.»

کتاب

***

مجموعه داستان «سرش را گذاشت روی فلز سرد؛ از کشتن و رفتن» نوشته محمود حسینی‌زاد شامل دو بخش از کشتن و از رفتن با داستان‌هایی همچون سمیه سرفه هم نکرد‌، دوشنبه‌ها‌، آبگیر‌، اون ماشینه رو ندیدین؟، وقتی کاسکو رفت‌، ساز‌ و سیروسلوک همراه است.

این کتاب در 153 صفحه با شمارگان 1200 نسخه و قیمت 10هزار تومان در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

پشت جلد کتاب: «... نکشتیم سرکار. چند بار به‌تون گفتم،‌ باز هم می‌گم‌، ما کسی رو نمی‌کشتیم‌. راحت‌شون می‌کردیم. بختیارو راحت کردیم. حمید رو راحت کردیم. کیوان رو راحت کردیم. هوشنگ رو راحت کردیم. حسام رو راحت کردیم... دارم می‌گم به‌تون. همه رو سرکار. نمی‌دونیم چند تا سرکار‌، نمی‌دونیم...»

کتاب

***

رمان «قوچ» نوشته مهدی اسدزاده در 112 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 7000 تومان در نشر یادشده منتشر شده است.

پشت جلد کتاب: «ملت قبراق‌طور با کوله‌پشتی و باتوم و این داستان‌ها می‌اومدن از کنارم رد می‌شدن و یه مه کودتا از دم قهوه‌خونه‌ اون بالا داشت می‌اومد پایین و من عینهو گونی سیب‌زمینی ولو شده بودم اون کنار‌، گل و گردنم رو ماساژ می‌دادم. الان که فکر می‌کنم یه جورهایی تنها چیز نکبت اون‌جا من بودم. عین یه جوش قلوه‌ای بودم که عدل رو دماغ مرلین مونرو دراومده باشه.»

کتاب

***

رمان «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی در 189 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 12هزار تومان در نشر چشمه منتشر شده است.

از متن کتاب: «این همه آدم در دنیا دارند نباتی زندگی می‌کنند. بیدار می‌شوند و می‌خورند و می‌دوند و می‌خوابند. همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟ بابا گفت جوری زندگی کن که بعد از تو آدم‌ها تو را یادشان بیاید. تئاتر نونهالان گیلان اول شده بودم. بابا ماشین آقاجان را گرفته بود و من را آورده بود خانه. لباس شیطان را از تنم درنیاورده بودم هنوز. شنل و شاخ و دمی که مامان درست کرده بود نمی‌گذاشت درست راه بروم. بابام برایم یک عروسک جایزه خریده بود. کله‌ عروسک را کنده بودم داشتم چشمش را از گردنش می‌آوردم بیرون. می‌خواستم بفهمم چرا وقتی می‌خوابانمش چشم‌هایش بسته می‌شود. بابا عروسک را گرفت و گذاشت کنار. من را نشاند روبه‌روی خودش گفت من کسی نشدم‌، اما تو و رامین باید بشوید. یادت می‌ماند؟ گفتم آره بابا‌، یادم می‌ماند. فردایش رفت و دیگر نیامد. چی از بابا به من رسید غیر از این حرف و چشم‌های سبزش؟ نیامد که ببیند حرفش زندگی من را خراب کرده، خودش کسی نشد‌، من چرا باید می‌شدم؟»

کتاب

***

مجموعه داستان «پرسه در خیابان‌های سرد» نوشته ناهید کبیری با داستان‌هایی همچون سرزمینی که دوست می‌داشتی‌، در نیمه‌های شب‌، کاغذ دیواری پینوکیو‌، مرغ سحر در دستگاه ماهور‌، ویولن‌زن‌، در سرخی غروب‌، شب چهارشنبه‌سوری‌، همسایه‌های چشم‌بادامی من‌، کفش‌های طلایی بانو‌ و هدیه‌ 25 نوامبر همراه است.

این کتاب در 99 صفحه با شمارگان 550 نسخه و قیمت 7000 هزار تومان در انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

بخشی از کتاب: «امروز هم می‌توانست مثل هر یکشنبه‌ دیگری باشد. سنگین و ابری... زنگ کلیسا ساعت به ساعت در فضا بپیچد‌، صبح در میان بوی قهوه و ملافه‌های به‌هم‌ریخته فرصت فکر کردن به «تو» را کش بدهد و نت‌های پراکنده‌ «موتزارت» از فاصله‌ نیمه باز پنجره تا حجم خاکستری ابرها بالا برود.

ساعت را نگاه می‌کنم و با شمارش انگشت‌ها هشت ساعت و نیم به جلو می‌آیم. حالا باید پنج بعدازظهر تهران باشد. به یقین تمام برگ‌ درخت‌های باغچه ریخته‌اند و خرمالوهای رسیده شاخه‌های لخت و بی‌برگ خود را چراغانی کرده‌اند. باد که می‌آید برگ‌های باقی‌مانده را در میان قارقار کلاغ‌ها در هوا می‌پراکند و حجم تخیلات تو را در کادر سینمایی پشت پنجره‌ات بارور می‌کند.

تو در خانه چه می‌کنی این وقت روز آقای کارگردان؟ که با شنیدن صدای زنگ تلفن گوشی را برمی‌داری‌، می‌گویی «الو؟» و ضربان قلب مرا بالا می‌بری...»

کتاب

***

کتاب «شبِ شاه‌کشان» نوشته علیرضا شهبازین در 172 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 11هزار تومان در نشر چرخ به چاپ رسیده است.

از متن کتاب: «تالار از دخترانی نژاده از سرتاسر شاهنشاهی پر بود تا داریوش دوم‌، فرزند خشایارشای بزرگ‌، همه را ببیند و یکی را انتخاب کند. هیچ وقت نفهمید از سر شوخی بود یا نه. هیچ وقت هم نپرسید‌، چون از جوابش می‌ترسید. به خاطر سروته یک کلاف بود یا واقعا شاه او را به خاطر خودش پسندیده بود؟ همه‌ دختران را میانه‌ تالار جمع کردند. به آن‌ها کلافی سردرگم دادند گفتند سروته کلاف را که رنگ کرده‌اند پیدا کنید. هر که پیروز این میدان باشد همسر پادشاه است. دختران همه یک به یک چون مادری دلسوز نشستند‌، پا روی پا انداختند‌، شروع کردند به باز کردن گره‌ها‌، گره‌هایی محکم و کور».

کتاب

***

مجموعه داستان «ماهی‌گیر» نوشته حسین پناهخواهی با داستان‌هایی همچون سلام من اکبرم سلام من اصغرم‌، هدیه‌، گدا‌، شیرینی‌، نو و کهنه‌، عادت‌، پنجره‌، آرزو‌، قطع و وصل‌، دیوانه‌، عمر گل‌، صورتک‌های گچی، پرولیکس‌، خنده و گریه‌، روح‌، پاییز‌، وسواس‌، کاریکاتور‌ و ماهی‌گیر همراه است.

این کتاب در 220 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 12هزار تومان در نشر انتشارات پیشگامان پژوهش‌مدار به چاپ رسیده است.

در بخشی از پیش‌گفتار کتاب آمده است: «چرا ما از خواندن و نوشتن قصه و افسانه لذت می‌بریم با آن‌که می‌دانیم گاهی وقایع آن غیرواقعی و ساختگی است؟ آیا جز این‌که در سویدای روح‌مان خالق سرنوشت قهرمانان داستان را موجودی همتای خود می‌دانیم، لبخند رضایت بر لبان‌مان می‌نشیند و دل‌شاد از این‌که می‌شود و می‌توانیم. من این موضوع را در داستان «خوشبختی» نشان داده‌ام: «راحیل تو این قصه رو چند سال پیش یه جور دیگه تعریف کرده بودی‌، همون جایی که...» رویاها شیرین است‌، چون ما را به آسانی و با قدم‌های بلند به اهدافی که در دوردست‌ها ایستاده‌اند‌، نزدیک می‌کنند و اراده‌مان را هرچند برای ساعاتی کوتاه‌ برمی‌انگیزند.»

کتاب

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha