بازی پیمان معادی در فیلم «کمپ ایکس ری» در نقش "علی امیر" مسلمانی متولد تونس و بزرگ شده آلمان، توجه و تمجید رسانههای آمریکایی را همزمان با اکران عمومی برانگیخته است، تا جاییکه برخی او را شایسته دریافت جایزه اسکار میدانند و سایت رسمی "راجر ایبرت" منتقد فقید و سرشناس، دربارۀ او اینطور نوشته است: «پیمان معادی میتواند پسرخاله داستین هافمن در خاورمیانه باشد.».
همچنین نیویورک تایمز در یادداشتی عنوان داشته که معادی نقش را چندلایه کرده و طوری به اجرای آن پرداخته که هرگز هیچ بازیگر دیگری نمیتواند چیزی به آن اضافه کند.
این بازیگرِ بینالمللی سینمای ایران که این روزها برای اکران "کمپ ایکس ری" به کارگردانی پیتر ساتلر و همچنین برای بازی در سریال "جنایت" در آمریکا به سر میبرد، در گفتوگویی تلفنی با خبرنگار ایسنا به برخی سوالات دربارۀ بازی در نقشِ علی امیر، حواشی اکران کمپ ایکسری و برنامههای آتیِ خود پاسخ داد.
در ادامه، مصاحبه خبرنگار ایسنا را با پیمان معادی میخوانید:
ایسنا: توضیح میدهید که چطور شد برای ایفای نقش علی امیر انتخاب شدید؟
کارگردان و تهیهکنندگان فیلم بعد از تماشای فیلم "جدایی"، خودِ فیلم و بازی من رو دوست داشتند و بعد از دیدن "جدایی" برای انتخاب من با عوامل دو فیلمِ دیگری که قبلتر در هالیوود بازی کرده بودم مشورت کردند و با نظر مثبت آنها تصمیم به همکاری با من گرفتند. دو فیلمِ قبلی هم "آخرین شوالیه" به کارگردانیِ کازواکی کریا و قسمتِ اوّلِ همین سریالی بود که در حال حاضر مشغول فیلمبرداری ادامۀ آن هستیم.
البتّه جا داره همونطور که بارها گفتم باز هم عنوان کنم که بخش عمدهای از این اتّفاق مرهون زحمات و هدایت بینظیر اصغر فرهادی در مقام کارگردان "جدایی" و اعتمادی بود که ایشون برای نقشآفرینی توی این فیلم به من داشتند.
نحوۀ پیشنهاد نقش از طرف کارگردان به شما چگونه انجام شد؟
پیشنهاد بازی در کمپ ایکسری اوّلینبار از سوی کارگردان و به صورت تماس اسکایپ به من مطرح شد. بهار سال گذشته، وقتی پیتر ساتلر برای اوّلینبار با من تماس گرفت، من برای فیلمبرداریِ "ملبورن" زیر گریم بودم و قرار شد که شب با هم گفتوگو کنیم. همان شب از طریق اسکایپ بحث مفصّلی در مورد قصّه و فیلمنامه کردیم و قرار شد فردا هم تماسی سه نفره با خانم کریستین استوارت داشته باشیم. بعدها پیتر ساتلر به ما گفت که در همان تماس سه نفره از طریق اسکایپ و بحث و گفتوگوی من و خانم استوارت بر سر فیلمنامه، نسبت به انتخاب بازیگران اصلی فیلم مطمئن شده بود.
علاوه بر این، پیتر ساتلر و گروه سازنده فیلم همواره از این موضوع خوشحال بودند که انتخابهای اولشان برای نقشهای اصلی حضور در فیلم را پذیرفته بودند.
دلیل اصلی شما برای پذیرفتن ایفای نقش در فیلم کمپ ایکسری چه بود؟
قصّۀ خوبی که بهش اعتقاد داشتم و نقشی که جای کار زیادی داشت و میتونست برای من چالش خوبی باشه.
وقتی پیشنهاد بازی در این فیلم رو قبول کردید نگرانِ آیندۀ حرفه خودتان در ایران نبودید؟
به هیچ وجه! اصلاً چرا باید نگران میبودم؟ من فیلمنامهرو خونده بودم و از نوع نگاه عوامل به سوژه هم با خبر بودم.اتّفاقاً از ابتدای کار،بازی در این فیلم را موقعیّت خوبی برای ادامۀ فعّالیّتهای حرفهای توی ایران میدونستم. من در حین فیلمبرداریِ هر فیلمی که خارج از ایران بازی میکنم، مدام به خودم میگم که پروژۀ بعدی رو باید توی ایران کار کنم.
اصولاً اولویتهای شما برای پذیرفتن بازی در فیلمهای غیر ایرانی چیست؟
من خط مشی مشخصی دارم که به مدیر برنامههایم گفتم؛ اون هم اینکه در هیچ فیلم ضدِّ دولت و ملّت ایران و مذهب خودم بازی نکنم،همچنین هرگز در فیلمی که رویهای خلاف اصول اخلاقی داشته باشه، شرکت نخواهم کرد.
به نظر شما کمپ ایکس ری این شرایط را دارد؟
بله قطعا ، اگر غیر از این بود از همون وهلۀ اوّل اصلاً در این فیلم بازی نمیکردم. به همین دلیل هم هست که از چند ماه گذشته با پخش کنندهها ومسئولان سینمایی ایران وارد مذاکره شدم، تا فیلم همزمان با اکران جهانی در ایران هم نمایش داده شود. چون اعتقاد دارم کمپ ایکسری استانداردهای اکران در سینماهای ایران رو داره.
ممکنه منظورتان را از این استانداردها دقیقتر بیان کنید؟
به هر حال من به عنوانِ یک ایرانی به عرف و منشِ مردمِ کشورم اشراف دارم،"کمپ ایکس ری" مضمونی جهانشمول و انسانی دارد که مخاطبِ سراسر دنیا با آن ارتباط برقرار میکند، ضمنِ اینکه حرفِ اصلی فیلم به نوعی ضد اتفاقاتی است که آمریکا در حال مدیریت آن است. همانطور که خود پیتر ساتلر گفته این فیلم در تضاد با رویکر محلی مآب آمریکایی به موضوع جنگ است و این مساله باید برای مسئولان ایرانی فرصت قابل توجِهی در نمایشِ فیلمی منتقد به سیاستهای تفکّر مخالف باشد.
به علاوه اینکه در فیلمِ کمپ ایکسری ارتباطاتِ بین افراد و نوع پوشش اونها تضادی با موازین و هنجارهای سینمای ایران نداره.
با این اوصاف باید منتظر اکران کمپ ایکس ری در ایران باشیم؟
تا الآن که من با شما صحبت میکنم، چند نفر از تهیهکنندگان و پخشکنندگان ایرانی از اکرانِ کمپ ایکسری استقبال کردند؛ از طرفی هم با تماسهای مکرّر و پیگیری زیاد تونستیم قول مساعدت از معاونت زحمتکش سینمایی بگیریم، که امیدوارم هرچه زودتر به سرانجام برسد تا مردم ایران در تهران و شهرستانها بتوانند مثل مردم سایر کشورها "کمپ ایکسری" را در سینما تماشا کنند.
اکرانِ کمپ ایکسری در سینماهای ایران میتواند باعث خوشحالی سینما دوستان و البتّه خود شما باشد.
به هرحال این اتّفاق که فیلم من در کشور خودم اکران بشه، باعث افتخاره ولی راستش حرف زدن از خوشحالی با اخبار وحشتناکی که اخیراً از اصفهان به گوشمون رسیده خیلی کار سختیه؛ واقعاً چطور میشه خوشحال بود وقتی خواهرهامون به طرز فجیعی سوزانده شدن و عدّۀ دیگهای هم با نگرانی و دلهره پا از خونه بیرون میذارن. این اتّفاق حتّی اگه برای یک نفر هم میافتاد کافی بود تا حلاوت هر شادی و دلخوشی به کاممون تلخ بشه. از طرفی هم به نظر میرسه بعضی از هموطنامون هنوز متوجّه ابعاد تاسفبار این فاجعه نشدند و این ماجرا رو دستمایۀ شوخی و خندۀ کلامی و حتّی فیزیکی قرار دادند؛ من همین جا عاجزانه از این دوستان خواهش میکنم که کمی بیشتر روی همچین مسائلی تامل کنند تا کار به جایی نکشه که با هرچیزی شوخی کنیم و به سادگی از کنارش بگذریم.
به همین خاطر من پیشنهاد دادم قسمتی از عواید اکرانِ "کمپ ایکسری" در ایران به قربانیان حادثۀ تاسفبار و غیر قابلِ باورِ حملات اسیدپاشی در اصفهان تعلّق بگیرد و امیدوارم اکران هرچه سریعتر فیلم بتونه باری از روی دوش این عزیزان و خونوادشون کم کنه.
از وضعیّت اکران فیلم در کشورهای خاورمیانه اطّلاعی دارید؟
فیلم توسط خیلی از کشورهای خاورمیانه مثل عراق وامارات متحده عربی خریداری شده و گویا با استقبال خیلی خوبی هم همراه بوده. فستیوالهای مختلف منطقه خلیج فارس هم متقاضی نمایش کمپ ایکسری هستند. به زودی هم فیلم در فستیوال ابوظبی نمایش داده میشه.
امیدوارم مسئولین فرهنگی کشور خودمان هم قدر این فرصت را بدانند و زودتر شرایط اکران این فیلم در سینماهای ایران را فراهم کنند.
همانطور که عنوان شد کمپ ایکسری در مضمون خود، فیلمی ساختارشکن با موضوعی جنجالی است؛ واکنش مخاطبان و جامعۀ آمریکایی به این فیلم چگونه بوده است؟
مواضع تندی از سوی برخی گروهها و روزنامههای افراطی به مصاحبههایی که من و کریستین استوارت در توضیح رفتاری که با زندانیهای گوآنتانامو انجام میشود؛ اینکه به بهانۀ مبارزه با تروریست در این زندانها کارهای خلاف قانون انجام میدهند و امثال اینها گرفته شد. خصوصا علیه کریستین استوارت به عنوان بازیگر آمریکایی واکنش تندی نشان دادند که چرا با این نقش همذات پنداری کرده است؟
پیتر ساتلر در این فیلم به تعبیر خودش زخمی کهنه را باز کرده و مسالۀ گوانتانامو را که گویا در حالِ پاک شدنِ از حافظۀ تاریخی مردم آمریکا و جهان بود دوباره و آن هم با رویکردی متفاوت یادآور شده است و به همین دلیل از سوی برخی رسانهها مورد اعتراض قرار گرفته است.
البته ماجرای گوانتانامو در خودِ آمریکا هم به بحثی فرسایشی و چالش برانگیز تبدیل شده، دولتهای مختلف با وعدههای مثبت درباره این زندان بر سر کار میآیند اما هیچ حرکتی نمیکنند. به همین دلیل هم حسّاسیّت روی این موضوع زیاد بود؛ این اوّلین باری بود که یک فیلم با همچین نکاه متفاوتی در موردِ موضوع داغ زندانها گوانتانامو ساخته میشد و این اعتراضها برای گروه سازندۀ فیلم قابل پیش بینی بود.
از مدت فیلمبرداری و لوکیشن فیلم بگویید؟
فیلم طیِّ سه هفته در لوکیشنی به فاصلۀ یک و نیم ساعتی لس آنجلس فیلمبرداری شد.لوکیشن هم زندان متروکه ایست که محل فیلمبرداری خیلی از پروژههای سینمایی و تلویزیونی از جمله «فرار از زندان» بوده. برای فیلم کمپ ایکس ری بخش بزرگی از همین زندان متروکه با دقّت زیاد به شکلِ زندان گوانتانامو دراومد.
کمی در مورد نحوۀ نزدیک شدن به شخصیّت علی امیر در نقشِ یک زندانیِ گوانتانامو توضیح بدهید
از ابتدای همکاری، کمپانی و تهیهکنندههای کمپ ایکسری فیلم،کتاب و مستندهایی از زندانیان آزاد شده، موکّلین آنها، نامههای زندانیان، شرایطِ زندان و ... به دست من رساندند. در حقیقت از زمانی که ایران بودم تا ده روز اوّل سفرم به آمریکا مشغول تحقیق و تفحّص با توسّل به این متون و فیلمها بودم. این تحقیقات دریچۀ جدیدی برای شناخت شخصیّت علی امیر به روی من باز کرد.
در شروعِ تحقیقات اولین سوال من،در موردِ لیست زندانیهای گوآنتانامو بود و پرسیدم آیا ایرانی در میان آنها هست یا خیر؟ چون اگر یک ایرانی در زندان "گوانتانامو" محبوس بود،هرگز این نقش را قبول نمیکردم،چرا که نمیخواستم نمایندۀ یک ایرانی در چنین فضایی باشم.
به غیر از تحقیق و مطالعه به دلیل اهمیّتی که ساتلر برای بازیگری در فیلم قائل بود،تونستیم تمرینهای زیادی با کریستین داشته باشیم که روی کیفیت بازی هردومون تاثیر زیادی داشت.اهمیتی که ساتلر به بازیگری میداد تا جایی بود که میگفت دلش میخواهد بعد از اکران فیلم بتواند در محافل مختلف پُزِ بازیگرانش را بدهد؛ و الآن خوشحالم که ساتلر میگوید به خواستهاش رسیده.
اقدام دیگهای که در مسیر رسیدن به نقش کمک زیادی به من کرد این بود که از عوامل فیلم خواستم به مدّت چند روز و هر روز چند ساعت متوالی منرو در سلّول انفرادی حبس کنند. در ابتدا رویارویی با سلّول خالی و فکر اینکه در این سلول کوچک و از پشت یک پنجره چطور میتوان از عهدۀ اجرای مطلوبِ شخصیّت علی امیر برآمد ترسناک و چالش برانگیز بود،امّا رفته رفته با تمرین متوجّه شدم همین خلاء امکانات تازهای برای ایفای نقش به من میدهد، مهمترین این امکانات تمرکز بیشتر بر لحن و صدا و از اون مهمتر کشفِ قابلیّت سکوت برای بازی در چنین شرایطی بود.
به غیر از شناخت زوایای شخصیت یک زندانی گوانتانامو، در مسیر رسیدن به نقش علی امیر با چه موانع دیگری مواجه بودید؟
یکی از چالشهای اصلی این نقش زبان و گویش علی امیر بود.این شخصیت کسی بود که در هشت سال اسارتش زبان انگلیسی را از صحبتهای زندانبانها آموخته بود.فیلمنامه تا حدّ زیادی توانسته بود زبانِ علی امیر را شکسته نویسی کند ؛ من هم با توجّه به این موضوع سعی کردم به لحن و گویشی برسم که مناسب کاراکتر علی امیر باشد. یادم میاد یکی از دغدغههای پیتر ساتلر در شروع کار این بود که تلفّظِ انگلیسی منخوب است و نگران بود که نتوانم تلفّظِ انگلیسیام را با لحنِ علی امیر هماهنگ کنم؛به همین دلیل برای مدّتی با یک معلّم زبان تمرین کردم و خداروشکر میکنم که دستِ آخر تونستم با تمرین این چالشرو پشت سر بذارم.
پیش بینی شما در موردِ آیندۀ شخصیّت علی امیر در زندان گوانتانامو چیست؟ به نظر شما مخاطب در نهایت علی امیر را شخصی امیدوار مییابد یا خیر؟
علی امیر در مدّت کوتاه آشنایی با زندانبانِ جدیدش اِمی،دست به کشف و شهود تازهای در دنیای اطراف خودش میزنه که منتجّ به یادآوریِ بخش فراموش شدهای از وجودش طیّ هشت سال اسارت میشه.همین یادآوری باعث میشه تا کورسوی امیدی در دلِ علی امیر روشن بمونه.امّا فیلم در نهایت نشون میده که این داستان برای این زندانی تبدیل به یک دورِ باطل شده و در حقیقت گوانتانامو این زندانیهارو به یک گرداب ملال آورِ ابدی مهمان کرده؛و این نکته نه فقط برای زندانیان که در مقیاسی متفاوت در مورد سربازها نیز صدق میکند،همانطور که خانم استوارت در مصاحبهای گفته: همین الآن که من دارم حرف میزنم سربازهای دیگهای توی مسیر دایرهای دارن قدم میزنن...
چرا این زندانی کتاب هری پاتر را میخواهد؟
هریپاتر پرمخاطبترین کتاب در زندان گوآنتاناموست و ترجمههای زیادی از آن در زندان گوانتانامو موجود است؛به نظر من دلیل استقبال زندانیها از این کتاب دنیای فانتزی و جادوی موجود در این کتابه که زندانیهارو مجذب میکنه.
چرا نام فیلم کمپِ ایکس ری است؟
"کمپ ایکس ری"نام اولین اردوگاهی است که درسال 2001 آمریکاییها در گوآنتانامو ساختند که البتّه الآن تعطیل شده است.
سایتها و روزنامههای آمریکایی نقدهای خیلی خوبی بر بازی شما نوشتن،تا جاییکه حتّی برخی شما رو شایستۀ دریافتِ جایزۀ اسکار دانستند.سایت رسمی راجر ایبرت فقید هم توی یادداشتی عنوان کرده بود که پیمان معادی میتواند پسرخالۀ داستین هافمن در خاورمیانه باشد.در موردِ این تمجیدها و پیش بینی اسکار چه نظری دارید؟
من اصلاً به این ماجرای اسکار گرفتن خوش بین نیستم؛چون مناسبات اسکار با اون چیزی که میبینیم متفاوت است. فیلمها باید بودجه کلان داشته باشند تا بستههای تبلیغاتی مختلفی برای ارائۀ مطلوب فیلم آماده کنند. اماکمپ ایکس ری این بودجه را ندارد. البتّه نقدهایی که به بازی من نوشته شده باعث سربلندی و افتخار من به عنوان یک ایرانی است. این نقدها و اظهارنظرها بدون شکّ برای من در ادامۀ مسیر حرفهایم انگیزه ایجاد میکند.به هر حال پروژۀ کمپ ایکسری تمام شده و متعلّقِ به گذشته است و الآن ذهن من معطوف به کارهای آینده است.
در موردِ اسکار هم باید بگم برای من بزرگترین اُسکار پذیرفته شدن توسّطِ مردم به خصوص مردمِ ایران و مقبول افتادن در دلِ اونهاست.
پیش بینی شما برای ادامۀ مسیر زندگی حرفهایتان بعد از کمپ ایکس ری چگونه است؟
من به هر پروژهای که بازی میکنم به عنوان دری برای کشف دنیایی بزرگتر نگاه میکنم؛فرقی نمیکند این دنیای بزرگتر در کجای این جغرافیا باشد. وقتی «درباره الی»را بازی کردم دری برایم باز شد به «جدایی»؛ وقتی «جدایی»را بازی کردم درهای بزرگتری برایم باز شد و به امید خدا بااین فیلم هم درهای بزرگتری به رویم باز میشود؛به هر حال در هر فیلمی که بخواهم بازی کنم برایم قصّه مهمترین بخش خواهد بود. الان مشغول بازی درسریال "جنایت" برای شبکۀ"اچ بی او"هستم و پس از پایان فیلمبرداری برای بازی در یک فیلم سینمایی به ایران برمیگردم.
در این سریال آمریکایی چه نقشی را بازی میکنید؟
نقش یک راننده تاکسی پاکستانی را بازی میکنم که درگیر ماجراهایی برای پسرش است. زبان او انگلیسی است اما در بخشهایی به زبان اردو صحبت میکندکه برایم معلم زبان گرفتند تا من اردو یاد بگیرم. این سریال هشت قسمت است و تا یکی دوماه آینده مشغول فیلمبرداری آن خواهیم بود و بعد از آن بلافاصله به ایران میآیم.
با توجّه به پیشنهادهای گوناگون داخلی و بینالمللی،میتونیم بپرسیم که ترجیح شخصِ شما کار در ایران است یا خارج از ایران؟
به هرحال وطن من ایران و همطونان من مردمِ ایران هستند و همواره ترجیح من کار در کشور خودمه.
به عنوان بازیگری که از سینمای ایران در عرصۀ بین الملل مشغول فعّالیّت حرفهایست و نسبت به هردو فضا شناخت کافی دارد،میخواهیم بدانیم که چقدر راه حضور عوامل ایرانی در سینمای جهانی رو هموار میبینید؟
من همواره در مصاحبههایم عنوان کردم که در ایران بازیگرهایی به مراتب بهتر از من حضور دارند که میتوانند در سطح جهانی بدرخشند.نه تنها بازیگر بلکه ما در ایران فیلمبردار،کارگردان و نویسندههای خوبی هم داریم که حرف زیادی برای گفتن دارند و اگه شرایط مهیا باشه میتونند در عرصههای بینالمللی خودی نشون بدن.امیدوارم که حضور من در عرصۀ بین الملل دقالبابی باشه برای این تعامل فرهنگی که هم پای ایرانیهای بیشتری به سینمای غرب باز بشه و هم سینماگران غیر ایرانی به همکاری با گروهها و عوامل داخل ایران ترغیب بشن.
گویا در فیلم جدید خانم بنیاعتماد هم بازی خواهید کرد؟
سال گذشته با خانم بنیاعتماد،فرید مصطفوی،نغمه ثمینی و حبیب رضایی قصهای را نوشتیم که هنوز در حال تصحیح و نگارش است و قراراست درآن بازی کنم که در این صورت افتخارِ دوبارهای که نصیب من خواهد شد که بار دیگه برای خانم بنیاعتماد بازی کرده باشم. اصولاً هدف اصلی من در بازیگری بازی در فیلمهایی که قصّهشونرو دوست دارم و از این جهت تفاوتی بین سینمای ایران و خارج از ایران قائل نیستم؛هرچند معمولاً قصّههای مورد علاقم رو توی ایران بهتر پیدا میکنم.
این روزها علاوه بر بازیگری،مشغول کار دیگری هم هستید؟
همزمان مشغول نوشتن فیلمنامهای به نام «خندنده»با رامبدجوان،امیررضاکوهستانی و پویا مهدوی زاده هستیم.همین روزها که اینجا درگیر بازی در سریال هستم،بعد و قبل از ساعت فیلمبرداری و حتّی مواقعی در زمان استراحت بینِ فیلمبرداری روی این فیلمنامه کار میکنیم.
به جز این یک فیلمنامۀ آماده و یک فیلمنامۀ درحال نگارش هم دارم که در برگشتم به ایران باید تصمیم بگیرم کدامشان را زودتر بسازم.
گفتوگو از شیما غفاری خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات