شواهد موجود حاکی از آن است که در چند روز گذشته نه تنها پیشرفت عراق متوقف شده بلکه ایرانیان توپخانه بیشتری به مواضع خود منتقل کرده و شاید حتی در تدارک ضدحمله باشند...
مجموعه کتابهای «جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»، برگرفته از اسناد مطبوعاتی و بریده جراید خارجی موجود در مرکز ملی اسناد دفاعمقدس است که پیشینه جمعآوری آن به روزهای آغازین بحران و تشکیل دفتر تبلیغات جبهه و جنگ بازمیگردد و سرویس «فرهنگ حماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، نیز با بهرهگیری از این منبع تاریخی،گریزی به وقایع قبل از آغاز جنگ تحمیلی و بعد از آن دارد.
در مورد میراژها و فانتومها
زبان اصلی:انگلیسی. شماره:000400
منبع:اینترنشنال هرالدتریبیون/دویل مک مانس
1359/7/10-1980-10-2
مترجم: رسول منصوری
منبع خبر
به همراه تعدادی از خبرنگاران، 22 کیلومتر در داخل خاک ایران بودیم که حمله هوایی جنگندههای فانتوم آغاز شد. ما به درون پناهگاهها پریدیم و این هواپیماها درست از بالای مواضع عراقیها گذشتند. احتمالا دو فروند بودند، شاید هم یکی و بمبهای خود را احتمالا در فاصله نیم مایلی غرب ما انداختند. زمین به لرزه درآمده یکی از بمبها به یک توپ عراقی برخورد کرد و دومی به یک کامیون که ظاهرا حامل مهمات بود، زیرا چندین بار پیاپی منفجر شد. سه دقیقه بعد ضدهوایی ارتش عراق بالاخره به کار افتاد، البته فانتوم رفته بود.
مجددا زمین به لرزه درآمد و خبرنگاران به داخل سوراخهای خاکآلود پریدند و گروهبان عراقی با خنده گفت " چیزی نیست."
ارتش عراق تعدادی نیرو و مقداری تجهیزات را تا حدود فاصله 12 مایلی اهواز رسانده است و مقامات دولت عراق حدود 25 نفر خبرنگار خارجی را روز سهشنبه سوار جیپ کرده و به آنها گفتند که به اهواز برده میشوند.اما ایرانیان شروع به عقب راندن نیروهای عراقی کردند و تصرف اهواز پیش از موقع روز شنبه گذشته در بغداد اعلام شد. در همین حال در جبهه جنوبی دیگری نزدیک خرمشهر کلیه شواهد حاکی از این است که ایران مواضع توپخانه خود را تغییر داده است.
خبرنگارانی که از مواضع عراق در شمال خرمشهر دیدن میکردند در زیر آتش شدید توپخانه قرار داشتند در حالی که ایرانیان قبلا آتش توپخانه علیه این مواضع نداشتند. در نتیجه، پیشرفت عراق به داخل خرمشهر ظاهرا در خیابانهای اول این شهر متوقف شده است. تهاجم عراق که چند هفته پیش تصور میشد قسمتهای بزرگی از جنوب غربی ایران را در برگیرد، بدون داشتن ارزش استراتژیک حقیقی دچار رکود آشکار شده است. با وجود این افسر همراه خبرنگاران که یک گروهبان ارتش بود و از افشای نام خود خودداری میکرد اصرار داشت که اهواز در چنگ عراق است. اما افسران و سربازان حاضر در جبهه آن آزادانه اذعان میکردند که اینطور نیست.
جاده بصره به اهواز از میان مردابهای دجله و فرات میگذرد. 20 مایل جلوتر خاک ایران است که تنها نشانه آن یک پاسگاه مرزی گرد و خاک گرفته است و اکنون پرچم عراق بر فراز آن قرار دارد و به جز یک پیراهن خونآلود بر روی زمین هیچ نشانه دیگری از اینکه ایرانیان سعی در دفاع از آن داشتند وجود ندارد.
عراقیها پاسگاههای مرزی دیگر و ساختمانهای ناتمامی را که اصرار میکنند پایگاه نظامی است در اختیار دارند و صدها وسیله نقلیه آنها در سراسر این دشت باز پراکنده هستند. در سراسر جبهه هیچ نشانی حاکی از نبرد سنگینی که اطلاعیههای نظامی ایران و عراق به آن اشاره میکنند، وجود ندارد. نبرد شدید باید تانکها و جیپهای آسیب دیده به جای بگذارد و نیز سربازان مجروحی که تحت مداوا بوده و یا با آمبولانس به عقب برده میشوند، اما هیچ یک از اینها دیده نمیشود. نه ایرانی و نه عراقی. به جز یک جیپ ایرانی و دو کامیون عراقی چیز دیگری نیست.
در پاسگاههای مرزی که زمانی به ایران تعلق داشت هیچ جای گلولهای یا چیز دیگری نیست که نشان دهنده درگیری نزدیک یا سوراخهای ایجاد شده توسط تانکها و توپخانه عراق باشد وجود ندارد. بنابراین، این گمان تقویت میشود که همزمان با پیشروی عراق ارتش ایران به سرعت و به طور کامل به تپههای اطراف اهواز عقب نشینی کرده است. بدین ترتیب ایرانیان در حدود 1000 مایل مربع از خاک خود را تسلیم عراق کردند اما 1000 مایل مربع سرزمین لمیرزع که غیرقابل دفاع است.
شواهد موجود حاکی از آن است که در چند روز گذشته نه تنها پیشرفت عراق متوقف شده بلکه ایرانیان توپخانه بیشتری به مواضع خود منتقل کرده و شاید حتی در تدارک ضدحمله باشند. در نبرد هوایی، نیروی هوایی ایران از هواپیماهای زیادی استفاده نمیکند اما در این جبهه جنوبی هواپیماهایش بیش از عراقیهاست. با پدافند ضدهوایی «سام- 6 »که موشکهای حرارتیاب هستند از منطقه بصره دفاع میشود اما عراقیها به ندرت از آنها استفاده میکنند. واکنش آنها به حملات
هوایی ایران تنها آتش بیهدف تیربارهای ضدهوایی است.
انتهای پیام
نظرات