عبدالله گیویان با بیان این اعتقاد که سکوت کامل خبری به معنای انکار ضعفهای فرهنگی ماست، میگوید در مواجهه با پدیده اسیدپاشی، رسانهها باید این موضوع را تحلیل کنند و به خبررسانی صرف اکتفا نکنند.
این پژوهشگر میگوید در شرایطی که رییسِ دولت، منادی جهان عاری از خشونت است، چرا نباید این فضا ایجاد شود که خود مردم آستین بالا بزنند و این زگیل فرهنگی را بکنند؟ این جذام است.
عبدالله گیویان - پژوهشگر و مدرس دانشگاه - در گفتوگو با خبرنگار بخش رسانه ایسنا، درباره اینکه رسانهها هنگام وقوع مسائلی همچون اسیدپاشی چه وظیفهای در انتقال اخبار آن دارند، گفت: چیزی که در رسانهای کردن مهم است، ایدئولوژی و نگاه یک رسانه است. چون خیلی وقت است پنبه افسانه بیطرف بودن رسانهها زده شده است. قرار نیست رسانهای فقط خبر بدهد، این خبر حتما با حواشی همراه است که تحلیل آن خبر است. حواشی ایدئولوژی کسی است که خبر میرساند، بنابراین اصلا چنین چیزی نداریم که واقعهای رخ داده است، ما از آن خبر بدهیم یا ندهیم. ما خبر را به گونه خاصی میدهیم.
او در ادامه اظهار کرد: در بحرانهایی که رخ میدهد و موضوع فعلی به عنوان یک مسئله اجتماعی، جدیترین مسئلهای که وجود دارد این است که ما چگونه خبر میدهیم. اگر رسانه نگاه نقادی داشته باشد، میتواند زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ وقوع این اتفاقها را بررسی کند و صرفا به یک کار دمِ دستی و گرفتن مصاحبه و عکس بسنده نکند، بلکه ریشههای این ماجرا را پیگیری کند. شخصا فکر میکنم اگر قرار است درباره این طور مسائل فقط خبررسانی شود، حتما نباید این کار انجام شود، چون به یک شکل ایجاد هراس منتهی میشود. در این مورد خاص به نظر من نه تنها نباید سکوت شود، بلکه باید اعماق موضوع هم بررسی شود؛ یعنی باید کاملا مشخص شود که چه چیزی باعث میشود زن قربانی یک سری حوادث بشود؛ آن هم به شکل بسیار وحشیانهای که عبارت از پاشیدن اسید باشد.
گیویان سپس در تحلیل اسیدپاشی گفت: پدیده اسیدپاشی در واقع حاکی از فرهنگی است که در آن فرهنگ، زن معادل زیبایی و جسمانیتش شناخته میشود و وقتی قرار است قربانی شود، زیبایی و جسمانیتش هدف قرار میگیرد و قرار است از بین برود. در این پدیده اتفاقا رسانهها باید این موضوع را تحلیل کنند و بعد نشان بدهند که موضوع اصلی فقط قربانیان نیستند. چون وقتی شما به قربانیان بپردازید، از آن طرف کسی هم که عامل انجام چنین کاری بوده، ممکن است به شدت تحت فشار قرار بگیرد و نوعی خشونت اجتماعی علیه او ایجاد شود. به همین دلیل رسانهها باید در کنار پرداختن به کیسهای خاصی که قربانیان فعلی اسیدپاشی هستند، حتما به پدیده اسیدپاشی بهای بیشتری بدهند و بیشتر به آن بپردازند.
او افزود: ما یک مورد اسیدپاشی شامل اسیدپاشی به چهار، شش نفر داریم که الآن اتفاق افتاده است و یک پدیده عامتر به اسم اسیدپاشی داریم که از سالیان گذشته در این مملکت و این فرهنگ اتفاق میافتد. به گمان من رسانه متعهد رسانهای است که به این مسئله بپردازد که چرا این پدیده وجود دارد. رسانه باید از طریق بررسی این کیسها، به پدیده اسیدپاشی برسد، نه اینکه پدیده اسیدپاشی را کمرنگ کند و فقط روی خود قربانیان تمرکز کند. این کارِ رسانهی زرد است. رسانه زرد با ماجراآفرینی، هیاهوآفرینی و ایجاد تنش در جامعه به دنبال کسب مخاطب، مشتری و فروش است. یک رسانه متعهد در عوض این کار، به اعماقِ مسئله میپردازد.
این مدرس دانشگاه سپس گفت: من به عنوان کسی که به ایسنا علاقه دارم، خیلی دوست دارم و ترجیح میدهم که ایسنا به اعماق این پدیده بپردازد و این را مشخص کند که چرا بخشی از فرهنگ ما دچار این معلولیت و این عقبماندگی است که قرار است با زن اینطور رفتار و برخورد شود. در این صورت خیلی خوب است که مطالب مربوط به این پدیده مطرح شود، بدون اینکه هراسآفرینی شود و بدون اینکه دل خانمها و دخترهای جامعه را خالی کند.
او همچنین درباره تأثیر منفی خبررسانیِ صرف از پدیده اسیدپاشی گفت: به غیر از هراسآفرینی، این کار در درازمدت باعث رسمیت پیدا کردنِ وجود چنین خرده فرهنگی میشود، آن را تشدید و تقویت میکند تا به رویه اجتماعی تبدیل میشود که با این رویه اجتماعی میشود انتقام گرفت.
این مدرس دانشگاه سپس درباره ابعاد مثبت تحلیل در رسانهها گفت: باید یک حلقه تشکیل شود. نگاه تحلیلی باید فعالان اجتماعی را به سمت تشکیل کمپینی علیه این آسیب و نقصان فرهنگی ببرد. یعنی رسانه و فعالان اجتماعی در جامعه مدنی باید بخشهای مکمل یکدیگر شوند و به یک کمپین تبدیل شوند. ما در حال حاضر حداقل NGOهایی داریم که درباره حقوق زن، حقوق بشر و صلح کار میکنند. این مسئله هم یک وجه از خشونت است. در شرایطی که رئیسِ دولت منادی جهان عاری از خشونت است، چرا نباید این فضا ایجاد شود که خود مردم آستین بالا بزنند و این زگیل فرهنگی را بکنند؟ این جذام است.
او در ادامه درباره دعوت رسانهها به سکوت درباره موضوع اسیدپاشی گفت: به مجرد اینکه اتفاقی در جامعه میافتد، متناسب با نظام ارزشی آن جامعه، نسبت به آن پدیده واکنش نشان داده میشود. اگر پدیده اسیدپاشی را یکی از زشتترین جلوههای فرهنگ ضد زن در جامعه فرض کنیم، به نظر من اگر کسی نسبت به اصل پدیده اسیدپاشی سکوت کند، یا در نظام ارزشیاش مشکل وجود دارد و یا در فهم، تحلیل و تلقیاش از جامعه. ما این دشواریِ خیلی جدی را داریم، یعنی چه که کسی وقتی با با کسی اختلاف پیدا میکند، برود و به صورتش اسید بپاشد؟ یعنی هیچ راه انسانی برای حل اختلاف و رفع مشکل نیست؟ اگر این مسأله کوچک است، پس چه چیزی بزرگ است؟ اگر این موضوع اهمیت ندارد، چه چیزی اهمیت دارد؟
عبدالله گیویان اظهار کرد: به نظر من کسانی که صرفا میگویند سکوت کنیم، نسبت به اصل پدیده نوعی سوء تفاهم دارند. این اصلا پدیده کوچکی نیست. این بحث که نباید تشویش ایجاد کرد، کاملا درست است. من هم با آن موافقم. ما نباید با خبرهایی به شکل ژورنالیسم زرد، به هراس دامن بزنیم، اما از آن طرف معتقدم سکوت کامل خبری به معنی انکار ضعفهای فرهنگی ماست. مسئلهای که من میخواهم بر آن تأکید کنم، این است که خبررسانی و اطلاعرسانی در این مورد نباید اشاعه فحشا باشد. این یک امر زشت و یک فحشای علنی است و نباید اشاعه داده شود. اما این موضوع نباید بهانهای باشد برای بیاهمیت برخورد کردن با پدیده خشونت علیه زنان در جامعه ما. این یک معضل و جذام فرهنگی است که باید آن را جدی گرفت.
او همچنین گفت: نکته دیگر این است که فعالان اجتماعی باید از این پدیده برای یک عمل جمعی استقبال کنند و وارد فضا شوند. آفت این ماجرا این است که به یک پدیده سیاسی تبدیل شود. این یک مسئله عمیقا فرهنگی است که اتفاقا دیگرانی که علیه ما هستند تلاش میکنند مدام این پدیده را بزرگ کنند و زشتی آن را به رخ ما بکشند تا ما نتوانیم به اصل قضیه پی ببریم. اینکه بعضی رسانههای خارجی مثل بیبیسی راجع به این موضوع صحبت کنند، اتفاقا سیاسی کردن ماجراست و ما به عنوان متعهدان رسانه باید به سمتی برویم که فضایی را ایجاد کنیم که خودمان دردهای خود و دردهای فرهنگی خود را درک و فهم کنیم، تحلیل کنیم و تلاش کنیم آنها را حل کنیم.
او ادامه داد: اینجا به نظرم فعالان اجتماعی و جامعه مدنی سهم بسیار پررنگی دارند و اتفاقا در این ماجرا باید به کمک دولت بیایند. این نقطهای است که میتواند فعالان اجتماعی و دولت را در موضعگیری علیه خشونت، به عنوان یک حرکت پیشگامانه، کمک و یاری کند و پیوند خوبی بین آنها برقرار کند. من تأکید میکنم دولتی که رئیسش منادی جهان عاری از خشونت است، قطعا چنین چیزی را برنمیتابد و مایل است آن را حل کند. حال فعالان اجتماعی باید آستین همت بالا بزنند که یک همگرایی جدی در سطح ملی شکل بگیرد تا این پدیده شوم فرهنگی ریشهکن شود.
انتهای پیام
نظرات