خود را تربیتشدهی افرادی مانند دکتر شیرازی و دکتر حجت و همهی کسانی میداند که سالهای زیادی در حوزهی میراث فرهنگی کار کردهاند. رحمتالله رئوف، یکی از مدیران قدیمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که هرچند هشت سال گذشته را از این سازمان دور بوده، ولی این دوری از علاقهاش به آثار تاریخی و حفاظت از آنها کم نکرده است.
هرچند تجربهی کار در حوزههای باستانشناسی و مرمت آثار تاریخی را ندارد، اما از حدود 30 سال پیش تا کنون، وظیفهی حفاظت از نمادهای تاریخی ایران را برعهده داشته است. به همین خاطر معتقد است که اگر یک نفر از راه برسد و بگوید دلسوز این حوزه است و بخواهد همهچیز را یکباره در دست بگیرد، نباید به او اعتماد کرد.
رئوف در دومین روز کاریاش در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بهعنوان «مدیرکل دفتر بررسی عملکرد، بازرسی و رسیدگی به شکایات» ساعتی را برای حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اختصاص داد و علاوه بر مرور خاطرات گذشته و سفری که در سال 1382 همراه خبرنگار و عکاس ایسنا به محوطهی باستانی جیرفت داشت، به پرسشهای خبرنگاران پاسخ داد.
او دربارهی سیاستی که برای ارزیابی مدیران در دستور کار دارد، گفت: یکی از مهمترین اصول این است که بدنهی کارشناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با موضوعی که در آن حوزه فعالیت میکند، مطابقت داشته باشد. آنوقت مطمئن میشویم کارها بهدرستی پیش میرود.
وی دربارهی نقش ارزیابیهایش در انتصاب مدیران، اظهار کرد: مدیران و مسوولانی موفق خواهند بود که در مسوولیت خود تخصص داشته باشند. ما متخصصان مجرب را در هر رشتهی شغلی انتخاب و معرفی خواهیم کرد. در این صورت، ارزیابی عملکرد آنها با واقعیت نزدیکتر است و در این حالت، تخصص و فن مدیریت در کنار هم تحقق یافته و این امر، میزانی برای موفقیت و نشان دادن مسوولیتپذیری همراه با تخصص است که ما را به اهداف برنامهریزیشده خواهد رساند.
رئوف توضیح داد: این اداره کل تا به حال بهشکل منسجم وجود نداشته است؛ دفتر و ادارهای زیر نظر دفتر رییس سازمان بوده که اکنون با توجه به اهمیتی که دکتر نجفی - رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری - برای این امر قائل است و در مراسم معارفهی من نیز بر آن تأکید کرد، بهشکل مطلوب، با حمایت او ایجاد میشود. هدف ریاست سازمان، ارائهی خدمات مطلوب در همهی حوزههای فعالیت این سازمان است و حرکت به جلو از جمله تأکیدهای او است. تکریم ارباب رجوع از عمده وظایفی است که در انتصاب من بر آن تأکید شد و همهی پرسنل سازمان قطعا در برخورد با مراجعان، این امر را سرلوحهی خدمترسانی خود قرار خواهند داد.
او ادامه داد: ارزیابی عملکرد در سه حوزهی میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی، هریک با توجه به تخصص و گرایشهای خاص خود انجام میشود.
رئوف در بخش دیگری از سخنان خود، دربارهی سابقهی کاریاش توضیح داد: من در سال 1360 در سازمان ایرانگردی و جهانگردی که قبل از انقلاب «سازمان جلب سیاحان» نامیده میشد، فعالیت خود را با بازرسی از 170 واحد مهمانسرای جهانگردی شروع کردم.
رئوف در ادامه به بیان خاطرهای پرداخت: مرحوم دکتر شیرازی در سالهای نخست تأسیس سازمان میراث فرهنگی، معاون دکتر حجت در سازمان بود و من مسوولیت حراست سازمان را عهدهدار بودم. وقتی مرحوم شیرازی برای مرخصی با خانوادهاش به تبریز رفته بود، ما میخواستیم او را پیدا کنیم؛ ولی از هیچ طریقی به دکتر شیرازی دسترسی نداشتیم. بعدا مشخص شد که او بهمدت یک هفته در محوطهی «ائلگلی» همراه خانودهاش چادر زده بود. وقتی از تبریز بازگشت، به ایشان گفتم که کاش دست کم جایی اقامت میکردید که شمارهی تلفن داشت تا در مواقع ضروری، بتوانیم با شما تماس بگیریم. مرحوم دکتر شیرازی پاسخ داد که من اگر دربارهی سفرم با مسوولان استانی صحبت میکردم، آنها میخواست هزینهی زیادی را برای حضور من خرج کند، در حالی که آن پول را میتوانند برای مرمت یک بنا هزینه کنند. ما باید اینگونه افراد را سرمشق خود قرار دهیم. نگاه آن افراد کجا و نگاه مسوولان پس از آنها کجا.
مدیر اداره کل مدیریت بررسی، عملکرد و رسیدگی به شکایات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با تأکید بر اینکه باید به مردم آموزش داد که چرا منافع ملی که سرمایه و آبروی ملت است، باید حفاظت شود، ادامه داد: دادن آموزش به مردم برای حفاظت از منافع ملی، امری بدیهی است. شما توجه کنید، وقتی یک گردشگر خارجی تلفن عمومی آسیبدیده و کثیف را ببیند و از آن تصویربرداری کند، چه چیزی به ذهن مخاطب القا میشود؟
او گفت: ما باید دستمان را به سمت مردم دراز و از آنها دعوت کنیم که برای حفاظت از میراث فرهنگی به ما کمک کنند. همچنین باید در قالب یک نگاه ملی به مسائلی مانند آلودگی هوا و محیط زیست نگاه کنیم تا چنین مشکلاتی رخ ندهند.
وی با تأکید بر اینکه باید برای همهچیز در سطح کشور امنیت ایجاد کنیم، افزود: باید زیرساختها را آماده کنیم و همیشه به مردم اطلاعرسانی کنیم تا با ما همکاری داشته باشند.
رئوف با اشاره به دستورات اخیر رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دربارهی اجرایی کردن یکسری دستورات آموزشی، گفت: آقای نجفی در قالب بخشنامههایی دستور داد تا در همهجا به مردم برای حفاظت از میراث فرهنگی کشور آموزش داده شود؛ اما آموزش نه فقط در قالب میراث فرهنگی، بلکه محیط زیست، گردشگری و صنایع دستی را نیز شامل خواهد شد، چون اینگونه اقدامات به اقتصاد، اشتغال و حتی فرهنگ مردم کمک میکند. با این وجود، باید این موضوع را در نظر داشت که انجام چنین اقداماتی از عهدهی سازمان میراث فرهنگی بهتنهایی برنمیآید و این کار، یک عزم ملی نیاز دارد.
وی سپس به گزارشی اشاره کرد که در یک بخش خبری صداوسیما پخش شد با عنوان «احداث یک دامداری، در صورت کسب مجوز از سازمان میراث فرهنگی!» و تأکید کرد: اینگونه خبرها باید بهطور کامل به مخاطب داده شوند، چون براساس قانون، برای حفظ محوطههای تاریخی، قبل از ساخت هر تأسیساتی و اجرای هر پروژهی عمرانی، باید از مرجع ذیربط استعلام شود، تا کارشناسان میراث فرهنگی دربارهی محوطههای تاریخی اظهار نظر کنند. البته نباید از نظر دور داشت که در دنیای پیشرفتهی امروز، سازمان میراث فرهنگی نیز باید تمام محوطهها، تپهها و مراکز میراثی خود را بهصورت آنلاین در اختیار سایر سازمانها قرار دهد تا بتوان در کمترین زمان، به بهترین نتیجه رسید.
مدیر اداره کل مدیریت بررسی، عملکرد و رسیدگی به شکایات با تأکید بر اینکه آسیب به میراث فرهنگی کشور، بسترها را برای حضور گردشگران در سطح کشور کمرنگتر میکند، از تخریب محیط زیست و جنگلها در یکی از مناطق طبیعی رامسر خبر داد و افزود: متأسفانه در یکی از بلوارهای ثبت ملی شدهی شهرستان رامسر، دادسرایی ساخته شده است که هر روز متهمان را از آن منطقه عبور میدهند و این اتفاق معمولا مقابل چشم گردشگران داخلی و خارجی رخ میدهد. در کجای دنیا با میراث فرهنگی و میراث طبیعی چنین رفتارهایی میشود؟! ما در آموزش میراث فرهنگی و نگهداری از آثار تاریخی و فرهنگی کشور باید حرف اول را بزنیم، ولی چون مردم آموزشی در این زمینه ندیدهاند، اقداماتی برخلاف اصول حفاظتی انجام میدهند. البته آنها را نمیتوان مقصر دانست، ما باید از مطبوعات درخواست کنیم تا در حوزهی آموزش عمومی دربارهی میراث فرهنگی فعالیت کنند.
او در ادامه یکی از مشکلات سازمان میراث فرهنگی را کمتوجهی سازمان از بعد حاکمیتی به اماکن و محوطههای تاریخی دانست و تأکید کرد: ما باید همهی توان خود را بگذاریم تا مردم بدانند که چطور باید از محوطههای تاریخی حفاظت کرد. ما میخواهیم مردم نسبت به موضوعات این حوزه حساس باشند. باید به بومیها آموزش دهیم که اگر فردی در حال حفاری غیرمجاز در منطقهی زندگی آنها تجاوز به حریم یک اثر تاریخی است، در واقع، به آیندهی آنها و فرزندانشان آسیب میزند. مردم اینگونه موارد را نمیدانند و این وظیفهی ما و رسانهها است که این موضوع را برای مردم روشن کنیم.
وی تأکید کرد: آثار تاریخی و طبیعی کشور جانداران بیجانی هستند که با حضور گردشگران، حیثیت پیدا میکنند؛ اما زمانی که باید به آنها برسیم، مورد بیتوجهی قرار میگیرند. آثار تاریخی نمیتوانند از خود دفاع کند، اما زندهاند و با ما زندگی میکنند. ما در زمان لزوم، به آنها میبالیم، ولی توجهی به آنها نداریم، چون شناختی از آثار نداریم. ما باید به یک فرد سرمایهگذار، که یک پدیده را میسازد، آثار تاریخی را معرفی کنیم و آنقدر به او آگاهی دهیم که درک کند، چند برابر هزینهای که برای مرمت بناهای تاریخی میکند، به جیب او بازمیگردد.
رئوف در بخش دیگری از صحبتهایش دربارهی تجربههای کاریاش در حوزهی میراث فرهنگی، گفت: در طول سالهای گذشته، کارشناسان و باستانشناسانی بودند که حتی خانوادهی خود را رها میکردند و بهدنبال این کار میرفتند.
او با اشاره به یکی دیگر از خاطراتش، اظهار کرد: چند روز پیش، یکی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی را که اکنون بازنشسته است، همراه دخترش دیدم. برای آن دختر تعریف کردم، یک روز در حدود سالهای 1365 و 1366 که آن دختر سوخته بود، پدرش سر محوطه در حال کاوش بود و حاضر نشد کارش را رها کند. من از عشق پدر او به کار گفتم. وقتی آن اتفاق را برای دختر تعریف میکردم، پدرش داشت در آسمان پرواز میکرد، چون میدانست پایداری او، ماندگاری میراث را برای ما به ارمغان آورده است.
او افزود: آدمهایی را در طول خدمتم در میراث فرهنگی دیدهام که زندگی هریک از آنها میتواند الگو و شاهدی برای عشقورزان به میراث فرهنگی باشد. ای کاش فرصتی دست دهد تا بتوانیم خاطرات آنها را بهصورت مکتوب و مصور برای نسل فعلی و آینده تدوین و منتشر کنیم. در انتها برخود لازم میدانم خاطره ای از استاد ارجمند و باستان شناس عزیزی که در خاطر دارم بازگو نمایم .
رئوف در پایان سخنانش، خاطرهای دیگر را از یک باستانشناس پیشکسوت تعریف کرد: سالها پیش، در زمان کاوش در یک محوطهی تاریخی، گزارشی مربوط به یک باستانشناس به دستم رسید که در آن گفته شده بود، او در حال تخلف است. رییس وقت سازمان، گزارش تخلف او را به دستم داد و از من خواست شخصا آن را پیگیری کنم. ایشان یکی از بهترین باستانشناسها بود. من به محیط کارش رفتم و گزارش را به او دادم تا بخواند، در آن گزارش آمده بود که او بستگان درجهی اولش را همراه خود به هیأت باستانشناسی آورده و آنجا خوش میگذرانند و به آنها پول پرداخت میشود. آن فرد همانطور که در بیابان عرق میریخت، گزارش را خواند و سپس یک جوانی را که لنگ میزد و در حال جابهجا کردن خاک بود، نشانم داد و گفت، آن پسر، موضوع این گزارش است؛ او پسرم است که در حال کار است. او سپس من را به داخل اتاقش در کمپ برد، در آنجا نیز همسرش بود و گفت، خدا دو بیمار MS به من داده است، یکی پسرم و دیگری همسرم. حالا هم برای تأمین هزینههای زندگی و تأمین داروهای بیماری MS که آن زمان بسیار نادر بود، باید همگی کار کنیم، به همین دلیل، پسرم خاک میبرد.
رئوف اضافه کرد: در سالهای بعد، همسر و فرزند آن باستانشناس فوت کردند. این در شرایطی است که آن باستانشناس امین بهراحتی میتوانست با قیمتگذاری روی اشیای عتیقه، به توان مالی قابل توجهی دست یابد؛ اما چنین کاری را نمیکرد.
انتهای پیام
نظرات