رئیس مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت بر ضرورت هم افزایی عدالت و پیشرفت در این الگو تاکید کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، صادق واعظ زاده طی سخنانی در نشست هماندیشی صاحبنظران و پژوهشگران عدالت که درمرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت برگزار شد، اظهار کرد: رسیدن به نظریه و الگوی تحقق عدالت در جمهوری اسلامی ایران ویژگیهای متعددی دارد. مهمتر از همه ویژگیهای اساسی سخنان مقام معظم رهبری است مبنی بر اینکه باید مبتنی بر معارف عمیق اسلامی و نیز کاربردی باشد.
وی ادامه داد: در این مقطع که الگوی پیشرفت در دست تدوین است و الگوی پایه مراحلی از تدوین را گذرانده بعضی از ویژگیها خودنمایی میکند. یکی ازاین موارد ضرورت حل تضاد و تناقض یا حداقل تفاوت و واگرایی است که بین عدالت و پیشرفت به نظر میرسد.
رئیس مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت با بیان اینکه هیچیک از نظریههای عدالت و توسعه نتوانستهاند این مساله را به نحو قابل قبولی حل کنند و این مساله در الگوی پیشرفت و نظریه عدالت باید حل شود، ادامه داد: ما نمیتوانیم دو نظریه متفاوت برای عدالت و پیشرفت داشته باشیم چون هم عدالت و هم پیشرفت هدفهای کلان واساسی جامعه است؛ بنابراین اگر این دو یک چیز نباشند یا حداقل همافزا نباشند، باید دو نوع هدفگذاری کنیم و همین امر منجر به ایجاد مشکلی میشود که نظریههای متعدد عدالت و توسعه با آن دست به گریبان هستند.
وی یک علت اصلی جدایی نظریههای عدالت از توسعه و پیشرفت را ملاک مورد نظر آنها برای برخورداری اشخاص از مواهب و امکانات ذکر کرد.
واعظ زاده اظهار کرد: برخی نظریههای توسعه اصولا صورت مساله عدالت را حذف کردهاند؛ مانند نظریه اقتصاد نولیبرال یا اقتصاد بازار که معتقد است اگر رقابت کامل برقرار شودعدالت خود به خود تأمین میشود. در مقابل، نظریههای عدالت، عموماً پیشرفت را مورد نظر قرار ندادهاند. زیرا ملاک برخوردارشدن در جامعه را نداشتههای اشخاص دانستهاند. در حالی که پیشرفت در مفهوم اساسی خود به معنی افزایش و ارتقای مادی و معنوی داشتهها است. اگر از نظریه عدالت توزیعی که از این نظر کاملا با پیشرفت منافات دارد بگذریم نظریه عدالت فرصتی هم به دنبال تامین دسترسی برابر به فرصتهای نداشته برای اشخاص است.
وی با اشاره به اینکه «نظریه عدالت قابلیتی حتی بهتر از این است»، گفت: این نظریه میخواهد نقص در قابلیت اشخاص را جبران کند و ملاک برخورداری را کمبود و نداشتن قابلیت میداند و قابلیت بیش از دسترسی به فرصت، امری شخصی و غیراجتماعی است و دراصول خود با پیشرفت که یک امر اجتماعی است منافات دارد.
وی علت دیگر جدایی نظریههای عدالت از توسعه و پیشرفت را نوع نگاه آنها به موضوع تساوی دانست و افزود: در واقع اگرچه نظریهپردازان عدالت عموماً عدالت را به مفهوم تساوی ندانستهاند اما واقعا در عمق دیدگاهشان به سمت برقراری تساوی بین اشخاص رفتهاند. عدالت توزیعی تامین نیازهای اولیه اشخاص،عدالت فرصتی دسترسی اشخاص به فرصتها و عدالت قابلیتی قابلیتهای اشخاص را میخواهد مساوی کند. در حالی که عدالت عمیقتر از تساوی اشخاص است.
واعظ زاده ادامه داد: عبارت «عدالت انصاف است» اولین بار بر زبان مولی امیرالمومنین(ع) جاری شد و انصاف در لغت به معنی برابری دو نصف است اما سؤال این است که این دو نصف کدام است.
وی در پاسخ به این سؤال گفت: امام علی (ع) فرمودند «العدل وضع شی موضعه» یا «العدل یضع الامور مواضعها» . در اینجا حضرت دو چیز را با هم مقایسه نمیکنند. بلکه شیء را با جایگاهش مقایسه میکنند و شاید این با عدالت استحقاقی سنخیت داشته باشد. در واقع آن دو نیمهای که باید باهم برابر باشند شیء و جایگاهش است و این نکته بسیار ظریفی است.
واعظ زاده تصریح کرد: شاید «عدالت استحقاقی» بتواند دو مشکل دوری نظریههای عدالت از مفهوم پیشرفت، یعنی مشکل ملاک برخورداری و مشکل تساوی اشخاص را حل کند. به این معنا که داشتههای اشخاص ملاک برخورداری بیشتر آنها باشد وداشتهها و برخورداریها با وسعت نظر و بهطور جامع شامل امور مادی و معنوی در نظر گرفته شود. در اینصورت اشخاص به لحاظ داشتههای خود باید از چیزی که ندارند برخوردار شوند یعنی به خاطر استعدادی که شخص دارد باید از چیزی برخوردار شود و به خاطر علمی که دارد باید به او امکانی داده شود.
وی ادامه داد: حتی آیا میشود گفت تقوا باید ملاک برخورداری اشخاص باشد یا تقوا فقط در نزد خدا ملاک کرامت بیشتر است؟ در هر حال علم، تقوا و جهاد به عنوان ملاک برتری در نصوص اسلامی ذکر شدهاست و استعداد هم به عنوان یک ملاک برای استحقاق برخورداری از سوی شهید مطهری بیان شده است؛ بنابراین عدالت یعنی هر شایستگی استحقاقی دارد و شایستگی و استحقاق هر شخص باید متناسب باشد. پس داشتن شایستگی ملاک برخورداری است.
در این صورت سخنانی که نقل شده که انسانها مانند دندانههای شانه برابرند یا علما نباید در برابر گرسنگی مظلوم ساکت بنشینند چه میشود؟ آیا در این سخنان عدالت به معنی تساوی، و نداشتن به عنوان ملاک برای برخورداری مطرح نشده است؟
وی در پاسخ به این سؤال گفت: اگر داشتههای اشخاص بهطور جامع دیده شود و ملاک برخورداری قرارگیرد این مسئله حل میشود. اولاً تساوی انسانها تساوی در انسانیت و ویژگیهای اساسی انسانی است که داشته به حساب میآید و به خاطر این داشتههای عمومی، همه اشخاص استحقاق برخورداری متناسب با آن دارند.
واعظ زاده افزود: همه انسانها از حقوق اولیه انسانی برخوردارند. حضرت نمیفرماید در مقابل عالم نبودن افراد نباید ساکت نشست بلکه میفرماید در مقابل گرسنگی نباید ساکت نشست، زیرا علم مراتبی دارد و اشخاص متناسب با استعداد علمی خود به علم دست میآینداما سیر شدن شکم نیاز اولیه انسان است و برخورداری از آن به جز طبیعت انسانی که همه انسانها دارند ملاک دیگری نیاز ندارد و اگر کسی گرسنه ماند عدالت تأمین نشده است. یعنی حتی نیازهای اساسی که به لحاظ کمبود و نبودنش باید تامین شود به یک داشته احاله میشود و در این حالت است که عدالت و پیشرفت به هم نزدیک میشود؛ زیرا داشتن یک شایستگی به استحقاق برخورداری از چیز دیگری منجر میشود و این به معنی افزایش داشتههاست که با مفهوم پیشرفت نزدیک است.
وی گفت: من بیشتر میخواهم مساله - و نه پاسخ آن- را مطرح کنم؛ بنابراین یک مساله این است که عدالت و پیشرفت را به طریقی تعریف کنیم تا بتوانیم یک افق واحد را هدف قرار دهیم.
رئیس مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت با اشاره به ضرورت همراهی نظر و عمل در عدالت گفت: این امر تقریبا بدیهی است که مجریان عدالت باید عدالت را بشناسند. اگرچه عدالتخواهی یک امر فطری است اما کسی که در جهت تحقق عدالت در جامعه مبسوط الید است باید عمیقاً عدالت را بشناسد وگرنه منابع و امکانات به هدر خواهد رفت و عدالت چیزی نیست که با همان مقدار شناخت فطری به وسیله مدیران و مجریان قابل عمل باشد.
وی افزود: اگر نظریه عدالت در اختیار مجری عدالت نباشد حتما به گمراهی میرود و ما با این مشکل مواجه بودهایم. اما میخواهم به یک نکته دیگر تاکید کنم و آن این است که عدالتپژوهان وعدالت شناسان ما باید عدالت خواه باشند.
واعظ زاده در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه «عدالت شناسی تنها کار عقل نیست» گفت: این که عدالت، قرار دادن یا قرار داشتن هر چیز در جای خود است حاکی از آن است که عدالت هماهنگی و توازن است؛ بنابراین از نوع زیبایی است. پس شناخت عدالت نوعی زیبایی شناسی است. یعنی صرفا عقل برای شناختن عدالت کافی نیست بلکه به احساس هم نیاز است. اگر احساس کسی نسبت به عدالت و بیعدالتی حساس نباشد عدالت را به درستی نمیتواند بشناسد. در سطح عمیقتر، شناختن عدالت علاوه بر عقل، کار قلب هم هست و به اعتقاد قلبی و ایمان هم نیاز دارد چنانکه عدل الهی جزؤ اصول دین و اعتقادات ما است که فقط با عقل آنها را نپذیرفتهایم بلکه ایمان قلبی نیز در شناخت آنها مؤثر است.
وی گفت: عالمی که وقتی از کلاس و بحث عدالت فارغ میشود عدالت از دستور کارش خارج میشود و پس از کنار گذاشتن کتاب ودفتر عدالت و نوشتن سند عدالت دیگر کار خود را تمام شده تلقی میکند به کار تهیه نظریه و الگوی عدالت نمیآید. بلکه همان برافروختگی که در کلام مولا علی(ع) است که فرمودند «اگر بیتالمال به کابین زنان رفته باشد آن را باز پس میستانم» برای عدالت پژوه و عدالت شناس لازم است.
وی افزود: بدون عدالتخواهی پژوهشگر و نظریهپرداز عدالت اولا نظریه عدالت نظریهای مبتنی بر شناخت درست از عدالت نخواهد بود و ثانیا قابلیت اجرا پیدا نخواهد کرد. ضروری است عدالت به صورت درست و هم افزای با پیشرفت در پیشنویس الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت درج شود تا الگو پس از تأیید و تصویب،راهنمای عمل مجریان شود و عدالت و پیشرفت توامان را تأمین کند.
انتهای پیام
نظرات