بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حالی به پایان رسید که به اذعان رییس نمایشگاه، هنوز با آن چیزی که باید باشد، فاصله بسیار دارد.
به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بیستوهفتمین نمایشگاه کتاب تهران از 10 تا 20 اردیبهشتماه در مصلای تهران برپا بود اما متأسفانه با گذشت سالها هنوز در قد و قواره یک نمایشگاه حرفهیی بینالمللی نیست. هرچند نباید از نظر دور داشت که در این میان نمیتوان تنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مقصر دانست زیرا برپایی نمایشگاهی حرفهیی و در سطحی قابل قبول تنها نتیجه تلاش یک دستگاه نیست و عوامل مختلفی در این میان نقش دارند.
*** «تصور کن اگه حتا تصور کردنش سخته»
تصور کنید نمایشگاه کتاب تهران یک مکان دائمی و مشخص داشت و به جای نقل مکان و صرف هزینههای هرساله برای سازههای موقت، سازههای دائمی و مدرن در آن ساخته شده بود. آن وقت به جای دیدن نمایشگاه کتاب زیر چادر، بی هیچ تهویه و امکاناتی شاهد نمایشگاهی بودیم که هر سال وضعیت سالنهایش مشخص بود و هر بار هم هزینه بیهودهای برای ساخت سازههای موقتش نمیشد.
تصور کنید مسئولان مصلا اینطور بی توجه به برگزاری یک نمایشگاه فرهنگی، به مدیریت فضای حیاط مصلا نمیپرداختند. آن وقت شاید چهره نمایشگاه اینطور آشفته به نظر نمیرسید. وقتی وارد نمایشگاه کتاب میشدیم اولین چیز حضور بنرها و غرفههایی نبود که از تلویزیون، موبایل، سیمکارت تا کلوچه و قهوه، خدمات بانک و بیمه را تبلیغ میکردند. دیگر به جای دیدن انبوه آب معدنی و آب میوه در لگن آب یخ یا فریاد فروشندههایی که غذا و بستنی میفروختند با فروشگاههای منظم مواد غذایی مواجه بودیم که به صورت آراسته به بازدیدکنندگان خدمات ارائه میدادند.
از سوی دیگر از حیاط مصلا میشد برای برگزاری برنامههای فرهنگی استفاده کرد. امسال در نمایشگاه کتاب دو گروه تئاتری به اجرای نمایشهای فرمی و بیکلام میپرداختند که توجه بسیاری از مخاطبان را در پی داشت و همواره دور این دو گروه را تعداد زیادی تماشاگر احاطه کرده بود. اگر حیاط مصلا مدیریت درستی در قواره یک نمایشگاه فرهنگی داشت میشد از این فضا برای ایجاد کتابخانههای روباز، برگزاری جشنوارههای فرهنگی، جلسههای کتابخوانی و دیگر برنامهها استفاده کرد.
همچنین رادیو نمایشگاه به جای تبلیغ کتابهای آموزشی آن هم با صدای سرسامآور و با دریافت هزینههای میلیونی برای هر کلمه تبلیغ در اختیار مسئولان نمایشگاه بود؛ موسیقی بیکلام پخش میکرد و نشستهای ادبی در سراهای اهل قلم و غرفههای ناشران را اعلام میکرد تا نشستها اینقدر با صندلیهای خالی برگزار نشود بی آنکه که کسی از برگزاری آنها باخبر شود.
شبستان محل استقرار ناشران عمومی است اما همه سازمانها و نهادها در این بخش غرفه دارند. میشد سالنی مجزا را به انتشارات این سازمانها داد تا کتابهای خودشان را عرضه کنند، آن وقت فضا برای ناشران عمومی گشوده میشد؛ ناشرانی که خصوصی هستند و کار حرفهیی نشر انجام میدهند و درآمدشان از محل فروش کتاب است نه بودجه دولتی و برای همین نمیتوانند در تمام شبستان بنرهای تبلیغاتی خود را نصب کنند، چون از پس هزینه آن برنمیآیند. با بزرگتر شدن غرفههای ناشران عمومی مخاطبان میتوانستند در غرفههای آنها قدم بزنند و در میان کتابها بگردند. همچنین گپ و گفتی با نویسندههای محبوبشان داشته باشند.
راه تخیل بیپایان است و میتوان دامنه این تصورات را به بخش ناشران بینالملل، دانشگاهی و کودک و نوجوان هم کشاند و برای هر کدام آرزویی کرد، اما نمایشگاه هنوز هم خانه به دوش است، هنوز هم در رودربایستی سازمانها و نهادهاست و راهی دراز تا تبدیل شدن به یک نمایشگاه بیعیب و نقص در پیش دارد.
آزاده شمس، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات