ایرج اسکندری معتقد است، شرکت آثار ایرانی در حراجی کریستی در دست عدهای دلال منحصر است که برای فروش آثار به هنرمندان ایرانی جهت میدهند.
این نقاش پیشکسوت در گفتو گو با خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دربارهی حضور آثار ایرانی در حراجی کریستی اظهار کرد: به طور کلی حضور آثار تجسمی در فضای بینالمللی مانند حراجیها، جشنوارهها، بینیالها چه برای خرید و فروش و چه برای عرضه مفید است.
او افزود: مشکل اساسی ما در این حراجیها این است که گاهی به خاطر جذب خریدار به هنرمندان خط داده میشود که چه سبک آثاری را تهیه کنند. یعنی مطابق با سلیقهی مشتری به خلق اثر هنری دست بزنند.
این هنرمند بیان کرد: اینکه یک مجموعهدار به هنرمند خط دهد که چه اثری را تولید کند برای هنرمند مانند سم است. متاسفانه ما گاهی شاهد این هستیم که هنرمندان شیوههای شخصی خود را رها کرده و به سراغ سبکهایی میروند که در این حراجیها بازار دارند و به هنر ما لطمه زدهاست چون با چنین اتفاقی، برای یک بیزینس که چند دلال در آن نقش دارند؛ سابقه، فکر، احساس و کار هنرمند نادیده گرفته میشود.
این نقاش پیشکسوت تصریح کرد: متاسفانه اکنون این شیوخ دبی هستند که تعیین میکنند نقاش ایرانی چه چیزی کار کند و چه چیزی کار نکند؟ خوشنویسی و خط نقاشی ایرانی اکنون در این حراجی بازار دارد، البته خط نگارههای ما اکنون در اوج هستند و خوب است که بر روی این سبک تکیه شود ولی اینکه گالریدار بیاید و به هنرمند نقاش بگوید که در کاری که تولید میکنی دو تا خط هم بگذار تا برایت بفروشم پسندیده نیست و نادیده گرفتن احساس و تکنیک هنرمند را نشان میدهد. باید بگذاریم تا هنرمند کار خود را بکند.
او افزود: گفته میشود که مجموعهداران آثار هنرمندان را میخرند و آنهار را به مرور عرضه میکنند و البته در پاسخ به این سوال که چرا آثار هنرمندان دیگر را عرضه نمیکنید، میگویند که اگر ما آثار هنرمندی که تا کنون آثارش را به مجموعهدار دیگر داده است، برده و عرضه کنیم در واقع برای مجموعهدار دیگری تبلیغ کردهایم.
این هنرمند گفت: متاسفانه اکنون نفع، بیزنس و سود و سودآوری بر همه چیز غالب شده است و اصل قضیه یعنی اثر هنری فراموش شدهاست.
او افزود: گاهی میبینیم که شرکت آثار ایرانی در این حراجیها به دست یکسری دلال افتاده است که از تاریخ هنر، سابقهی هنری و هویت ایرانی اطلاع زیادی ندارند و احساس میکنند که اگر نقاشی ایرانی به نقاشی فلان هنرمند خارجی نزدیک باشد معاصر بودن آثار ما را نشان میدهد.
اسکندری گفت: وقتی به نمایشگاهها نگاه می کنیم میبینیم که آثار بنجل شدهاند. نقاش،هنرمند و دانشجو وارد سایتی میشود، آثار هنری را میبیند همان را کپی و عرضه میکند. باید ببینیم چقدر ارزشگذاریها مبنای اصولی دارد؟ در این موضوع جای بحث وجود دارد؟ به نظر من مبنای ارزشگذاری پول، بازار و.. شده و در نتیجه تنزل یافتهاست. اگر بخواهیم بر مبنای درستی، روی یک اثری هنری ارزشگذاری کرده و آن را جایی عرضه کنیم، اول باید به رزومهی هنرمند و ارزش خود آثار هنر بپردازیم. اخلاق مهمترین عنصر اثر هنری است. متاسفانه اخلاق از بین رفته است.
او در پاسخ به این سوال که چقدر نظارت نهادهایی مانند وزارت ارشاد و موسسههای خصوصی بر این حراجیها درست است؟ اظهار کرد: به هیچ عنوان با نظارت و هدایت موافق نیستم. کار باید سیر طبیعی خود را بگذراند. ولی از آن طرف هم دلالها و منتقدین باید انصاف داشته باشند و بفهمند چه بلایی سر فرهنگ و هنر ایران میآید.
اسکندری گفت: زمانیکه هنوز این حراجیها نبود، طرحی به فرهنگستان هنر دادم که به موجب آن، برای آثار هنری ایرانی بازار بورس ایجاد میشد. اساس این طرح بر مبنای رزومه، سابقه و آثار هنری هنرمند بود. یعنی قرار بود که عدهای از هنرمندان شاخص در داخل این بورس قرار گرفته و آثارشان مطرح شود. بر مبنای این طرح قرار بود هرسال عده ای خارج و عدهای داخل این بازار شوند. به این ترتیب گالریدار، دلال و هنرمند فعال میشد.
او ادامه داد: امروز میبینیم که هر آدم بیسوادی یک گالری در ایران و یک گالری در دوبی زده است. و یکسری را هم دور خود جمع کرده است. یعنی فقط به صرف اینکه پول دارد توانسته به هنر خط دهد و جریانسازی کند.
در گذشته چنین نبود، نیاز است که بررسی کنیم و ببینیم که مثلا چگونه آثار پیکاسو مطرح شد؟ آثار این هنرمند مطرح شد چون منتقد و مجموعهدار آن آگاه بود. با تلاشهای آگاهانهی این افراد است که این آثار جمع شده و سرمایهی همهی موزههای دنیا میشود، من نمیدانم با این آثاری که اکنون در ایران تولید میشود قرار است کدام موزهی دنیا درست شود؟
انتهای پیام
نظرات