محمدرضا باطنی در مراسم نکوداشتش دلایل اخراج خود را از دانشگاه تهران بیان کرد.
به گزارش بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این مراسم که عصر روز شنبه، ششم مهرماه، در محل کانون زبان فارسی برگزار شد، علی دهباشی دربارهی محمد رضا باطنی و نخستین کوششهای او و دیگران در حوزهی زبانشناسی در ایران سخن گفت. او سعید نفیسی، حسین فؤادی و دکتر محمد مقدم را از نخستین شخصیتهایی دانست که مطالعات زبانشناسی داشتهاند.
سردبیر مجله بخارا سپس گفت: نخستین نسل زبانشناسان ما توانستند پایه و اساس این رشته را در ضوابط کاملاً علمی تبیین و تدوین کنند، تا آنجا که هماکنون نسل سوم زبانشناسان آثار ارجمندی ارائه میکنند. در حال حاضر نیز دکتر محمدرضا باطنی، ابوالحسن نجفی، دکتر علیاشرف صادقی، دکتر علیمحمد حقشناس، دکتر یدالله ثمره، دکتر بدرالزمان قریب و.. راه را برای نسل جوانتر فراهم کردند و با تدریس عالمانه و دقیق خود نسل جدید را با آخرین دستاورهای زبانشناسی در جهان آشنا کردند.
او در ادامه به دورههای مختلف زندگی باطنی از جمله دوران تحصیل و حضور و همکاری او در «مؤسسه فرهنگ معاصر» اشاره کرد.
در ادامه این مراسم، مجدالدین کیوانی از محمدرضا باطنی به عنوان «پژوهشگری یاد کرد که بر سر ِاصول اخلاقی خود حاضر به معامله نشد.
او در بخشی از سخنان خود به آشناییاش با دکتر باطنی در اواخر سالهای 1342 یا اوایل 1343 در لندن اشاره کرد و سپس نظم منطقی در فکر و در سخن، صداقت در اظهارنظر، رسایی و انسجام را از مختصات گفتار محمدرضا باطنی دانست.
کیوانی ادامه داد: در دانشسرای عالی در سال تحصیلی 1348-49 فرصت بیشتری پیدا کردم که باطنی را بهتر بشناسم و بدانم که او تا چه اندازه وظیفهشناس، تابع مقررات و معتقد به نظم در کارهاست؛ چیزی که دانشجویان جوان چندان خوش نداشتند، و بعضی از استادان نیز هم!
رضا نیلیپور نیز با موضوع «دکتر باطنی زبانشناسی آگاه از تبار مقوله و میزان» به سخنرانی پرداخت و گفت: دکتر باطنی نخستین کلاسهای پرشور زبانشناسی خود را با صدایی رسا و با دقت خاص خود با یک نظریه عمومی زبانشناسی نظری جدید آن زمان به نام «مقوله و میزان» آغاز کرد. توصیفها و کاربردهای نظریه «مقوله و میزان» درباره ساختمان زبان فارسی که دکتر باطنی در نخستین دوره از کلاسهای خود تدریس کرده بود، در سال 1348 در کتابی به نام «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شد و همین کتاب تاکنون 27 بار به چاپ رسیده است.
نیلیپور اضافه کرد: دکتر باطنی از همان سالهای نخست دهه 40 همزمان با بنیانگذاری گروه زبانشناسی دردانشگاه تهران، زبانشناسی علمی و شیوه توصیف دستورعلمی زبان فارسی را با شور و حرارت خاص خود در کلاسهای درس با حضور دکتر محمد مقدم و بعضی از استادان جوان آن دوران گروه ادبیات فارسی دانشکده ادبیات همچون دکتر شفیعی کدکنی تدریس کرد و با معرفی و پیاده کردن این الگوی نظری زبانشناسی، آغازگر نظریهپردازی جدید و سنتشکنی در شیوه دستورنویسی سنتی در ایران شد.
در ادامهی این مراسم، یحیی مدرسی به توضیح یکی از شاخههای علم زبانشناسی که محمدرضا باطنی آن را «جامعهشناسی زبان» نامیده است، پرداخت.
مدرسی سپس عنوان کرد: هریک از کارهای استاد دکتر باطنی را باید گامی دانست در راه گشودن دریچهای بر یکی از این چشماندازهای تازه و تأکیدی بر ضرورتِ داشتنِ نگاه علمی نو در پژوهشهای زبانشناختی در ایران. در طول سالها، همین نوجویی و نوگرایی استاد، قلمروهای تازهای را در برابر ما گشود؛ معرفی حوزههایی مانند روانشناسی زبان، جامعهشناسی زبان، و طرح مباحثی به کلی نو در ایرانِ آن دوران، بخش دیگری از کوششهای استاد است با هدف بهروز کردن رشته و گسترش آن در ایران.
به گزارش ایسنا، در ادامه داوود موسایی، مدیر مؤسسه فرهنگ معاصر، سخنانی در رابطه با آشنایی خود با محمدرضا باطنی و همکاری با او برای تهیه و تدوین فرهنگ انگلیسی به فارسی در حد ادونس لرنر آکسفورد به سرپرستی زندهیاد دکتر حقشناس بیان کرد و گفت: دکتر حقشناس محمدرضا باطنی را استادی بسیار دقیق، موشکاف و نازکبین میدانست.
عبدالرحمن نجل رحیم - نویسنده و پژوهشگر- هم ابتدا به علاقهی محمدرضا باطنی و گرایش او به روانشناسی اشاره کرد و در ادامه افزود: باید به او حق داد که چون روشنفکری اصیل، با وجود بلندنظری، بصیرت، فرهیختگی، قدرت تحمل و رواداری، ذرهای سازش و معامله را بر سر اصول منطقیای که در سر دارد، نپذیرد و به جاه و مکان دل نبندد. در نتیجه، او منتقد و معترض آنچه که در پیرامونش میگذرد، میشود و اغلب با کسانی درگیر میشود که افکار پیشروانه او را برنمیتابند. و چنین است که گاه دود این خشم فروخورده از ناسازگاریهای زمانه به چشم عزیزان نزدیک میرود و حتا فضای خانوادگی را نیزغبارآلود و پرتنش میکند. ولی او چون بندبازی ماهر در فضای تیره و تار پیرامون نیز تعادلش را حفظ میکند و از پس این همه برمیآید.
در ادامه، سیروس علینژاد به روزهای آشناییاش با محمدرضا باطنی اشاره و در ادامه عنوان کرد: زندگی دکتر باطنی با اتفاق گره خورده است. به عبارت دیگر اتفاق در زندگی دکتر باطنی نقش عمدهای بازی کرده است. این اتفاق از وضعیت جسمانی او گرفته تا وضعیت اجتماعی او تأثیرگذار بوده و او را به همین شخصیتی بدل کرده که امروز شما میشناسید. اما شاید ندانید که این اتفاقات چه بوده است و شاید هم ندانید که خود ایشان باور دارد که نقش اتفاق نه تنها در زندگی ایشان که در زندگی همهکس بسیار عمده و اساسی است.
این روزنامهنگار سپس به دوران روزنامهنگاری محمدرضا باطنی اشاره کرد و گفت: یکی از اتفاقات، وجه روزنامهنگاری دکتر باطنی است. میدانیم که همه نویسندگان بزرگ به نحوی بویژه در ابتدای کار از کنار روزنامهنگاری عبور کردهاند. مارکز و همینگوی نمونههای معروف و درخشان این دستهاند. دکتر باطنی هم دو سه دوره از سر اتفاق روزنامهنگاری کرده و به این کار دلبستگی یافته است.
در ادامه، زهرا احمدینیا – پژوهشگر - از سالهای همکاری خود با محمدرضا باطنی در مؤسسهی فرهنگ معاصر سخن گفت.
بر اساس گزارش رسیده، در پایان این مراسم محمدرضا باطنی نیز به سخنرانی پرداخت. او ابتدا دربارهی دوران کودکی و نوجوانی خود گفت: همانطور که دوستان گفتند، من در بچگی به خاطر فقر خانواده، تا کلاس شش ابتدایی بیشتر نتوانستم درس بخوانم. آن وقت خیلی به بچههای دیگر غبطه میخوردم که پس از ششم ابتدایی کیف به دست داشتند و به دبیرستان میرفتند و من باید میرفتم بازار، حجره آب و جارو کنم. واقعاً غصه میخوردم.
باطنی سپس گفت: در زندگی من دو واقعه اتفاق افتاده که هر دو به دانشگاه مربوط می شود که یکی از این وقایع به دوران سلطنت پهلوی برمیگردد. در اتفاق اول مرا از دانشگاه اخراج کردند، بیآنکه اسم اخراج بر آن بگذارند. همانطور که دکتر کیوانی گفتند من در دانشسرای عالی رییس آموزش بودم و در کار خودم و برقراری انضباط آموزشی نیز نسبتاً موفق بودم. این خبر به رییس وقت آن موقع دانشگاه، دکتر عالیخانی رسید و ایشان نیز بنده را منصوب کرد به عنوان مدیرکل آموزش دانشگاه تهران. من قبل از صدور ابلاغ نزدیک به یک ساعت با دکتر عالیخانی صحبت کردم و از او خواستم صرفنظر کند. چون من در ایجاد انضباط آموزشی بسیار سختگیر بودم و کوتاه نمیآمدم و مدیر و مقام نیز نمیشناختم و دانشگاه تهران هم با دانشسرا فرق داشت و این مسأله میتوانست به شورش و جنجال بیانجامد. اما دکتر عالیخانی حرف مرا نپذیرفت و گفت که من هم به دنبال چنین کسی هستم. اما آنچه من پیشبینی میکردم، رخ داد و پافشاری من در ثبت نام بهموقع دانشجویان و نپذیرفتن عذر و بهانه پس از سپری شدن زمان ثبت نام، موجب بلوا شد، که گرچه با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی آن روزگار این خود بهانهای بود.
این زبانشناس ادامه داد: سرانجام پس از رفتن دکتر عالیخانی، من نیز استعفا کردم و صرفاً به تدریس در دانشگاه پرداختم. اما گزارشی تهیه شد و مرا مقصر اصلی دانستند و برای آن که مرا رسماً اخراج نکنند، برای انجام تحقیق و پژوهش به خارج از ایران فرستادند و اینچنین شد که من به فرانسه و سپس به آمریکا، به برکلی رفتم.
او همچنین به روند بازنشستگیاش از دانشگاه تهران و سپس کار در مؤسسه فرهنگ معاصر پرداخت.
به گزارش ایسنا، شب محمدرضا باطنی صدوسیوسومین شب از شبهای مجله بخارا بود که با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت، دایرةالعمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، مؤسسه فرهنگ معاصر و گنجینه پژوهشی ایرج افشار برپا شد.
پخش فیلم مستند کار پیام شکرایی یکی دیگر از برنامههای شب دکتر باطنی بود و بهاءالدین خرمشاهی نیز در پایان این مراسم دو رباعی خواند و آنها را به محمدرضا باطنی اهدا کرد.
در پایان این مراسم که با حضور چهرههایی همچون محمود دولتآبادی، ژاله آموزگار، داریوش شایگان، علی معصومی همدانی، بهاءالدین خرمشاهی، فخرالدین فخرالدینی، غلامحسین صدری افشار، ایرج پارسینژاد، کوروش صفوی، توفیق سبحانی و ضیاء موحد همره بود، هدیههایی به محمدرضا باطنی اهدا شد.
انتهای پیام
نظرات