به گزارش ایسنا، میدل ایست آی در گزارشی مینویسد: اگر پروتستانیسم به عنوان دین اصلی سرمایهداری، چه قبل و چه پس از اثر تأثیرگذار ماکس وبر در این زمینه، شناخته شده است، در این صورت باید دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده را همواره به عنوان پیرو این باور نگریست.
ترامپ که سابق بر این یک پروتستان بود، اکنون به عنوان یک «مسیحی غیر مذهبی» شناخته میشود و به ندرت در مراسم کلیسا شرکت میکند، اما اطرافش را با مسیحیان انجیلی پر کرده است. در واقع، اکثریت پیروان مسیحیان انجیلی آمریکایی سفیدپوست، او را به عنوان کسی میشناسند که «برای عقاید آنها مبارزه میکند.»
از زمان بازگشت به کاخ سفید، ترامپ نقش خود را به عنوان مدافع اصلی سرمایهداری و امپریالیسم آمریکا با بیانیههای مختلف و ارائه سیاستهایی با هدف ترویج سرمایهداری آمریکایی از سر گرفته است. اینها شامل تمایل برای گسترش سرزمینی از طریق قدرت پول یا قدرت نظامی میشود.
با این حال طرحهای ترامپ برای به سرقت بردن و استعمار غزه، نخستین پروژه آمریکایی برای ایجاد مستعمرات در فلسطین نیست.
همانطور که جاهطلبی او برای فتح کانادا، گرینلند دانمارک و کانال پاناما منعکس کننده ایدئولوژیهای امپراتوری آمریکایی قرن نوزدهم مانند «قاره گرایی» یا «سرنوشت آشکار» (Manifest Destiny- یک مفهوم تاریخی در ایالات متحده آمریکا است که به اعتقاد به حق و سرنوشت ملت آمریکا برای گسترش سرزمین خود به سمت غرب اشاره دارد) است، طرح او برای استعمار فلسطین توسط ایالات متحده نیز منعکس کننده طرح پروتستانهای متعصب آمریکایی از همان دوران است.
کنترل آمریکایی
در چند هفته گذشته، طرح ترامپ برای تسلط آمریکا بر غزه از درخواست اولیه برای اخراج یا حداقل خروج خودخواسته اکثر فلسطینیهای ساکن غزه به اردن و مصر تا بیانیه اخیر او مبنی بر حمایت از اخراج همه فلسطینیها و تسلط آمریکاییها بر سرزمین فلسطین پیش رفته است.
![طرح ترامپ برای غزه، یادآور ماموریتهای شکست خورده قرن ۱۹ آمریکا](https://cdn.isna.ir/d/2025/02/08/3/63349450.jpg?ts=1739013356020)
به نظر میرسد از دیدگاه او یک غزه تحت کنترل آمریکا مکانی است که جوامع بینالمللی میتوانند همزیستی داشته باشند اما بدون فلسطینیها!
این همان سرزمینی است که اسرائیل در جریان نسل کشی فلسطینیان از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون ویران کرده است.
صحبتهای ترامپ برای جابجایی فلسطینیها و کوچ دادن آنها به اردن و مصر بازتاب اقدامات فرانسه پس از جنگ دوم جهانی و تلاش برای تبدیل کردن منطقهای در مدیترانه به مستعمرهاش بود که موفقیتی در این اقدام حاصل نشد و حالا ترامپ هم شاید به دنبال چنین تفکری است اما از آن تلاش فرانسه عبرت نگرفته است.
«کوت دازور / Còsta d'Azur» به معنای ساحل آزور یا «ریویرای فرانسه / French Riviera» خط ساحلی در گوشه جنوب شرقی فرانسه، بر کناره دریای مدیترانه است که همچنین حکومت مستقل موناکو را در بر میگیرد. هیچ مرز رسمی برای این منطقه وجود ندارد ولی معمولا از مرز ایتالیا (ریویرای ایتالیا) در شرق تا سن-تروپه، ایئر، تولون، یا کاسی در غرب لحاظ میشود و بزرگترین شهر آن نیس است. پس از جنگ جهانی دوم این منطقه به یکی از مقاصد مطرح گردشگری و برگزاری مجامع تبدیل شد اما تلاش فرانسه برای به کنترل در آوردن آن بی نتیجه ماند.
حالا آمریکاییها به دنبال این هستند که با طرح ترامپ در به کنترل در آوردن غزه، یک «ریویرای دیگر» ایجاد کنند اما به گفته سی.ان.ان که از حامیان جدی جنگ اسرائیل علیه غزه است، این طرح ترامپ «استعمارگری قرن بیست و یکم» است.
ترامپ در اثنای صحبتهایش به خبرنگاران گفت: «برای فلسطینیهای اخراجشده مسکن با کیفیت واقعا خوب، مانند یک شهر زیبا، مانند مکانی که بتوانند در آن زندگی کنند و نمیرند، فراهم میشود، زیرا غزه جایی است که آنها در نهایت میمیرند.»
البته که ترامپ هزینه این مسکن با کیفیت را برعهده کشورهای عرب نهاده است.
ترامپ گفته است: «ما مالک آن خواهیم بود و مسئول خنثی کردن همه بمبهای خطرناک منفجر نشده و سایر سلاحهای موجود در منطقه هستیم. از شر ساختمانهای ویران شده خلاص شوید، آن را بازسازی کنید، توسعه اقتصادی ایجاد کنید که تعداد نامحدودی شغل و مسکن برای مردم منطقه فراهم کند، یک کار واقعی انجام دهید، کاری متفاوت انجام دهید.»
به نظر میرسد غزه متعلق به آمریکا، مکانی باشد که در آن «شهروندان جهان» و «جامعههای بینالمللی» در کنار هم زندگی کنند اما بدون فلسطینیها که به گفته ترامپ «بازگشت آنها به غزه آمریکایی غیر واقعی خواهد بود.»
جنگ صلیبی سرمایهداری
آنچه ترامپ به احتمال زیاد مانند اسرائیلیها در منطقه باریکه غزه به دنبال آن است، ذخایر نفت و گاز طبیعی است که در دریای این منطقه وجود دارد که ارزش آنها به چندین میلیارد دلار میرسد و ترامپ و شهرکنشینان صهیونیست میتوانند بین خودشان تقسیم کنند و در درجه بعدی، سواحل این باریکه است که میتواند به تفرجگاه بدل شود.
مدتها قبل از دیدگاه سرمایهداری ترامپ در مورد غزه تحت کنترل آمریکا، مبلغان پروتستان آمریکایی قرن نوزدهم به دنبال ایجاد مستعمرات در فلسطین و تغییر شکل سرزمین و مردم آن بودند.
در واقع، این مبلغان پروتستان آمریکایی بودند که در دهه ۱۸۲۰ به فلسطین اعزام شدند تا مسلمانان فلسطینی، مسیحیان ارتدوکس و ۴۰۰۰ یهودی فلسطینی و همچنین چند هزار یهودی مسیحی لیتوانیایی را که به تازگی وارد سرزمینهای فلسطین شده بودند، تشویق به تغییر دین و آیین کنند.
آمریکاییها تا سال ۱۸۴۴ در سرزمینهای فلسطینی باقی ماندند و سپس به دنبال تأسیس هیاتهای انگلیسی انگلیکن در فلسطین و در پی مفید نبودنشان در این منطقه به سوریه و لبنان نقل مکان کردند. با این حال، قبل از عزیمت، آنها توانستند هزاران نسخه از کتاب مقدس پروتستانی خود را توزیع کنند و فلسطین را به دست انگلیسیهای همکیش خود رها کنند.
به عنوان بخشی از فتح فلسطین توسط مسیحیان اروپایی در قرن نوزدهم که «جنگ صلیبی صلح آمیز» نام گرفت، گروههایی با عنوان «هزاره گرایان پروتستان آمریکایی» و مرمت طلبان یا استعادیه به جنگ صلیبی پیوستند و مستعمرات کشاورزی را در شهر یافا تاسیس کردند.
![طرح ترامپ برای غزه، یادآور ماموریتهای شکست خورده قرن ۱۹ آمریکا](https://cdn.isna.ir/d/2025/02/08/3/63349447.jpg?ts=1739013304269)
آنها امید داشتند که هزاران یهود را که در فلسطین حضور داشتند، به دین خود گرایش دهند و به آنها کشاورزی را بیاموزند. البته آنها متوجه شدند که این یهودیان تنبل هستند و برای تغییر دین، مقاومت میکنند.
گروهی از ادونتیستهای آمریکایی روز هفتم، که در آن زمان به عنوان میلریت (پیروان ویلیام میلر) شناخته میشدند، در سال ۱۸۵۱ در کنار مهاجران مسیحی اروپایی در روستای آرتاس در بیتلحم مستقر شدند. آنها بعدا برای تاسیس مستعمره «جبل الامل» به یافا نقل مکان کردند، اما مدت زیادی نتوانستند دوام بیاورند.
گروه متعصب دیگری به نام «دیکسونها» در سال ۱۸۵۴ «مستعمره ماموریت آمریکایی» را در یافا تاسیس کردند که با مقاومت فلسطینیان مواجه شد. این مستعمره در سال ۱۸۵۸ مورد حمله قرار گرفت، چندین نفر از استعماگران کشته و بازماندگان به ماساچوست بازگردانده شدند.
در واکنش، آمریکا یک ناو را در سواحل فلسطین مستقر کرد تا عثمانیها را برای پیگرد مهاجمان تحت فشار قرار دهد.
تاریخچه مقاومت
در ۱۸۶۶، گروه دیگری از صنعتگران و کشاورزان هزاره پروتستان آمریکایی متعصب از ایالت مین آمدند تا مستعمره دیگری را در یافا ایجاد کنند.
این مستعمره به نام «آدامز» که به نام رهبر انجیلی آن «جورج واشنگتن جاشوا آدامز» (یک مورمون سابق) نامگذاری شد، با ۱۵۶ مستعمره شروع شد اما تنها دو سال دوام آورد.
فلسطینیها با حضور مستعمره نشینان مخالفت کردند و عثمانیها را واداشتند تا به وزیر ایالات متحده در قسطنطنیه نامه بنویسند و اعتراض کنند که «بومیان» توسط مستعمره یانکیها (آمریکاییها) از مزارع خود رانده میشوند.
«جورج واشنگتن جاشوا آدامز» که با رئیس جمهور وقت اندرو جکسون که به قصاب بومیان آمریکا شهرت داشت، در کاخ سفید ملاقات کرده بود تا تلاشهای استعماری خود را با مقامات عثمانی تسهیل کند، استعمار فلسطین را با ایالات متحده مقایسه کرد.
فلسطینیهای مخالف حضور استعمارگران، عثمانیها را برآن داشتند تا به هیات آمریکا در قسطنطنیه نامه بنویسد و مراتب اعتراض خود را بابت بیرون راندن بومیان از زمینهایشان ابراز کند.
مشکلات اقتصادی در نهایت باعث شد تا آدامز مجبور شود فلسطین را ترک کند و بسیاری از استعمارگران هم به مصر رفتند.
آدامز پس از شروع پروژه استعمار خود، اعلام کرده بود که مستعمره او منطقه را برای «بازگشت» یهودیان اروپایی آماده میکند که به نوبه خود ظهور دوم عیسی مسیح را تسریع میبخشد. پس از انحلال مستعمره، تنها ۲۰ شهرک نشین آمریکایی در فلسطین باقی ماندند.
در ۱۸۸۱، هنوز یک خانواده دیگر از پروتستانهای انجیلی آمریکایی بود که به دنبال ایجاد مستعمره بود ولی اینبار در قدس (اورشلیم).
«هوراتیو و آنا اسپافورد» از شیکاگو گروهی متشکل از ۱۶ مستعمرهنشین را برای ورود و استقرار سریع در قدس هدایت کردند. ۵۵ پروتستان بنیادگرا سوئدی در سال ۱۸۹۶ به آنها ملحق شدند که در پایان قرن به ۱۵۰ نفر افزایش یافت. آنها خانه «رباح الحسینی»، ملاک فلسطینی را خریداری کردند.
آنها برخلاف اسلاف خود از تبلیغ بیش از حد خودداری میکردند که همین مساله، آنها را از دشمنی محلی در امان میداشت. مستعمره آنها تا اواخر دهه ۱۹۵۰ پابرجا بود، زمانی که تنشهای داخلی منجر به نابودی آن شد.
خانه الحسینی که این زوج آمریکایی آن را خریده بودند در نهایت به هتل «مستعره آمریکا» در قدس بدل شد.
یک ماموریت احمقانه
یادآوری و بازخوانی این سابقه تاریخی درباره استعمارگری و کنترل فلسطین باید برای ترامپ تاکیدی باشد که پیشنهاد او برای به کنترل در آوردن غزه امری جدید و ابتکاری نیست بلکه در قرن نوزدهم هم چنین اقداماتی صورت گرفت که به شکست محکوم بود.
این بازخوانی تاریخی همچنین تاکید میکند که دلبستگی فلسطینیها به سرزمین خود و اراده آنها برای مقاومت در برابر استعمارگران آن، حتی از وابستگی ترامپ به اخلاق سرمایهداری و امپریالیستیاش قویتر است.
![طرح ترامپ برای غزه، یادآور ماموریتهای شکست خورده قرن ۱۹ آمریکا](https://cdn.isna.ir/d/2025/02/08/3/63349445.jpg?ts=1739013180614)
مبلغان متعصب آمریکایی قرن نوزدهم به دنبال تصرف سرزمین فلسطینیان و تبدیل جمعیت آن بر اساس باور مسیحیت بودند، اما استراتژی ترامپ برای کنترل غزه با تفسیر او از ایدئولوژی امپریالیستی و سرمایهداری مطابقت دارد.
با این حال، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در جریان دیدارش با ترامپ در کنار او در کاخ سفید نشسته بود، این طرح را به عنوان اقدامی ارزشمند خطاب کرد اما اگر ارتش نسلکش اسرائیلی در از بین بردن روحیه و تصمیمی که فلسطینیان را به مقاومت در برابر استعمار سرزمینشان توسط شهرکنشینان آمریکایی و اروپایی برای بیش از یک قرن و نیم سوق داده است، بهشدت شکست خورده پس آیا ترامپ واقعا معتقد است که ماموریت امپریالیستی سودجویانهاش و چشماندازش برای «ریویرا در خاورمیانه»- برای «شهروندان در جهان» موفق خواهد شد؟!
انتهای پیام
نظرات