«ابوالحسن نجفی» با بیان اینکه الان در مدرسهها زبان فارسی را غلط درس میدهند گفت: اگر زبان فارسی درست تدریس میشد، امروز ما با یک زبان شکسته، بسته و الکن روبهرو نمیشدیم.
به گزارش خبرنگار ادبیات ایسنا، نشست هماندیشی با عنوان «غلط و صحیح» در زبان روز چهارشنبه - 24 دیماه - با حضور ابوالحسن نجفی و امید طبیبزاده (دانشیار دانشگاه بوعلی سینای همدان) برگزار شد.
در این نشست که در محل انتشارات فنی ایران و با حضور علاقهمندان به زبان فارسی و جمعی از ویراستاران برگزار شد، ابتدا امید طبیبزاده به دلایل استقبال از کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی اشاره کرد و گفت: اگر بخواهیم برای تحول نثر فارسی مقاطعی تاریخی بنویسیم، یکی از این مقاطع سال 1366 است که کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی منتشر شد.
او افزود: بحث «غلط ننویسیم» به هیچ وجه مبتنی بر اختلاف نظر ادیب و زبانشناس نیست. این به زبان معیار مربوط است. از سال ۱۳۶۶، با انتشار «غلط ننویسیم»، نگاه ما به نوشتن تغییر کرد. حتی مخالفانِ «غلط ننویسیم» هم تحت تأثیر آن قرار گرفتند. این کتاب نقطه عطفی در نگارش فارسی است. این کتاب مرحله و نقطه عطفی است در نثر معیار فارسی و شروع تازهای در نگارش است.
دانشیار دانشگاه بوعلی سینای همدان با بیان اینکه کتاب «غلط ننویسیم» را یک برنامهریزی زبانی تلقی میکند، گفت: من فکر میکنم این کتاب یک برنامهریزی زبانی است و اگر نجفی آن را نمینوشت، بیش از یک بار به چاپ نمیرسید. انتشار «غلط ننویسیم» گامی بود برای دستیابی به نثر معیار. استقبال از آن علتش همین بود. کمتر کشوری مثل ما چنین ضرورتی را حس میکند.
او جامعیت نویسنده، نیاز ما به این کتاب و سپس ناشر را از دلایل مهم اقبال به کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی دانست.
طبیبزاده سپس به موارد اختلافی درباره این کتاب اشاره کرد و گفت: کسانی که صددرصد «غلط ننویسیم» را پذیرفتهاند، همانقدر خطرناکاند که کسانی که آن را صددرصد رد کردهاند. وگرنه وجود اختلاف نظر در باره چنین اثری بدیهی است. اختلاف با مطالبی در «غلط ننویسیم»، معنیاش ردکردن تمام آن نیست.
به گزارش ایسنا، در ادامه این نشست ابوالحسن نجفی درباره کتاب «غلط ننویسیم» گفت: وقتی این کتاب را منتشر کردم، بلافاصله نظریاتی درباره کتاب ارائه شد. من از این اظهارنظرها خوشحال شدم، اما بعد از مدتی صحبتها، تعریفها و نقدها عوض شد و به این شکل درآمد که چرا من غلطها را در این کتاب ذکر نکردهام.
نجفی گفت: آنچه باعث تاسف من در این نقدها شد، این بود که بسیاری از ایراداتی که به من میگرفتند اصلا در کتاب وجود نداشت.
این پژوهشگر ادامه داد: غلط ننویسیم نزدیک به سههزار مدخل دارد. از این تعداد، فقط ۱۰درصد آن «غلط» تشخیص داده شده و بقیهاش فرهنگ دشواریهای زبان فارسی است. ولی در مورد آنها سکوت محض بود و مجموع غلطهایی که گرفته بودند بهزحمت به 10 تا میرسید. بر اساس یک تا 10 که نمیشود این کتاب را رد کرد. خیلی بد است که کسی یک نکته در کتابی ببیند و همه کتاب را رد کند.
نجفی با بیان اینکه برخی قضاوتها براساس یک مورد غلط صورت میگیرد، اظهار کرد: خود من وقتی اثر کسی را مورد نقد قرار دادهام، هیچگاه این نقد براساس غلطهای او نبوده است. همیشه سعی کردهام مثبت نگاه کنم، اما در اینجا متاسفانه فقط به غلطها توجه میکنیم. در حالیکه هیچ کتابی بیغلط و بیعیب نیست. من هم در ویرایشهای بعدی این کتاب برخی از غلطهایی را که خودم دیده بودم و دیگران گفته بودند اصلاح کردم، اما واقعا باور نمیکردم که برخی از ایرادهایی که در نقدها به این کتاب گرفته شده بود اصلا در کتاب نیست.
او در ادامه گفت: در دورانی که به زبان فارسی بیتوجهی شده و رادیو تلویزیون و اینترنت به نوشتن آسیب بسیاری رسانده، به گونهای که جوان امروز به نوشتن بیتوجه شده است، این وظایف ویراستاران است که برای درستنویسی زبان راهی پیدا کنند.
نجفی همچنین بیان کرد: اخبار و اینترنت باعث بیتوجهی به نوشتن شده. در این دوره باید تکلیف ما روشن شود. این کتابِ غلط «ننویسیم» است، نه غلط «نگوییم». کسی نگفته که مردم نباید اینطور نگویند. وانگهی، این عبارت را که بعضی استدلال میکنند که «مردم میگویند» یعنی چه؟ چند نفر میگویند؟ همه مردم میگویند؟ مردم تهران میگویند یا همه مردم ایران؟ مردم تهران که بهتنهایی ملاک نیستند، تازه فارسی زبان ایرانِ تنها هم نیست. چند کشور دیگر هم به فارسی سخن میگویند.
او افزود: اگر به «غلط ننویسیم» توجهی شده بود، علتش آن بود که تقریباً کتابی مثل آن وجود نداشت. و چون کتاب نظم الفبایی داشت، به علت همین سهولت، هر کسی به راحتی میتوانست به آن مراجعه کند.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه یکی از مشکلات زبان فارسی را تتابع افعال دانست که درک جمله را مشکل میکند و گفت: این مشکل بیشتر با ورود زبانهای خارجی و از طریق مترجمان وارد زبان فارسی شده و به این خاطر است که در زبان فارسی فعل در آخر جمله قرار میگیرد.
او در اینباره به ترجمه مهدی سحابی از رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست و بلندی جملهها در این کتاب اشاره کرد و گفت: آقای مهدی سحابی در این کتاب سعی کرده است امانتدار باشد و تا جایی که توانسته سعی کرده به همان روش پروست جملات را تا حدی که میتواند بلند ترجمه کند که البته باعث دشواری خواندن این کتاب شده است. در اینجا می توان این سوال را کرد که آیا حفظ امانت تنها در رعایت ترکیب جملههاست یا میتوان راحتخواندن و فهم کتاب را هم برای خواننده فارسی زبان جزو همان حفظ امانت تلقی کرد.
نجفی اظهار کرد: ایراد من به جملههای طولانی به خاطر تلف شدن وقت است. این مشکل تنها خاص ترجمهها نیست، بلکه در متنهای قدیمیتر نیز دیده شده است. در اینجا وظیفه ویراستار اصلاح آن است چون واقعا میتوان راهی برای اصلاح جملات بلند پیدا کرد.
او همچنین گفت: با غنای زبان فارسی و وسعتی که آن دارد، خیلی کارها میتوان انجام داد که ما از آن غافل هستیم. الان در مدارس ما زبان فارسی را غلط درس میدهند. شنیدهام درس انشا هم از مدارس حذف شده است. اگر زبان فارسی درست تدریس میشد، ما امروز با این زبان شکسته و بسته و الکن روبهرو نمیشدیم.
ابوالحسن نجفی در بخش دیگری از سخنانش گفت: متاسفانه امروز زبانشناسان همهچیز زبان را به زبان گفتار منوط کردهاند، در صورتی که زبان را تنها با زبان گفتار نمیآموزند، بلکه با خواندن کتاب است که آن را میآموزند. متاسفانه امروز زبان را نه از طریق خواندن نوشتهها، بلکه از رادیو، تلویزیون و دوبله از زبانهای دیگر میآموزند.
انتهای پیام
نظرات