تحمل گرمای بالای 40 درجه با حجاب که شاید تا قبل از آن تجربهاش نکرده باشند، چالشی است برای زنانی که از 5 / 4 ماه پیش با دوچرخه، جادهی ابریشم را پیموده و حالا به ایران رسیدهاند؛ اما پاسخ آنها به این چالش، تجربهی مشتاقانهی آن بوده است.
به گزارش خبرنگار گردشگری ایسنا، گروه «دوچرخهسواران جاده ابریشم» با حدود 40 نفر جمعیت که تقریبا یکسوم آنها را زنها تشکیل میدهند، باید در مدت ششماه، 12هزار کیلومتر را رکاب بزنند. آنها تا به حال از کشورهای چین، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان، عبور کرده و به ایران رسیدهاند، گروهی که دوچرخهسواری، حرفهی خیلی از آنها نیست و بیشتر برای تجربهی لذت و ماجراجویی ابریشمی، پا به این جاده گذاشتهاند.
طولانیترین مسیر از جادهی ابریشم که آنها تا به حال پیمودهاند، در کشور چین بوده که به گفتهی خودشان، حدود دوماه طول کشید، ایران دومین مسیر طولانی جادهی ابریشم برای این تور است که پیمودن آن حدود 23 روز زمان میبرد.
گردشگرانی که در این تور دوچرخهسواری شرکت کردهاند، از کشورهای مختلفی مانند آمریکا، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، فرانسه، اسکاتلند، آفریقای جنوبی، فنلاند، انگلیس، ایتالیا، نروژ و سوییس هستند که 10 روز پیش، از مرز «باجگیران» به ایران وارد شدند و پس از 1200 کیلومتر رکاب زدن و گذر از شهرهای قوچان، گنبد قابوس، شاهرود، دامغان و سمنان به تهران رسیدند و پس از دو روز توقف در پایتخت و گشت و گذار در شهر، مسیرشان را دوباره ادامه دادند.
قرار است آنها پس از گذر از شهرهای قزوین، زنجان، تبریز و ماکو تا 10 روز دیگر، ایران را از مرز «بازرگان» ترک کنند و سفر را در ترکیه، آخرین مقصد از جادهی ابریشم ادامه دهند. سفر این گروه دوچرخهسوار پس از 12هزار کیلومتر رکاب زدن، در استانبول پایان مییابد.
به اعتقاد بیشتر آنها تا اینجای جادهی ابریشم، جذابترین نقطه، رود «پنجاب» در تاجیکستان بوده، اما مهماننوازی و غذاهای ایرانی، جذابترین موضوعی بوده است که حالا همهی اعضای گروه، دربارهاش حرف میزنند.
خیلی از آنها قبل از اینکه به ایران وارد شوند، هیچچیز دربارهاش نمیدانستند، بعضیها هم اطلاعات بسیار محدودی داشتند که از رسانههایشان گرفته بودند و بعضیها هم به نسبت سایرین، اطلاعات بیشتری داشتند که البته به تاریخ سیاسی ایران مربوط میشد، مخصوصا تحولات ایران بعد از انقلاب.
اما سفر در جادهای که بیشتر با مردم شهرهای کوچک در ارتباط است، شناخت دیگری را در آنها بهوجود آورد، «پیتر گسکل» (Peter Gaskill) معتقد است، چیزهای زیادی در این سرزمین وجود دارد که ایرانیها بهخاطر آن میتوانند به کشورشان افتخار کنند.
دیزی، تهدیگ، بدون الکل ...
گاسکل، اهل کانادا و مهندس مکانیک است که سفرش را از چهارماه پیش در جادهی ابریشم آغاز کرده و از کنجکاویهایش تعریف میکند که بهانهی این سفرش شده است.
او گفت: کم و بیش دربارهی ایران اطلاعات داشتم، بهخاطر ایرانیهایی که در کانادا زندگی میکنند. جدا از این میخواستم در این تور که مجموعهای از ورزش و تفریح در مسیری تاریخی است، شرکت کنم.
از نظر گاسکل، جذابترین موضوع سفر، «مهماننوازی» ایرانیها بوده است و البته غذاهای خوشمزهای که خورده و با هیجان دربارهشان صحبت میکند.
او ادامه داد: ایران تاریخ بسیار تأثیرگذاری بر فرهنگ ملل مختلف دنیا دارد و این برای من خیلی جذاب است. نوع فرهنگ و هنری که در ایران وجود دارد، از دستخط گرفته تا رفتار مردم، باعث میشود هر کسی دوست داشته باشد به این کشور سفر کند.
او اضافه کرد: پذیرایی مردم روستایی از گردشگران خارجی، خارقالعاده است و در کمتر کشوری میتوان آن را دید. این رفتار واقعا عجیب و جذاب است، آنها گاهی ما را که سوار بر دوچرخه بودیم، در کنار خیابان نگه میداشتند و شکلات و نان میدادند و آنقدر این استقبال گرم بود که فراموش میکردیم در کشور خودمان نیستیم.
گسکل گفت: ایران اولین جایی است که در آن احساس سلامتی میکنم، هیچ نوشیدنی الکلی وجود ندارد و آنقدر اکسیژن در طول مسیر زیاد بوده که در این مدت برخلاف چند کشور قبلی، اصلا به پزشک مراجعه نکردم و مشکلی تا به حال نداشتم.
او سپس با هیجان دربارهی غذاهای ایرانی که تا به حال خورده صحبت کرد و گفت: غذاهای ایرانی واقعا خوشمزه هستند و این موضوع خیلی جذابی برای یک گردشگر است. «دیزی» و «تهدیگ» لذیذترین غذایی بوده که تا به حال در ایران خوردهام و البته چای آلبالو، لواشک و هلوی ایرانی هم جزو این تجربهی خوشمزه و لذتبخش در ایران بودهاند.
گسکل ادامه داد: از چین تا ایران، کبابهای زیادی را امتحان کردم؛ ولی فقط در ایران توانستم کباب لذیذی بخورم.
او بعد هم گفت: این همه از ایران تعریف کردم؛ اما هنوز هیچی دربارهی این سرزمین نمیدانم، هنوز فرشهای ایرانی را ندیدهام تا آن هنر اصیل را از نزدیک لمس کنم.
همهچیز از یک شب ایرانی شروع شد
«مری پوتی رالا» (Mary Potyrala) که از کانادا همراه این گروه است، انگیزهاش از پیوستن به تور دوچرخهسواران جادهی ابریشم را درک لذتی جدا از تفریح در ساحل که به آن علاقهای ندارد، عنوان کرد و دربارهی تجربهاش از سفر به ایران، گفت: قبلا مطالعاتی دربارهی ایران داشتم و خیلی کنجکاو بودم که این سرزمین را ببینم، دربارهی غذاهای خوب ایرانی شنیده بودم و چندباری هم در شهری که زندگی میکنم، مهمان ایرانیها شده بودم.
او سپس از تجربهاش در مهمانی ایرانیها در شب «نوروز» و سفرهی هفتسین که برایش قابل توجه بوده است، گفت و ادامه داد: مهماننوازی ایرانیها متفاوت و فوقالعاده است. جدا از مناظر طبیعی که من هم معتقدم رود «پنجاب» در تاجیکستان، زیباترین بخش سفرمان بوده، رفتار ایرانیها جذابترین موضوع دیگری است که میتوانم دربارهاش حرف بزنم، مردم ایران واقعا خاص هستند.
چرا دوچرخه؟
اما «کرولاین دینای» (caroline Denee) از نیوزیلند که سه فرزند 18، 21 و 23 ساله دارد به این گروه پیوسته تا لذت سفر با دوچرخه را تجربه کند. او کوهنوردی میکند و قبل از آنکه سفر در جادهی ابریشم را شروع کند، تجربهی رکاب زدن در مسیرهایی از ویتنام، آفریقا و چین را داشته، اما معتقد است، رکاب زدن در مسیری به طول 12هزار کیلومتر، بهخاطر بار فشارهای روانی در طول سفر، تجربهای کاملا متفاوت از آنچه قبلا بهدست آورده، بوده است.
کرولاین که 54 سال سن دارد، دربارهی انتخاب دوچرخه بهعنوان وسیلهای برای سفر کردن، گفت: سفر با دوچرخه باعث میشود با مردم ارتباط بیشتری برقرار کنم، من تا به حال در هیچیک از کشورهایی که رکاب زدهام، ساکن نبودهام و این فرصت ارزشمندی است که از آن استفاده میکنم.
او در ادامه بیان کرد: من از کشوری (نیوزیلند) میآیم که تاریخ گستردهای ندارد و اولین نکته در این سفر این است که به کشوری آمدهام که تاریخ گسترده و زیبایی دارد و به نظرم این، موضوع جالبی است.
کرولاین ادامه داد: قبلا اطلاعات خاصی از ایران نداشتم، تاریخ را خوانده بودم؛ اما ترجیح میدهم از نزدیک، رفتارها و فرهنگ مردم کشورها را مطالعه کنم. مردم ایران برخورد قابل احترامی دارند که جذاب است.
حجاب چالش است؟
کاترین، مشاور بیزنس در استرالیاست که تا ایران همراه این گروه بود و از تهران به کشورش برگشت. او قصدش از شرکت در این تور را فقط تفریح کردن دانست. نظرش را دربارهی حجاب میپرسم و اینکه پوشش کامل، مانعی برای دوچرخهسواریاش نبوده است؟ در پاسخ گفت: با حجاب کامل در ایران، مشکلی نداشتم و مانعی برای سفرم به این کشور نشد، فقط بعضی روزها هوا بسیار گرم است و این، چالشی ایجاد میکند که گاهی مشکلساز میشود.
او دربارهی نگاههای امنیتی به ایران و برخوردهای محافظهکارانهی برخی گردشگران پیش از سفر به این کشور نیز توضیح داد: شاید مسأله امنیتی نیست، موضوع آن است که دولتها و البته شرکتهایی که ما برای آنها کار میکنیم، دیدگاه خوبی دربارهی ایران ندارند، در حالی که خودم، دربارهی ایران خوب فکر میکنم و برای همین تصمیم گرفتم به آن سفر کنم.
این گروه بزرگ، یک تعمیرکار دوچرخه هم دارد که البته از نیمههای سفر بهدلیل مصدومیت برادرش به جمع دوچرخهسواران جاده ابریشم پیوسته، «الکس» حرفهای دوچرخهسواری میکند؛ اما فعلا مأموریت سنگینی در این سفر برعهده دارد، تعمیر و مواظب از دوچرخهها که وسیلهی سفر 36 گردشگر گروه است.
پیچ و خمهای دوستداشتنی
نظر فنی او را بهعنوان یک دوچرخهسوار حرفهای دربارهی آن بخش از جاده ابریشم که در ایران است، میپرسم که ابتدا یادآوری کرد که در تمام مسیر همراه گروه نبودم و از ازبکستان به جمع پیوستم، بعد هم گفت: این جاده در ایران، جذابیتها و سختیهای خود را دارد، بهترین مسیر برای کسی است که از شرق به غرب میخواهد سفر کند. جاده یکنواخت نیست، پیچ و خمهایی دارد که برای دوچرخهسواری، لذتبخش است.
آنها واقعا پولدار شدهاند؟
«رآس تامسون» دوچرخهسوار دیگر گروه است که برای دومینبار همراه دوچرخهسواران جادهی ابریشم به ایران سفر میکند. تور دوچرخهسواری جادهی ابریشم دو سال پیش هم در ایران اجرا شد. او فلسفهای برای این سفرهایش دارد و معتقد است: هر کسی من میبینم، دوست من است، مگر آنکه دلیل دوست نبودنش، اثبات شود.
او ادامه داد: در ایران، برای هیچکسی، مهم نیست از کجا آمدهاید. مردم خیلی گرم رفتار میکنند، شما را به خانهشان دعوت میکنند، بدون آنکه سوالی بپرسند.
به نظر او، ایران نسبت به دو سال پیش، تغییر قابل توجه نکرده است، فقط آنچه تغییر کرده و اجازه داده، او راحتتر به ایران سفر کند، مواضع سیاسی است.
او دربارهی اینکه ایران را از نظر مخارج جزو کشورهای ارزان یا گران دستهبندی میکند؟ گفت: هنوز نمیدانم ایران، ارزان است یا گران! مسأله، واحد پول این کشور است. نکتهی جالب آنجاست که مثلا یک دلار میدهیم و 30هزار ریال میگیریم، فکر میکنم چقدر زیاد پول گرفتهام؛ اما وقت خرج کردن، میبینم خیلی هم پولی نبوده است.
از نظر الکس که ساکن آفریقای جنوبی است نیز هزینهها در ایران، خیلی با کشورش، تفاوتی نمیکند و تقریبا برابر است.
آشپزی که در زعفران غرق شد
ینز نووا (Yanes Novoa) آشپز جوان گروه است که او هم اهل آفریقای جنوبی است و ظاهرا همهی اعضا، دستپختش را دوست دارند، او در مدتی که به ایران وارد شده، چند غذای ایرانی را هم یاد گرفته، مثل عدسی و قورمهسبزی، غذای محبوبش هم در ایران، برنج زعفرانی است.
یانس به بستنی زعفرانی هم علاقه زیادی پیدا کرده و کلا هر آنچه را که داخلش زعفران باشد، میپسندد، چون معتقد است، زعفران در ایران، فراوان و ارزان است، در حالی که در کشورش، نایاب و گران است.
زنها در تاجیکستان دنبال لباس بودند
«شریتا ون در مروه» (Sharita van der Merwe) راهنمای اصلی گروه است که از چین تا استانبول آنها را همراهی میکند. او هفت سال است که بهصورت حرفهای این کار را انجام میدهد و برای اولینبار است که به ایران سفر میکند. هیجان و لذت بردن از ماجراجویی، انگیزههای شریتا برای ادامه این کار هستند. او دوچرخهسواری نمیکند و رانندهی یکی از ماشینهای همراه گروه است.
او گفت: برای اولینبار است که به ایران سفر میکنم، آن هم برای کار؛ اما قطعا دوباره برای بازدید ایران خواهم آمد، چون آن را سرزمینی دوستداشتنی، یافتم.
به اعتقاد این تورلیدر اهل آفریقای جنوبی، مهماننوازی، مهمترین جذابیت ایران است. مردم سخاوتمندانه با دیگران برخورد میکنند و فقط به زندگی شهری نچسبیدهاند.
او در ادامه بهعنوان راهنمای گروه دربارهی برخورد اعضا با موضوع حجاب، پیش از ورود به ایران، گفت: مهمترین مشکل ما، گرمای هوا بود و این سوال برایمان ایجاد شد که چطور شما گرمای هوا را با این پوشش تحمل میکنید؟ ما مجبور شدیم در دمای بالای 40 درجه حجاب داشته باشیم؛ اما در کل، داشتن حجاب، چالش ما نبود، این موضوع برای همهی زنان گروه، جذاب بود و تمایل داشتند، آن را حتما امتحان کنند، طوری که در تاجیکستان همه دنبال لباس مناسب برای سفر در ایران بودند.
راهنمای گروه دربارهی نگاهش به ایران با توجه به اینکه قبلا شناختی از این کشور نداشته است، توضیح داد: با جادهی ابریشم، آشنایی داشتم. از ایران هم در شبکههای تلویزیونی، اخباری شنیده بودم، معمولا اخبار خوبی از ایران نمیشنوید؛ اما حالا شنیدههایم در تضاد با دیدههایم است و این بخش پررنگ سفرم بهشمار میآید.
گروه «دوچرخهسواران جاده ابریشم» بیش از هزار کیلومتر دیگر باید رکاب بزنند تا از ایران خارج شوند، مسیری که آنها از تهران تا ترکیه طی میکنند، «The Garden of Eden » نامیده شده، مسیری که از عشقآباد تا تهران طی کردهاند نیز «سوار بر فرش سحرآمیز» نامگذاری شده است.
انتهای پیام
نظرات