درپی انتشار مطلبی با عنوان «امامزادههای نوظهور از کجا میآیند؟» روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه توضیحهایی ارائه کرد.
به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل سازمان اوقاف و امور خیریه، متن کامل این توضیحات به این شرح است: موضوع بقاع متبرکهی امامزادگان یکی از مباحثی است که در یکی دو سال اخیر مورد توجه اصحاب رسانه قرار گرفته و از زوایای گوناگون به آن پرداخته میشود که بیتردید در صورت وجود نگاه عالمانه و کسب خبر از مبادی ذیربط و صاحب صلاحیت، بسیار هم میتواند مفید و موثر واقع شود؛ اما در برخی موارد، متأسفانه بهدلیل نبود نگاه تاریخی، تخصصی و همهجانبه مثل مصاحبه مذکور، مطالب منتشره بیشتر موجب وهن امامزادگان لازمالتعظیم، توهین به اعتقادات و باورهای اصیل مردم و ترویج مطالب سست و بیاساس و کممایه در این حوزه میشود. لذا ضمن هشدار به فعالان این عرصه و پرهیز از قرار نگرفتن در زمین بازی خباثتآمیز این جریان، توجه جنابعالی و مخاطبان این رسانه را به موارد ذیل درخصوص این خبر جلب میکنیم:
1- انتخاب عنوان « امامزادههای نوظهور از کجا میآیند؟» تیتری است که احیانا در صورت پیدا کردن مصداق، «رد کل با جزء» است، و صد البته جای بحث و فحص آن در فضای یک خبرگزاری نیست، چراکه بیشتر باعث ایجاد تردید و خدشه در اعتقادات مردم و تزلزل در باورها نسبت به تمامی امامزادگان است.
2- اصولا اظهار نظر درمورد صحت و سقم امامزادگان و صحیحالنسب بودن آنها بنا بر نظر اهل فن و علما و مراجع عظام تقلید به آسانی صورت نمیگیرد و «بهطور کلی نمیتوان به نفی و اثبات امامزادگان و بقاع متبرکه نظر داد.» (آیتالله صافی گلپایگانی) و سایر علما و بزرگان دینی و مراجع هم با اشاره به لزوم رعایت شأن و منزلت این بقاع متبرکه بر تکریم و تعظیم امامزادگان مورد وثوق هر منطقه تأکید کردهاند.
در عین حال، در صورت اظهار نظر در این عرصه، میبایست این آرا، علمی، محققانه و کارشناسانه و توسط علمای انساب و تاریخ اسلام و محققان صاحبنظر باشد و طبیعتا دیدگاه مردمشناسان و ایرانشناسان که وظیفهای غیر از این دارند، در این حوزه قابل اعتنا نیست، کما اینکه مصاحبهشوندهی محترم نیز بهدلیل بیاطلاعی و کماطلاعی نسبت به «قیام و حکومت سادات و علویان در طبرستان» که تاریخ مفصلی دارد و دهها اثر تحقیقی و پژوهشی در اینباره نگاشته شده، به ارائهی «فرضیه» روی آورده است.
3- در بخشی از این مصاحبه، به امنیت منطقهی مازندران و حضور سادات و علویان در این منطقه اشاره شده که مطلب درستی است و باید افزود، یکی دیگر از علل حضور پررنگ امامزادگان و سادات در این خطهی سرسبز، مهماننوازی ملوک و سلاطین طبرستان و ارادت قلبی ملت ایران به اهل بیت و فرزندان و نوادگانشان، بویژه پرچمداری آنها در شعارهای عدالتخواهانه و مبارزه با ظلم و جور خلفا و عمال آنها و مخالفت با دشمنان دیانت حقه بوده است.
در اینباره، دکتر ابوالفتح حکیمیان، مؤلف کتاب «علویان طبرستان» نگاشته است: «خاندان مبارک ملوک باوند (سلسله باوندیان 450 - 45 هجری در طبرستان فرمانروایی کردند) مأمن خائف، ملاذ ملهوف و ملجاء سلاطین و ملوک روی زمین بود. از اقطار عالم و آفاق گیتی به هر کس ملالی روی میداد، سوی بارگاه ایشان میشتافت. حمایت ایشان از پناهندگان به غایتی بود که اگر فرزندان خلفا و ملوک و امرا از بیم گناه، روی بدرگاهشان مینهادند، هرگز مورد بازخواست و بیعنایتی قرار نمیگرفتند» این مطلب در فحوای نوشتار اولیاء الله آملی در کتاب تاریخ رویان هم مورد تأیید و تصدیق واقع شده است.
در اینباره باید افزود: حضور و مهاجرت فرزندان و ذراری اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در سرزمینهای ایران و صفحات شمالی (گیلان و مازندران) که بیشترین امامزادگان را پس از فارس دارا هستند، در مقاطع مختلف اتفاق افتاده است. ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبین» تفرقه آل ابیطالب را در نواحی مختلف به زمان ولایت متوکل عباسی و اولیاء الله آملی مؤلف «تاریخ رویان» انتقال آن بزرگواران را به دیار طبرستان به هنگام خلافت مأمون منسوب میکند. « ه . ل . رابینو » هم در رسالهی دودمان علوی مازندران (ص 31) مینویسد: وقتی که یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین در کوفه شورش کرد و در میان زیدیه ادعای امامت نمود بعضی از ساداتی که در جنگ همراهش بودند، پس از دستگیری به طبرستان و دیلمان فرار کردند و به ریاست حسن بن زید، سادات علوی و بنی هاشم از حجاز و سوریه و عراق دستهدسته به طبرستان آمدند و این کار در زمان امرای بعدی خاندان علوی نیز دوام داشت. تشکیل حکومت علویان در طبرستان عامل و انگیزهی دیگری بود که به مهاجرت امامزادگان و نوادگان اهل بیت (ع) از حجاز و عراق انجامید. آنگونه که غلبهی نسبی شیعه در ایران مرکزی عامل دیگر مهاجرت بود. تاریخ سیاسی اسلام نشان میدهد که مرحلهی اول مهاجرت به هر دلیل در طول قرون اول تا چهارم هجری بوده است و در مرحلهی دوم مهاجرت از محل استقرار ثانویه به نقاط دیگر صورت گرفته است. در این مقطع علویان مبادرت به تشکیل حکومت در طبرستان کردند و فضای نسبتا امنی برایشان فراهم شد که همین خود موجب مهاجرت بخشی از امامزادگان به این مناطق شده است.
درخصوص امامزادگان ایران این مطلب هم جالب توجه است که یکی از مورخان و نسابههای قرن ششم به نام ابوالحسن علی بن زیر بیهقی (متوفی به سال 565) در مجلد اول کتاب نفیس خود لباب الانساب و القاب الاعقاب (نسخه خطی کتابخانه آستان قدس) مینویسد: پس از شهادت حضرت امام علی بن موسیالرضا علیهما السلام سههزار نفر از اولاد ائمه طاهرین به خونخواهی آن حضرت از بغداد به ایران آمدند و لشکر مأمون از حدود و حوالی قم تا خراسان جابهجا با آنها مصاف داده و آنها را شهید کردند!
4- در قسمتی از اظهارات نویسنده آمده است که در مازندران نیز مانند سایر مناطق ایران گاهی دیده میشود که مثلا بهدلیل رقابت بالا محلهییها و پایین محلهییها یک امامزاده تازه ایجاد میشود (بند 4) که ذکر این مطلب فاقد مصداق یا مصادیق لازم است و اگر موردی وجود دارد اعلام گردد تا برخورد شود.
5- در مورد بهوجود آمدن بسیاری از امامزادگان بهخاطر خوابنما شدن (بند 4): مخالفت جدی و مبارزه با مسألهی خوابنما شدن، خرافات جزو سیاستهای اصلی سازمان اوقاف بوده و ادارات اوقاف از اینگونه مسائل در بخشنامهها و دستورالعملها کرارا گوشزد و بر حذر داشته شدهاند و بارها توسط مسوولان اوقاف با همکاری مسوولان محلی و شورای تأمین نسبت به تخریب و امحای بنای بقاع و اماکنی که براثر خوابنما شدن و خرافات بهوجود آمدهاند، اقدام جدی شده و اوقاف در این زمینه پیشتاز بوده است. لیکن در مورد امامزادگان و بقاع متبرکه مورد احترام علما و قاطبه مردم که ملجا و پناهگاه همگان و دارای قدمت و سابقهی تاریخی است، نباید بدون تحقیق همهجانبه از سوی اهل فن (نسبشناسان) و به بهانههای واهی مورد خدشه و شک و شبهه قرار داد.
6- مسألهی ضریحگردانی در شهرها و روستا که در این مصاحبه به آن اشاره رفته است، اصولا برای بقاع متبرکه و امامزادگان صحیحالنسب که مدفون در بقعهای و قابل احترام و صاحب کرامت در میان مردم و زائران هستند، از طریق کمکهای مردمی و نذور ساخته و نصب میشود و برای بقاعی که براساس خواب و خرافه ایجاد شده باشند یا فاقد قبر باشند قاعدتا ضریحی ساخته نمیشود و اگر نویسنده مصداقی سراغ دارد، اعلام کند تا نسبت به برچیده شدن آن اقدام عاجل صورت گیرد.
7- این کارشناس محترم در این مصاحبه قید کردهاند « .... که بسیاری از (امامزادهها) نسب مشخصی ندارند.» این نکته قابل ذکر است که راه شناخت امامزادگان تنها شجرهنامه نیست، بلکه روایات مردمی و شیاع محلی که طی قرون سینه به سینه نقل شده، یکی از راههای اثبات وجود امامزاده در یک مکان است که این نکته مورد تأیید مراجع نیز است؛ اما نکتهی مهمتر این است که تعیین و تشخیص شجره و سلسلهی نسب امامزادگان با عنایت به مظلومیت، غربت و تحت تعقیب بودن غالب این مهاجران از خاندان ابوطالب (ع) و سادات و ذراری آل رسول (ص) بهسادگی امکانپذیر نیست و البته دهها جلد کتاب هماکنون دربارهی انساب سادات و ذراری مهاجر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به ایران از قرون متقدم تا کنون تألیف و تدوین و منتشر شده و در دسترس است، اما به هر حال یافتن سلسله نسب امامزادگان موجود و صاحب بقعه کار آسانی نیست و سالها فرصت پژوهشی و امکانات و منابع لازم را میطلبد.
8- در بخشی از این مصاحبه چندینبار هم به موضوع خرافات در دین و پیدایش امامزادههای بدون سند و شجرهنامه اشاره شده است که بهنظر میآید مطرح کردن اینگونه موضوعات مهم و دامنهدار بهشکل سطحی و بدون توضیح و تبیین آن و بدون مطالعه و بهرهمندی از دانش لازم در رسانه، بهجز طرح سوال و ایجاد شبههی بدون جواب در ذهن مردم نتیجهی دیگری را درپی نخواهد داشت و این دور از رسالت یک رسانه است، چراکه هر کدام از این مباحث باید ریشهیابی و با ذکر مستندات و دلایل متقن به آن پاسخ داده شود و در قالب یک مصاحبه چند خطی بیشتر «شوخی با فرهنگ و اجتماع» است تا یک بحث جدی!؟
ضمن آنکه برای چندمینبار تأکید میشود، سازمان اوقاف خود در عرصهی مبارزه با خرافات و تقدسهای ساختگی برای اشیا مثل درختان، پیشگام و پیشتاز بوده و با آن به مبارزه پرداخته است.
9- در پایان ذکر این مطلب را خاتمه بخش این مفصل میکنیم که در مجموع بررسی و جمع بندی و تتبع در منابع و مآخذ نشان میدهد، مهاجرت امامزادگان و سادات و نوادگان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به ایران اسلامی و شهرها و روستاهای مختلف واقعیتی بیّن و آشکار و مبتنی بر اسناد و مدارک معتبر و صحیح است که بحمدالله نشانههای آن را امروزه در جای جای این مناطق مشاهده میکنیم. هرچند اسامی و نسب شریف و عناوین و شهرت و سیره این بزرگواران به جهت گمنامی سادات و امامزادگان، غلبه دشمنان دیانت و مجهول و متروک ماندن قبور آنان، مفقود شدن بسیاری از منابع تاریخی و انساب، وابستگی و دولتی بودن تاریخنگاری و زیست گمنام این امامزادگان بهطور دقیق ثبت و ضبط نشده است، اما همانطور که یادآور شدیم، جای جای ایران اسلامی اماکنی به نام امامزادگان مشهور و معروفاند و کرامات و روایاتی را از خوارق عادات این مشاهد متبرکه نقل میکنند. در عین حال ممکن است این وادی همچون سایر عرصه ها بعضا به اوهام و خرافات و جعلیاتی هم آمیخته شده باشد که ضروری است محققان ارجمند برای پیراستن و زدودن این انحرافات احتمالی بکوشند نه اینکه بر شبهات بیفزایند.
در عین حال، این مشاهد متبرک و مضاجع منور، نیازگاه دردمندان و پناهگاهی برای درماندگان و شفابخش حاجتمندان است و مردم و مومنان از این اماکن مقدس بهعنوان خلوتگاهی برای آرامش روحی خود بهره میبرند. مزارهای مقدس امامزادگان در حقیقت، کانون پراکندن معنویت و تابش نور ایمان به قلبهای بیدار و معبری برای رسیدن به حقیقت و پر پرواز در عالم ملکوت است و جای طرح این سوال وجود دارد که مگر مردم مومن و زائران چه اعمالی را برخلاف دین و شئون در این اماکن مرتکب میشوند که برخی چشم دیدن آنها را هم ندارند؟!
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با استقبال از مباحث روشنگرانهی مطرحشده از سوی روابط عمومی و امور بینالملل سازمان اوقاف و امور خیریه، بار دیگر آمادگی خود را برای برگزاری میزگردهایی بهمنظور بررسی علمی موضوع و جلوگیری از طرح مباحث انحرافی، اعلام میکند.
انتهای پیام
نظرات