دلخوری احمدینژاد از دیدن «تلفن همراه رییسجمهور» و واکنشی که نشان داد،تماس رسانههای «آنطرف آبی» با علی عطشانی برای گفتوگو درباره توقیف فیلمی انتقادی ازرییسجمهور، نوشتهشدن فیلمنامه این فیلم برای خاتمی،نظر تهیهکننده «تلفن همراه...» درباره اینکه کدامیک از رؤسای جمهور قبلی اجازه ساخت چنین فیلم انتقادی را درباره خودشان میدادندو... .
نشست خبرنگاران سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با محسن علیاکبری و علی عطشانی – تهیهکننده و کارگردان – فیلم سینمایی «تلفن همراه رییسجمهور» حاوی نکات جالبی است که هر دو درباره این فیلم بیان میکنند. آنها علاوه بر اینکه از حواشی مختلف درباره فیلمشان گفتند، به نکاتی درباره عقبافتادن زمان اکران «تلفن همراه...» و نحوه تعامل با شورای پروانه نمایش نیز سخن گفتند که بخشهایی از آن را در زیر میخوانید.
ایسنا علاوه بر آنکه سعی کرده این گفتوگو را تا حد امکان کوتاه کند، تکجملههای جذاب آن را در سو تیترها آورده و زیر چند جمله جالب را نیز خط کشیده است تا خوانندگان محترم راحتتر بتوانند متن زیر را که همزمان با اکران «تلفن همراه رییسجمهور» منتشر میشود، مطالعه کنند.
کمال تبریزی و محمدرضا هنرمند نتوانستند«تلفن همراه...» را بسازند
ایسنا: به نظرم اولین چیزی که باید راجع به آن صحبت کنیم داستان اولیه فیلم است. داستان «تلفن همراه رییسجمهور»، خاص است و شاید خیلیها جرات ساختش را نداشته باشند یا حتی به بعضیها اجازه ساختش را ندهند.
عطشانی: سر فیلم قبلیام که داشتم کار میکردم، جابر قاسمعلی در حین مکالماتمان بدون پیشزمینه خاصی به من گفت که یک چنین فیلمنامهای دارم. من در ذهنم دیدم چیزی که تعریف میکند طرح خوبی است. اما او میگفت یکی دو نفر قرار بوده این فیلم را بسازند که وزارت ارشاد مجوزش را نداده است. آن زمان فیلمنامه دست آقای لشگریپور بود. من ایشان را در جشنواره دیدم و گفتم فیلمنامه را میخواهم اما او معتقد بود که نمیشود روی آن کار کرد.
کمال تبریزی یکی دو بار برای ساخت «تلفن همراه رییسجمهور» پیشتولید کرده بود و یک بار هم آقای هنرمند خواسته بود آن را بسازد که نشد.
فیلمنامه را که کامل خواندم دیدم فیلمنامهای خیلی خوبی است و آن را طی قراردادی خریداری کردیم. این فیلمنامه برای جلب نظر وزارت ارشاد نیاز به تهیهکنندهای داشت که وجهه مثبتی داشته باشد و امین و مورداعتماد باشد، چون خیلی راحت میشد از آن سوءاستفاده کرد.
- با توجه به چند باری که قرار بوده فیلمنامه ساخته بشود و نشده، شما احتمال نمیدادید که دوباره چنین اتفاقی بیفتد؟
علیاکبری: من فیلمنامه را قبلاً خوانده بودم.
- یعنی قبل از آقای عطشانی؟
علیاکبری: بله. چهار سال قبل که درگیر شورای پروانه ساخت بودم آن را خواندم. همان زمان هم فیلمنامه «تلفن همراه رییسجمهور» را دوست داشتم و منعی برای ساختش نمیدیدم. سینمای آمریکا به راحتی دولت و رییسجمهورش را به چالش میکشد اما سازندهاش از سوی همان دولت تقدیر میشود. چرا؟ چون سینما آنقدر تأثیرگذار است که میتواند حتی روی ادامه حیات یا غرق شدن یک دولت تاثیر داشته باشد.
غربیها این را خوب متوجه شدهاند، ولی متاسفانه در کشور ما به دلیل اینکه هیچیک از اقشار جامعه نقد را نمیپذیرند، این کار با چالش روبروست. یعنی شما فیلمی میسازید راجع به پزشکان، میبینید که با مخالفت نظام پزشکی مواجهه میشود و برخورد تندی میکنند که این فیلم باید بایکوت شود یا اکثر مشاغل دیگر هم همینطور است. به جرأت میتوانم بگویم در کشور ما خیلی کم میشود که بتوان به عرصههای دولتی ورود کرد و این خیلی بد است. این سد باید شکسته شود چون اگر نقد نباشد هیچ پیشرفتی صورت نمیگیرد.
فیلمنامه «تلفن همراه...» ابتدا درباره آقای خاتمی و دولت اصلاحات بود
- در همین فضایی که میگویید حتی اصناف نیز نقد را نمیپذیرند، فکر نمیکنید ساخت فیلمی در نقد رییسجمهور کمی ریسک است؟
علیاکبری: ببینید! این فیلمنامه سال 82 در زمان آقای خاتمی نوشته شده بود و اصلاً ارتباطی با آقای احمدینژاد و دولت نهم و دهم نداشت!
زمانی که آقای عطشانی با فیلمنامه «تلفن همراه...» به من مراجعه کردند آمادگی کامل برای ساختش را داشتم و احساس کردم شرایط به گونهای است که میشود بعضی از صحبتهایی که شاید در قالب مطبوعات و نشریات جایی نداشته باشد را با شیرینی و با یک طرز خاص تصویر کرد و نقدها و چالشهایی نمایش داد.
- آقای علیاکبری! جدا از ملتهب بودن موضوع، درباره کارگردانی آقای عطشانی هم میتوان بحث کرد، چون شاید اگر آن ابتدا فیلمنامه را دست یک کارگردانی که از نظر وزارت ارشاد خیلی موجه است میسپردید، دیگر خیالتان راحت بود.
علی اکبری: کارهای قبلی آقای عطشانی از نظر من کارهای مثبتی بوده و توانسته بود به عرصههایی مهم ورود کند؛ یعنی بحثی که در «دموکراسی تو روز روشن» مطرح میشود، خیلی مهم بود. ایشان توانسته بود به موضوعاتی مانند عزرائیل، مرگ، متافیزیک و... ورود کند که انصافا جرأت و شهامت میخواهد. من این جرات و شهامت را در ایشان دیدم و خیلی مشتاق شدم که «تلفن همراه...» را با هم بسازیم.
سکانس اختلاس سههزار میلیاردی خیلی خوب شده است
- آقای عطشانی گفتند که اجازه ساخت این فیلم به کمال تبریزی و محمدرضا هنرمند داده نشد. چه اتفاقی میافتاد که به شما و علی عطشانی پروانه ساخت این موضوع ملتهب داده میشود اما به بقیه خیر؟ تغییری در فیلمنامه داده بودید یا نکته جای دیگری است؟
علیاکبری: ما تغییری خاصی در فیلمنامه ندادیم و اساسش همان بود. علت اصلی چیزی که شما میگویید این است که شاید مجموعه و سیستم صلاح ندانست چنین فیلمی را بهدست بقیه بسپرد. به هر حال موضوع «تلفن همراه...» لبه خط قرمز است و میتوانست به این طرف و آنطرف خط بیفتد اما ما کاملا روی لبه خط قرمز حرکت کردیم و نه به راست افتادیم و نه به چپ. شاید دوست دیگری بود، بهگونه دیگری عمل میشد.
فکر میکنم اینکه پروانه ساخت «تلفن همراه...» را به آقای تبریزی ندادند بهخاطر یکی دو فیلم قبلیشان بود که با مشکلاتی روبرو شده بود و هنوز پروانه نمایش نگرفته است.
- شما میگویید فیلمنامهتان برای زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی است اما کنایهها و تکهکلامهایتان بهروز و برای دولت نهم و دهم است. مثلاً شما درباره پرداخت یارانه نقدی یا مشکلات اقتصادی کشور و مساله تحریم صحبت میکنید که طبیعتاً عامدانه است.
علیاکبری: بله، تعمدی است. بعضی از سخنانی که در فیلم مطرح میشود، دقیقاً پیشنهاد من بود که آقای عطشانی با زیبایی به تصویر کشیدندشان. یادم میآمد ایشان هم میگفت خیلی خطر میکنید اما من میگفتم نه، اتفاقاً چون ما داریم فیلمی برای مسائل روز میسازیم باید با ادبیات روز جامعه وفق داشته باشد و مخاطب احساس کند فیلمی را دارد میبیند که مشکلش در آن نشان داده میشود. مثل دیالوگهایی که درباره اختلاس سههزار میلیاردی گفته میشود که با نظر آقای عطشانی در فیلم گذاشته شد و اتفاقا سکانس بسیار خوبی را پدید آورده است.
از نظر من، چون هنرمند همیشه باید از جامعه جلوتر بوده و بهنوعی پرچمدار حرکتهایی در جامعه باشد، نباید موضوعات کهنه را مطرح کند مگر آنکه یک کار تاریخی باشد.
- از اینکه با این دیالوگهای انتقادی فیلمتان توقیف شود، نمیترسیدید؟ بالاخره 700 -800 میلیون تومان سرمایه است.
علیاکبری: بله. اینکار 100 درصد ریسک بود و ما کاملاً ریسک کردیم. اصلا اینگونه نبود که با خیال راحت فیلممان را بسازیم. ضمن آنکه هزینه تولید فیلم 650 میلیون تومان بوده است نه 800 میلیون.
عطشانی: البته همهاش ترسِ خالی نبود. یکسال و نیم است که «تلفن همراه رییسجمهور» نمایش داده نمیشود. یعنی وضعیت بیش از یک ترسِ خشک و خالی بود. اتفاقاً به همین دلیل بود که با نظر آقای علیاکبری تا پایان فیلمبرداری هیچ خبری را دربارهاش منتشر نکردیم. این فیلمنامه و این موضوع به اندازه کافی پتانسیل جنجال و نگاه مثبت و منفی را داشت.
بدون جار و جنجال بر سر اصلاحیهها مذاکره و تعامل کردیم
- یکجورهایی هم از گیر ممیزی فرار کردید و فیلمتان خیلی قیچی نخورد.
عطشانی: درست است. یکسری از فیلمهایی که کنایههایی اینگونه دارد خیلی خوشایند مدیران نیستند اما مطمئن باشید یک اثر هنری تا ابد در گنجه نمیماند و بالاخره دیده میشود. اما یک نکته مهم درباره همین پرسشتان وجود دارد و آن این است که وقتی تهیهکنندهای اهل تعامل و گفتوگو باشد، مسائل خیلی راحت حل میشود. مدیران وقتی بفهمند نیت طرف مثبت است، این تعامل به وجود میآید. فکر میکنم برای «تلفن همراه...» این تعامل بین دو طرف به وجود آمد و الان فیلمی که اکران شده است 99.9 درصد همان فیلمی است که در جشنواره دیدیم.
- یعنی هیچ فیلمتان از اصلاحیهها هیچ ضربهای نخورد؟
عطشانی: اصلاً. من همان روز اول به آقای علیاکبری گفتم اگر اصلاحیهها قرار است به فیلم ضربه بزند من نیستم. ایشان هم گفت من هم نیستم. آقای علیاکبری درباره اصلاحیهها صحبت کرد. ما یاد بگیریم که کسی با کسی دشمن نیست. آن فردی که پشت میز مینشیند یک هدف دارد و ما هم یک هدف داریم. باید بنشنیم و با هم به تعامل برسیم که فکر میکنم این اتفاق برای «تلفن همراه...» به خوبی افتاد.
علیاکبری: اعتماد باید دوطرفه باشد. باید طرف مقابل مجاب شود که شما قصدت از انتقاد تخریب نیست، یعنی نمیخواهی چیزی را از بین ببری، میخواهی یک چیزی را بسازی. مشکل ما در فیلمسازی این است که هر موقع یک مسئولی میگوید مثلاً من با این سکانس مشکل دارم، بلافاصله بدون اینکه با آن شخص صحبت کنیم، موضع میگیریم و کار به جایی میرسد که فیلم توقیف میشود. از یک مساله کوچک یک مساله بزرگ درست میکنیم و آن هم به توقیف میرسد. در گفتمان خیلی چیزها حل میشود.
مشکل دوستان فیلمساز ما این است که در ورود به این عرصه تعامل نمیکنند، شاید مدیران هم اینطور هستند. گفتوگو دربارهی این مسائل باید فرهنگ شود یعنی بحث گفتمان و گفتگو در سینما، کاملا باید بحثی عادی شود. واقعا افرادی که در شورای پروانه نمایش هستند، افراد خُبره و دوستداشتنی و بدون هیچ غرضی هستند و هیچ کدامشان هیچ فرضی روی شخص خاصی ندارند.
عطشانی: بگذارید سخنان آقای علیاکبری را اینطور تکمیل کنم که اگر واقعا غرض خاصی روی اشخاص بود، برای «تلفن همراه...» در نهایت به تعامل نمیرسیدیم.
- البته آقای عطشانی، درباره شما میگویند که کمی تعاملاتتان به ارتباطاتتان وصل است!
عطشانی: ببینید! یک شائبه راجع به من است که این وصل است و ارتباط دارد و از جور چیزها. من تنها چیزیی که دارم این است که روی کارم خیلی پافشاری میکنم و بر اینکه با طرفم حرف بزنم خیلی مُصّر هستم. بگذارید یک مثال بزنم. اوایل کارم فیلمنامهای داشتم که در شورای پروانه ساخت رد میشد. آن زمان مدیر اداره نظارت آقای سجادپور بود. من رفتم در اتاقش در زدم و گفتم من پنج دقیقه وقت میخواهم که با شما حرف بزنم. گفت هر فیلمنامهی دیگری جز این بیاوری قبول است اما این را نمیتوانی کار کنی. اما باز هم نشستم به گفتوگو درباره ایرادهایی که به آن گرفته شده بود و همان جلسه منجر به این شد که من پروانه ساخت را گرفتم و فیلمم را ساختم.
فکر میکنم الان فضا دارد کم کم به سمت تعامل میرود. تا زمانی مدیران هم اینگونه نبودند اما الان یکسری نظراتی که میگویند به خود فیلم و فیلمنامه کمک میکند. یک دو مورد را که به من متذکر شدند گفتم خدا پدرتان را بیامرزد چقدر پیشنهاد خوبی دادید! ما که ادعا میکنیم معتقد به دموکراسی هستیم و عقاید همدیگر را میشنویم، باید در کار خودمان هم این را رعایت کنیم. اما یکسری از دوستان با پُز مخالفت و روشنفکری فکر میکنند کارشان با جار و جنجال جلو میرود در صورتی که اینگونه نمیشود.
انصافا نه اینکه بخواهم شعار بدهم، من درباره مشکل فیلم خودم هم همینگونه رفتار کردم. یکجایی آقای علیاکبری نظری داشتند و مینشستیم با هم حرف میزدیم و به یک جمعبندی میرسیم. به نظر من اگر این تعامل به وجود بیاید هیچ فیلمسازی فیلمش روی زمین نمیماند و هیچ مدیری هم سنگی بیخودی جلوی پای هیچ فیلمنامهای نمیاندازد.
«تلفن همراه...» بهترین فیلم کارنامهام است
- برگردیم سراغ فیلم. آقای عطشانی! یکسری میگویند «تلفن همراه رئیسجمهور» فیلم متفاوت کارنامه شماست و کار خیلی جدیتری نسبت به سایر فیلمهایتان محسوب میشود. قبول دارید؟
عطشانی: گاهی همکارانتان میپرسند «بهترین فیلم شما کدام است؟». من مثل خیلیها نمیگویم که همه فیلمهایم مثل بچههای من هستند و از این حرفها! هر جایی که پرسیدند گفتم «تلفن همراه رئیسجمهور» بهترین فیلمم است چون این فیلمی است که هم خودم دوستش دارم و هم فکر میکنم اثر جدیتری نسبت به سایر آثارم است.
- فعلا گویا بهترین فیلم آقای عطشانی، بهترین زمان اکران ممکن را هم گرفته است. یعنی فضای انتخابات میتواند خیلی به فیلم کمک کند.
علیاکبری: این فیلم باید در شرایطی اکران میشد که فضای جامعه کمی بازتر میشد. الان این فضا به جهت بحث انتخابات آن فضای باز ایجاد شده است.
رسانههای آنطرف خیلی تلاش میکردند که درباره مشکل «تلفن همراه...» صحبت کنیم
- در این مدت که در اکران با مشکل مواجه شده بودید، با تماسهای مکرر رسانهها وسوسه نشدید در این مورد صحبت کنید، چون ما سال قبل چند فیلم را داشتیم که با همین جنجالها فروششان چندین برابر شد!
عطشانی: بگذارید یکچیز جالب برایتان بگویم. بیشتر از رسانههای خودمان، رسانههای آنطرف تلاش میکردند ما درباره مشکل «تلفن همراه رییسجمهور» صحبت کنیم و البته تلاششان هم طبیعی بود، اما من در این مملکت به دنیا آمدهام و به یکسری چیزها پایبند هستم و عقیده دارم. این پایبندی هم ربطی به این دولت و آن دولت ندارد، چیزهایی که همه به آن اعتقاد داریم. موضوع این بود که یک اتفاقی بود برای فیلم ما افتاد و در اینمدت تلاش میکردیم راجعبه آن با مدیران صحبت کنیم.
یکسری مشکلات برای فیلم ما پیش آمد ولی من میدانستم «تلفن همراه...» اکران میشود و البته حدسم میزدم که در این شرایط اکران شود. حاج آقا (علیاکبری) در تمام این مدت سعی میکرد فضا را آرام کند.
- نمیترسید با مشکلی که برای اکران «تلفن همراه...» بهوجود آمده، نمایشش به بعد از دولت آقای احمدینژاد موکول شود و تاریخ انقضای دیالوگهایتان که مختص زمان ریاست جمهوری ایشان است بگذرد؟
عطشانی: نمیترسیدم اما دوست نداشتم که از زمانش بگذرد. یکسری دیالوگهاست که باید در این دوره مردم آن را میشنیدند. شاید اگر بعد از دولت فعلی فیلم اکران میشد، جذابیت فعلی را برای مردم نداشت. خیلی دلم میخواست که تا ایشان رییسجمهور است فیلم اکران شود چون بحثها مربوط به خود ایشان است. یادمان نرود ایشان که معصوم نیست، مثل همه ما انسان است و حتما اشتباه هم در کارهایش داشته همانطور که خیلیهای دیگر داشتند. تمام نقدهایی که ما در «تلفن همراه...» به ایشان میکنیم، نقدهای توام با احترام است و قصد تخریب و توهین در آنها نیست.
واکنش احمدینژاد پس از دیدن «تلفنهمراه رییسجمهور»
- آقای احمدینژاد وقتی «تلفن همراه رییسجمهور» را دیدند چه گفتند؟
علیاکبری: طبیعی بهنظر میرسد که آقای احمدینژاد با دیدن فیلم یک مقدار دلخور شوند، اما فکر میکنم صبر و تحملی که ایشان داشت، هیچ کدام از روسای جمهور قبلی نداشتند و کاری که ایشان درباره فیلم کرد هیچکدام نمیکردند. ما نسل اول انقلابیم، در این دوران به جز شهید رجایی بعید میدانم هیچکدام از روسای جمهور اصلاً اجازه ساخت این فیلم را میدادند چه برسد به اینکه با اکرانش موافقت کنند. ایشان یک سال قبل وقتی فیلم را دیدند گفتند که اکرانش را بگذار برای یک سال دیگر، ولی مخالفت نکرد که این فیلم اصلاً تولید و اکران نشود. ایشان خیلی منصفانه «تلفن همراه...» را دید و گفت تبریک میگویم، شما بخشی از کارهای ما را به چالش کشیدید.
ببینید! در سطح جامعه هم مشکلات هست و هم کارهای انجام شده. کار زیاد انجام شده، کارهای باقی مانده هم زیاد است که مانده. این نیست که بگوییم مثلاً دولت آقای خاتمی کم کار کرد و دولت آقای احمدینژاد زیاد یا برعکس. خیر، هر دولتی به اندازه خودش کار کرده ولی به همان میزانی که کار کرده، نقاط خالی هم باقی مانده که باید توسط دولت بعدی پر شود. بیانات مقام معظم رهبری در مشهد هم بر همین اساس بود. ایشان فرمودند که نقاط قوت دولت آقای احمدینژاد بسیار زیاد بود و نقاط ضعفی هم داشتند. دولت بعدی نقاط ضعف را عمل نکنند.
- انصافا درباره بخش خاصی از فیلم گله نکردند که مثلا چرا درباره فلان موضوع اینگونه کنایه زدهاید؟
علیاکبری: نه. به شکل کلی تشکر کردند.
عطشانی: بنده خدا آقای احمدینژاد که الان آخر ریاست جمهوریشان است اما انصافا ما خیلی در «تلفن همراه...» به ایشان نقد کردیم!
چیزی که مهم است این است که مخاطب برای اولینبار فیلمی را میبیند که جسارت دارد. یک نفر سیمکارتی میخرد که یک آدم بیمار در چتروم مینویسد این شماره احمدینژاد است، حالا همه زنگ میزنند به آن شماره و حرفهایشان را میزنند. این اولین بار است که مجموعهای از انتقادات رنگین و حتی انتقاد شخصی به شخص رییسجمهور میشود. برای خودِ من جالب است که این فیلم دارد اکران میشود.
- نپرسیدید که چرا آقای احمدینژاد گفته است فیلم یکسال دیگر اکران شود؟ یکسری معتقدند نمایش دادن «تلفن همراه...» قبل از انتخابات به نفع تیم ایشان است.
علیاکبری: به هرحال باید فضای کلی کشور را هم درنظر بگیریم. ما زمانی این فیلم را ساختیم که بحث تحریمها خیلی جدی بود و در فشار بسیار شدید بینالمللی قرار داشتیم که مدام افزایش مییافت. طبیعی بود که در آن شرایط صلاح نبود که چنین فیلمی اکران شود. الان دیگر شرایط تحریم چیز جدیدی نیست. در کل فکر میکنم نظری که آقای احمدینژاد داد، مساله شخصی نبود بلکه شرایط جامعه را در نظر گرفتند.
مخاطب با دیدن «تلفن همراه...» جگرش حال میآید!
- پیشبینیتان از فروش فیلم چیست؟ بهخصوص آنکه فیلمتان دقیقا وسط انتخابات اکران میشود و طبیعتا خود به خود برایتان یک تبلیغ است.
علیاکبری: فروشاش را خوب میبینم. احساس میکنم مردم دوست دارند یک حرفهایی را بشنوند و ببینند. تا امروز ثابت شده است وقتی در فیلمی یک حرف از درون و بطن جامعه زده شود، مردم آن کار را دوست دارند.
عطشانی: در شرایط فعلی مملکت ما، آدمهایی که به سینما میروند دو دلیل دارند؛ یا میروند سینما که بیخیال همه مشکلات شوند، یا میروند که چیزی ببینند که نمیتوانند حرفش را بزنند و جیگرشان حال بیاید! یعنی یک چیزی را که دلشان میخواهد بشنوند، بشنوند و حال کنند. «تلفن همراه...» جزو آن دسته دوم است. این فیلم، جزو معدود فیلمهایی است که در طی یکی دو سال اخیر در کشور داشتیم و مخاطب مینشیند و میگوید "آخ چه خوب این حرف را زد".
بگذارید این را هم بگویم. عدهای میگویند مخصوصا گفتهاند فیلم انتقادی را الان اکران کنید چون بهنفعشان است. من میگویم بر فرض که اینطور باشد. تیزهوشی کردند، زرنگی کردند، گذاشتند در زمان انتخابات اکران کنند. به من ربطی ندارد. گیریم که تعمدی چنین چیزی گفتند، احساس من هم این است، اما چه اشکالی دارد. مهم این است که ما حرفمان را زدیم.
آقای عطشانی! شما از فیلمی به فیلم دیگر دارید جسارت بهتری در بیان حرفهایتان پیدا میکنید. کلا الان دارید خطرناک میشوید!
عطشانی: اول دوست دارم، از آقای زم یادی کنم. ایشان اولین کسی بود که به من کمک کرد تا وارد سینمای حرفهای شوم. در «دموکراسی تو روز روشن» که فیلم اول من، آنهم با چنان فیلمنامهای بود، خیلی زحمت کشید. امیدوارم هر جا هست موفق باشد. لطفی که آقای زم در حق من کردند را هیچوقت یادم نمیرود. در آن مقطع ایشان به من کمک کرد و در این مقطع هم آقای علیاکبری. جسارت در یک فیلم چیزی نیست که یک کارگردان به تنهایی بتواند داشته باشد. حتما باید تهیهکنندهای فهیم، صبور و امین پشت کار باشد که این اتفاق برای من هم در «دموکراسی تو روز روشن» افتاد و هم در «تلفن همراه رییسجمهور».
- آقای عطشانی! انصافا حاضر بودید خودتان تهیهکننده «تلفن همراه...» یا «دموکراسی تو روز روشن» باشید؟
عطشانی: انصافا در «تلفنهمراه...» تهیهکننده نمیایستادم. من باید ابتدا کنار آقای زم و آقای علیاکبری کار میکردم تا شرایط تهیهکنندگی را بفهمم. الان یادم گرفتم که یک تهیهکننده باید اول آرام باشد. اینها را باید میگذراندم تا الان این جسارت را داشته باشم. الان فیلمنامهای که برای پروانه ساخته دادهام با تهیهکنندگی خودم است.
مهدی هاشمی بازیگر فوقالعاده توانمندی است
- کمی هم درباره بازیگرانتان صحبت کنیم. مهدی هاشمی در این فیلم فوقالعاده است. خیلیها میگفتند اگر در جشنواره فجر قبلیاش جایزه نمیگرفت، حتما بازیاش در «تلفن همراه...» دیده میشد. فکر میکنم انتخابتان خیلی هوشمندانه بوده است.
علیاکبری: ادبیات و گفتار فیلم، خودش نشان میدهد که چه کاراکتری نیاز داری. ما بازیگری میخواستیم که به لهجه شمالی آشنا بوده و از نظر بازیگری هم توانایی خوبی را داشته باشد. آقای هاشمی و خانم بهناز جعفری پیشنهاد آقای عطشانی بود.
عطشانی: شاید الان آقای علیاکبری بگوید من نمیخواهم دیگر با تو کار کنم اما من خیلی دوست دارم دوباره با ایشان کار کنم؛ چون سر هر نقشی با هم کلنجار میرفتیم و راحت حرف میزدیم. تکتک بازیگران، عوامل همه را با مشورت هم انتخاب کردیم. ما حتی برای نقش مهدی هاشمی چند گزینه داشتیم و نشستیم جوانب مختلف را بررسی کردیم. آقای هاشمی گزینه اولمان بود اما برای هر نقشی یک جدول درست کرده بودیم و پنج نفر کاندیدا داشتیم که اگر نتوانستند با ما کار کنند سراغ نفر بعد برویم، اما وقتی از هرکدام دعوت میکردیم، خیلیها به قطع یقین میآمدند و میگفتند ما هستیم.
- نمیترسیدید که نقش آقای هاشمی شبیه نقشش در «آقا یوسف» شود؟ شخصیتی از طبقه پایین اجتماع که مشکلاتی برایش پیش میآید و...
عطشانی: من اینگونه فکر نمیکردم. مهدی هاشمی آنقدر بازیگر توانایی است که اگر دو کاراکتر نزدیک به هم باشند، میداند چگونه آنها را بازی کند که شبیه به هم نشوند.
- خانم بهناز جعفری چطور انتخاب شدند؟
عطشانی: وقتی که گویش شخصیتهای فیلمنامه را به شمالی برگرداندیم، ما دنبال محدوده بازیگرانی میگشتیم که شمالی باشند. طبیعتا این خصوصیت محدوده جستوجوی ما را کم میکرد. من قبلا با بهناز جعفری در «مژدگانی برای ایلیا» کار کرده بودم و میدانستم اصالتاً شمالی است. وقتی در جلسهای ایشان را با آقای هاشمی مطرح کردم، خیلی استقبال کرد. خانم جعفری بهخوبی از نقششان بر آمدند و گریمشان هم خیلی خوب شده بود.
علیاکبری: در زمان خاتمی، بحث گفتمان را به چالش میکشیدم / عطشانی: درباره خاتمی فیلم انتقادی نمیساختم!
- به عنوان آخرین پرسش، میخواهم موضوعی را بپرسم که میتوانید جواب ندهید! شما گفتید که فیلمنامه برای زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی بود. اگر میخواستید «تلفن همراه رییسجمهور» را در زمان ریاستجمهوری ایشان بسازید، مهمترین نقدی که در فیلمتان به آن اشاره میکردید چهبود؟
علیاکبری: زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی، من یکی از معترضین به ایشان بودم. علیرغم اینکه ایشان را دوست دارم، اما عملا به بحث اجرایی ورود نکردند. یعنی ما 8 سال بحث گفتمان و گفتوگوی ادیان و کشورها را داشتیم. ایشان در بحث اجرایی به آن شکلی که بیایند مثل آقای احمدینژاد این شهر و آن شهر برود و به مردم نزدیک شود، ورود نکردند. اگر میخواستیم این فیلم را زمان ایشان بسازیم، نوع ادبیات فیلم کاملا متفاوت میشد.
در دولت آقای احمدینژاد ایشان خیلی به مردم نزدیک شد. در روستاهایی که تا قبل از این حتی یک فرماندار نرفته بود، رییسجمهور رفت. این عمل، کار بزرگی بود، اما در دولت آقای خاتمی فقط بحث گفتمان مطرح میشد تا آنجا که ما دیگر خسته شده بودیم. اگر میخواستم «تلفن همراه...» را زمان آقای خاتمی بسازم، بحث گفتمان ایشان را به چالش میکشیدم؛ یعنی آن نقطه ضعفی که واقعاً خیلی به ما لطمه زد. گفتمان بدون اجرا به درد نمیخورد.
عطشانی: نمیتوانم دروغ بگویم. اگر یک فیلمنامه انتقادی در زمان آقای خاتمی بهدست من میرسید هیچوقت برای ساختنش اقدام نمیکردم، چون ایشان را خیلی دوست داشتم و دارم و سعی میکردم آن زمان انتقاد نکنم.
به گزارش ایسنا، شما میتوانید نسخه اجمالی این گفتوگو را نیز در بخش سینمایی خبرگزاری ایسنا از اینجا مشاهده کنید.
انتهای پیام
نظرات