مصطفی محدثی خراسانی معتقد است، میتوان برای طرح چهرههای حذفشده از کتابهای درسی هوشمندی به خرج داد و همراه با آگاهیبخشی و لحاظ کردن ملاحظات، کتابهای درسی را از شخصیتهای اثرگذار محروم نکرد.
این شاعر و معلم ادبیات در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره وضعیت کتابهای درسی ادبیات گفت: در سالهای پس از انقلاب، خصوصا در پنج - شش سال اخیر تلاشهای ارزشمندی برای ترمیم متون کتابهای درسی خصوصا کتابهای ادبیات انجام شده است. من سالها کتابهای ادبیات را تدریس کردهام و این موضوع، موضوع مورد علاقه من است.
او افزود: مؤلفان کتابهای درسی هوشمند، بابرنامه و دوراندیش هستند. اما نکتهای که حاصل تدریس من و نتیجه آشنایی من با نسل جدید است، این است که ارتباط این نسل با گذشته ادبی ما دارد قطع میشود و این به دلیل حجم زیاد اطلاعاتی است که در قالبهای پرجاذبه به بچههای ما میرسد. برای اینکه ما هم بتوانیم پشتوانههای ادبی و هنری و فرهنگی خود را در ناخودآگاه این نسل پررنگ کنیم، برای ارائه آنها باید از همین جاذبهها استفاده کنیم. در کتابهای درسی، متون گذشته ما، چه نثر و چه نظم، باید قالبی جذاب داشته باشند. آوردن بخشی از شاهنامه فردوسی و بعد واگذار کردن به معلم که بچهها را جذب کند یا نه، راهبردی نیست.
او افزود: معلمی صاحب ذوق و خلاق در مدرسه پیدا میشود که میتواند پل ارتباطی بین متن و دانشآموزان باشد، اما بسیاری از معلمان این خلاقیت را ندارند و بچهها را تنها مکلف میکنند که شعر را حفظ و متن را درک کنند و بچهها هم فقط برای آوردن نمره به این درسها نگاه میکنند. فکر میکنم اگر شرحی نیاز هست، باید در خود کتاب بیاید و خیلی درسها به ذوق و سلیقه معلمان واگذار نشود. روی شیوه ارائه متون هم باید در مراکز تدوین کتابهای درسی تمرکز شود تا بتوان گسستی را که بین این نسل و پشتوانه ادبی ما ایجاد شده، از بین برد.
محدثی خراسانی در پاسخ به اینکه از نظر او کتابهای درسی چقدر به ادبیات معاصر خوب پرداختهاند، گفت: از نظر من، مشکل اساسی این نسل، قطع ارتباط با گذشته است و تأکید اساسی این کتابها باید روی متون نظم و نثر گذشته باشد. اما به هر حال، ادبیات معاصر هم اهمیت خودش را دارد. یک قرارداد نانوشته در تاریخ ادبیات ما مرسوم شده است که تا گرد و غبار زمانه بر اثر و صاحباثری ننشیند، آن را به رسمیت نمیشناسند. این یک تابو شده که باید شکسته شود. چهرههای ادبی معاصر را که توانستهاند به مرتبه بالای حافظه ادبی ما راه پیدا کنند، باید پذیرفت و نباید در مقابل طرح آنها در کتابهای درسی مقاومت کرد.
این شاعر ادامه داد: یکسری ملاحظات دیگر هم در آموزش و پرورش وجود دارد. ممکن است آثار برخی از این چهرهها آن وجه محتوایی لازم را نداشته باشد تا به عنوان مرجع به نسل جوان عرضه شود. این یک هوشمندی میخواهد که هم ما ابایی از طرح نامها نداشته باشیم و هم به گونهای آنها طرح شوند که آسیبهای احتمالی که از خواندن این آثار میتواند به نوجوانان برسد، به حداقل برسد. برای مثال فروغ قبل از «تولدی دیگر» آثاری دارد که خواندن آنها برای بچهها سم است. بعد از «تولدی دیگر» آثار متعالی و معرفتی دارد. شاید مؤلفان کتابهای درسی میترسند که اگر نامی از این شاعر بیاید، به معنای تأیید او و رفتن به دنبال همه آثارش باشد. این شاعر شخصیت اثرگذاری است و جزو یکی از بزرگترین زنان ادبیات ماست که اگر بخواهیم نام چند زن را در تاریخ ادبیات ایران ببریم، ناگزیر فروغ فرخزاد یکی از آنهاست، اما میتوان هوشمندی به خرج داد و همراه با آگاهیبخشی و لحاظ کردن بسیاری از ملاحظات، کتابهای درسی را از شخصیت اثرگذاری مانند او محروم نکرد.
محدثی خراسانی همچنین گفت: مجال کتابهای درسی برای شعر خیلی کم است. شاید خوب باشد که ما فصلی را به عنوان شعر معاصر به کتابهای درسی بیاوریم تا فرصت آشنایی دانشآموزان با شعر معاصر بیشتر باشد.
انتهای پیام
نظرات