اگرچه به زعم همه کارشناسان ورزش همگانی مقولهای مهم و اثرگذار در جامعه محسوب می شود؛ اما در ایران همیشه زیر سایه ورزش قهرمانی گم شده و بهای چندانی به آن داده نشده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با اینکه براساس قانون، ورزش باید برای همه به صورت رایگان قابل استفاده باشد ولی هیچ وقت سهم آن به درستی پرداخت نشده است. ورزش همگانی در شرایطی که تاثیربسیار زیادی در ساختن یک جامعه سالم و با نشاط دارد همیشه مغفول مانده و در واقع به گره کوری برای ورزش ایران بدل شده است. اگر چه در سال های اخیر میزان رسیدگی و توجه به این مهم نسبت به گذشته بهتر شده ولی هنوز با حد ایده آل فاصله زیادی داریم. مسوولان برای پیدا کردن نیمه گمشده ورزش باید به دنبال راهکارهای جدید و عملیاتی باشند تا شاید بتوانیم روزی شاهد ورزش کردن بخش قابل توجهی از جامعه باشیم.
ایسنا با توجه به جایگاه مهم ورزش همگانی، درمناظرهای به تشریح مسائل و مشکلات و ابعاد مختلف آن پرداخته است. امیر سرتیپ مجدآرا، رییس فدراسیون ورزشهای همگانی و دکتر محمدعلی قره، دکترای تربیت بدنی و رییس دانشگاه پیام نور البرز میهمانان گروه ورزش ایسنا بودند.
* تعریفهای مختلفی از ورزش همگانی وجود دارد. ورزش همگانی از دیدگاه شما چه نوع فعالیتی است؟
امیر مجدآرا: ورزش همگانی مجموعه فعالیتها و حرکاتی است که منجر به ایجاد شادی، نشاط، سلامتی و حوصله کار میشود. ورزشهای همگانی، ورزشهایی هستند که نیاز به مکان و زمان و نوع جنسیت ندارند. هر کجا، هر زمان و هر کس با هر جنسیت باید ورزش کند تا بتواند سلامتی، نشاط و شادابی داشته باشد. برای همه ارگانها و نهادها ابلاغ شده که هفتهای 5 ساعت کارمندانشان ورزش کنند.
به نظر من باید ورزش همگانی را در این قوارهها به صورت علمی، تعریف کنیم و مردم هم آن را انجام دهند. به عنوان مثال ستهای ورزشی که در پارکها تعبیه شده آیا در همه کشورهای دنیا وجود دارد؟ حال مردم تا چه حد از این تجهیزات استفاده میکنند؟ ما باید وضعیت را به نوعی تغییر دهیم که در ورزش همگانی فرهنگسازی شود.
درواقع باید همه مردم را به ورزش کردن بکشانیم تا بهانهای برای سکون نداشته باشند. بعد از آن هم به این مسئله بپردازیم که چگونه باید ورزش کرد. به نظرم فرهنگسازی در ورزش همگانی بهترین کار است. تعریف من بر مبنای فرمایشات مقام معظم رهبری اعلام شده و میتواند مبین این باشد که مردم به سمت جامعهای شاداب و سالم پیش بروند.
دکتر قره: همه انسانهایی که در شهرها هستند و زندگی ماشینی و ساکنی دارند دچار فقر حرکتی میشوند و به گونهای معلول هستند. هر کس ورزش نکند به نوعی به معلولیت پنهان یا آشکار دچار میشود. 263 سال پیش نخستین ماشین در انگلستان اختراع شد. از آن سال تاکنون انسان دچار فقر حرکت و ضعف عضلات شده چرا که بیشتر کارش را به ماشینها میسپارد.
کارهای ما کمتر شده اما حجم و نوع غذا کاهش نیافته است. انسانی که تا 263 سال پیش همه فعالیتش را با جسمش انجام میداده باید فقر حرکتی را با چیزی جبران کند که آن ورزش همگانی است. ورزش همگانی دو معنی دارد اینکه ورزش را همگانی کنیم یا اینکه همگان را ورزشی کنیم. بدن انسان روزانه به 4 خوراک اکسیژن، خوردنیها و نوشیدنیها، خواب و فعالیت حرکتی نیاز دارد. سه خوراک اول ضروری است چرا که نمیتوان با گرسنگی، تشنگی یا بیخوابی زندگی کرد. اما درد سکون مانند سرطانی است که دیر به سراغ انسان میآید.
اگر کسی ورزش نکند امراضی مانند فشار خون، چاقی و... به سراغش میآید. مشکل ما این است که فعالیت بدنی نکردن درد ندارد. علت اینکه پزشکان، دندانپزشکان و مهندسان آنقدر در جامعه ما ارج و قرب دارند این است که ما ناچاریم برای رفع نیازهایمان به آنها مراجعه کنیم و به آنها خوب پول میدهیم تا مشکلمان را حل کنند به همین دلیل پزشک شخصیت اجتماعی دارد.
نکته محوری این است که ما باید به مردم بفهمانیم فقر حرکتی و سکون در نهایت مرگآور است و فرد را دچار مرگ زودرس میکند. کارایی و درآمد را پایین میآورد و هزینه ها را افزایش میدهد در نتیجه فرد وابستگی زیادی به درمان خواهد داشت. ما چه قبل و چه بعد از انقلاب نتوانستیم به مردم بگوییم که بدنشان به فعالیت ورزشی نیازمند است. محور این کار هم دانشگاهها، صداوسیما و بعد حوزه علمیه است.
ورزش همگانی یعنی یک نفر حداقل سه جلسه نیم ساعته در هفته بدنش را تحت فشار حرکتی و ورزشی متناسب با آمادگی جسمانیاش قرار دهد. مردم ما دو دسته هستند: دسته اول اصلا ورزش نمیکنند و دسته دوم شامل کسانی هستند که درست ورزش نمیکنند. به همین دلیل ممکن است مشکل جسمانی و روانی داشته باشند.
* بحث فرهنگسازی در ورزش همگانی همیشه به عنوان یکی از نیازهای ضروری احساس شده است. همه کارشناسان و دستاندرکاران اعتقاد دارند که برای توسعه ورزش همگانی باید فرهنگسازی شود. در این زمینه چه اقداماتی صورت گرفته و چه کارهایی باید انجام شود.
امیر مجدآرا: ما یک شورای راهبردی متشکل از همه نهادها مانند آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، بسیج، شهرداری، صداوسیما و... داریم که هدفش فرهنگسازی است. من شعاری دارم که میگوید ورزش همگانی مدیریت همگانی میخواهد. این درست نیست که من بگویم متولی ورزش همگانی هستم. دو سال پیش شورای راهبردی دو مصوبه را تصویب کرد: اول اینکه دولت، وزارت کشور را موظف کرد زیرساختهای ورزش همگانی را توسط شهرداری در پارکها ایجاد کند و دوم اینکه وزارت ورزش موظف شد ارگانها و نهادها را در راستای توسعه ورزش همگانی هماهنگ کند.
خوشبختانه شرایط مطلوب و سیاستگذاریهای لازم شکل گرفته و اکنون همه، مسئولیت توسعه ورزش همگانی را دارند. یعنی نیروهای مسلح باید خانواده و پرسنل خود را در راستای ورزش همگانی ترغیب کنند. قبلا نهادها و ارگانها به صورت جزیرهای عمل میکردند اما امروز همه در یک مسیر حرکت میکنند. فرهنگسازی مقولهای نیست که یک شبه اتفاق بیفتد.کشورهای همسایه ما اکنون چه وضعیتی دارند؟ اکنون میشود تصور کرد که مردم افغانستان نشاط داشته باشند؟
رهبر معظم انقلاب شادی و نشاط را یکی از مهمترین عوامل برای اشاعه ورزش همگانی میداند. صداوسیما میتواند بهترین وضعیت را داشته باشد. در راستای گسترش ورزش همگانی 5 مسئله ثابت شده که ژاک روگ(رئیس کمیته بین المللی المپیک) در چهارمین کنفرانس بینالمللی "ورزش برای همه" گفت و تاکید کرد همه عمل کنید و حرف نزنید. این 5 رکن اینها هستند: 1- دولت، ارگانها و نهادها باید مشارکت کنند و جزیرهای عمل نشود. در همین راستا هم ما در آموزش و پرورش طرحی دادیم و قرار است از مهرماه اجرایی شود و دانشآموزان به جای پوشیدن روپوش و به جای اینکه ادای برخی از کشورها را دربیاوریم لباس گرمکن بپوشند و به مدرسه بروند. ما چرا خجالت میکشیم که گرمکن بپوشیم. چرا دکتر مملکت عارش میآید که دوچرخه سوار شود. باید فرهنگسازی کنیم. 2- آموزش بهروز باشد تا مردم بدانند که ورزش چه فوایدی دارد. 3- صداوسیما در فرهنگسازی کمک کند چرا که نقش اساسی دارد. 4 – تهیه زیرساختها و گسترش آن. 5- نزدیک بودن زیرساختها به محل زندگی مردم نه اینکه مردم دو ساعت سوار ماشین شوند تا به یک استادیوم برسند.
دکتر قره: مقصر اصلی اینکه مردم یک کشور ورزش نمیکنند شخص رییس جمهور در هر دورهای است. علت آن هم این است که رهبری یک جامعه را هدایت میکند. قوه مقننه، مجریه و قضاییه هستند که میبایست چشماندازها را در راستای نظر ولایت تبدیل به فعالیتهای اجرایی کنند.
در عید نوروز سال 89 رهبر انقلاب در مشهد مسئلهی ورزش همگانی را به عنوان یک اولویت مطرح کردند. برای بار دوم هم پیش از آغاز سال 92 در جمع ورزشکاران به این موضوع تاکید شد. وقتی رهبر انقلاب میخواهند قهرمانان را تمجید کنند میگویند از اینکه دل مردم را شاد کردید از شما متشکرم. اگر از مسئله رهبری که خط ورزش همگانی را یک اولویت استراتژیک تعیین کرده بگذریم، آنچه از مقام رییس جمهور بالاتر است، قانون است.
قانون میگوید اولین وظیفه وزارت ورزش و کمیته المپیک رشد و گسترش ورزش همگانی است. کلیه فعالیتهای خارج از این مسیر انحراف از قانون است. مدیران ورزش به قانون و وظایف اصلی عمل نکردهاند. حالا چرا رییس جمهور مقصر است؟ 1- رهبر خط مشی را مشخص کرده است. 2- قانون به صورت مکتوب مشخص است. 3- انتخاب وزیر ورزش با رییس جمهور است. 4- ورزش همگانی یک فرهنگ و یک باور است. ترجمه دولت از ورزش همگانی اشتباه است. ورزش یک فعالیت مهارتی و بدنی نیست بلکه برای رشد و تعالی همه ابعاد وجود انسان مطلوب است.
اشکال دیگر این است که باید فردی که با فرهنگ ورزش آشناست و در واقع خاک آن را خورده و سرد و گرم و شخصیت ورزش، تاریخ ورزش و فرهنگ ورزش جمهوری اسلامی را میشناسد و از همه مهمتر مجری قانون است، در راس کار قرار بگیرد. 5- کلیه روسای جمهور باید معیار ارزشیابی مدیران ورزش را بدانند و دچار انحراف نشوند. وقتی قانون میگوید ورزش همگانی اولویت است، بنابراین ابتدا باید یک معاونت همگانی داشته باشیم. باید با توجه به دستورالعمل توسط تعداد افراد تحت پوشش، مدیران را ارزیابی کنیم. وزیر ورزش کلنگ دانشکده ورزش را در مشهد به زمین زد و گفت سال 91 بهترین سال ورزش ایران بوده است. معیار او برای بهترین بودن مدال بود. حال سرنوشت 75 میلیون ایرانی دیگر چه میشود؟ چه کسی باید حق ورزشی این مردم را به آنها بشناساند و بپردازد؟
اشکال دیگر این است که وزیر غیر ورزشی توسط رییس جمهور به مجلس معرفی میشود. از طرفی، بودجهای که برای ورزش کشور میگذارند سلیقهای است نه برنامهای. مردم ایران حق ورزشی دارند اما کسی که در شهر زندگی میکند با کسی که در یک روستاست آیا حق مساوی دارد؟ آیا بودجه ورزش را سرانهای تدوین، تقسیم و ارزیابی میکنیم. چرا در پرداخت یارانهها کسی نمیگوید که حقش ضایع شده چون همه پول مساوی میگیرند. اما ما ضوابطی برای ارزشیابی آمادگی جسمانی مردم نداریم.
بر عکس دولتها با کمک صداوسیما توانستهاند ورزش را به شایستگی به نمایش بگذارند و مردم را ساکن کنند. صداوسیما موفق شده در طول 34 سال گذشته و قبل از آن مردم ایران را تبدیل به تماشاگر کند. با این شرایط چگونه میتوان ورزش را همگانی کرد؟ راه حل این است: 1- رییس جمهور وزیر را از میان متخصصان ورزش انتخاب کند، 2 – بر اساس قانون تعداد افراد تحت پوشش مورد توجه قرار بگیرند 3- بودجه سرانهای تقسیم شود 4- سهم مردم در هر کجای کشور مساوی باشد، 5- وقت وزارت، صداوسیما و رسانهها صرف این شود که مردم ورزش کنند و ایران به یک استادیوم بزرگ تبدیل شود. این پنج راهکار میتواند مثمر ثمر باشد. البته بعد از رییس جمهور نمایندگان مجلس هم تقصیر دارند. آنها خودشان قانون گذاشتهاند اما در زمان رای دادن به وزیر ورزش قوانین را لحاظ نمیکنند.
به نظر من ورزش قهرمانی باید به کمیته المپیک واگذار شود. فدراسیون ورزش همگانی هم به عنوان یک فدراسیون مادر و به عنوان یک جمهور تلقی شود. همه فدراسیونها هم موظف هستند حداقل یک معاونت ورزش همگانی داشته باشند که زیر نظر فدراسیون همگانی کار کند.
* برای توسعه ورزش همگانی با دستور وزارت ورزش، کمیتههای همگانی در فدراسیونها تشکیل شد. چه کسی باید متولی این کمیتهها باشد؟ مسئول وزارت ورزش است یا فدراسیون همگانی؟ آیا تشکیل این کمیتهها واقعا نقشی در توسعه رشتههای ورزشی مختلف در میان آحاد مردم داشته است؟
امیر مجدآرا: باید دید وضعیت کشور چطور است؟ ما چه کار میکنیم و در چه موقعیتی قرار داریم؟ آیا در قانون اساسی ورزش مجانی نیست؟ پس چرا کسی نمیتواند رایگان ورزش کند. آیا در قانون ما صراحتا گفته نشده که رییس فدراسیون موظف است رشته مربوطهاش را میان آحاد ملت اشاعه دهد؟ اما چرا به این موضوع توجه نمیکنند و چرا ما به این سمت میرویم که یک تیم درست کنیم؟
وقتی مقام معظم رهبری میگویند ورزش همگانی یک کوهپایه و ورزش قهرمانی، قله آن است چه کسی باید به ورزش همگانی اهمیت دهد. قانون خیلی چیزها میگوید اما نحوه اجرا باید به گونهای باشد که عملی شود و مسئولان را مجاب کنیم که به اجرای آن تن دهند.
وزیر ورزش گفتند که سال 91 بهترین سال ورزش ایران بوده است. مدال المپیک میتواند یکی از ملاکها برای مقایسه کشورهای توسعه یافته با هم باشد. در جلسهای که با ورزشکاران در خدمت رهبری بودیم ابتدا ایشان یک جمله بسیار خوب گفتند که خستگی ما از تنمان بیرون رفت: "ورزش به صورت همگانی امروز از گذشته بهتر است". این صحبت با کسی تعارف ندارد. وقتی رهبر میگویند امروز وضعیت بهتر است اظهار ایشان برای ما ملاک بهتر شدن است.
ورزش قهرمانی موتور ورزش همگانی است. کوهپایه باید باشد که قله وجود داشته باشد یا برعکس. هر دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. ورزش همگانی نیاز اساسی کشور است و اهمیت بالایی دارد. ورزش همگانی بسیاری از معضلات از جمله اعتیاد را حل میکند و همانند غذا خوردن باید به آن توجه شود. این خط مشی بسیار خوبی است. ما جلسهای با وزیر ورزش درباره اظهارات رهبری داشتیم. دکتر عباسی فرمان 20 مادهای برای توسعه ورزش همگانی به تمام فدراسیونها، مدیران استانها و انجمنها صادر کرد و قرار گذاشتیم امسال را سال ورزش همگانی بنامیم و بیشتر تلاش کنیم تا راههای عملیاتی کردن فرمایشات رهبری را پیدا کرده و همایشی در این رابطه برگزار کنیم که البته دنبال همایش روتین نیستیم و میخواهیم یک سمینار علمی برگزار کنیم. شورایی تشکیل شده، مقدمات و جلسات برای برگزاری همایش انجام شده تا در خرداد با حضور همه نهادها و برگزاری همایش به دنبال اجرایی کردن فرمایشات رهبری باشیم.
حضور در این سمینار برای دانشجویان و اساتید آزاد است. در هر استان، استانداران به عنوان رییس شورای همگانی استان و مدیران کل ورزشی به عنوان دبیر این شورا انتخاب شدهاند. استاندار موظف است که به توسعه ورزش همگانی کمک کند. ما در حالا امضای تفاهمنامه با ادارات کل استانها هستیم که با توجه به اهداف و سیاستها ورزش همگانی را گسترش دهیم.
خوشبختانه بر مبنای سند چشمانداز ورزش همگانی، از سال گذشته پیش رفتیم و به دنبال این هستیم که تا حد امکان ورزش همگانی را گسترش دهیم. از همه هم میخواهیم به ما کمک کنند. چشمانداز ما حرکت به سوی ایران شاداب، فعال و سلامت تا سال 1404 است. ما میخواهیم که تا آن زمان 50 درصد مردم ورزش کنند. کمیتههایی هم در فدراسیونها برای توسعه ورزش همگانی تاسیس شدهاند اما فدراسیونها علاقه و رغبتی برای همگانی کردن رشته ورزشی خود ندارند و میگویند که بودجه کم است! اما به جرات میگویم چه بخواهند چه نخواهند بدون بودجه میتوانند ورزش همگانی را اشاعه دهند. متاسفانه روسای فدراسیونها بهانه میآورند. هر فدراسیونی به وظایف خود عمل نکند خیانت کرده است و باید تلاش کند. اگر فدراسیون همگانی یک جمهور باشد بقیه کارشان را میکنند اما وزارت ورزش خودش دارد به عنوان متولی روی کمیتههای همگانی فدراسیونها نظارت میکند. من اعتقاد دارم یک معاونت همگانی در یک رشته ایجاد شده این دلیل نمیشود که ما در فدراسیون بیکار بنشینیم. همه فدراسیونها شرح وظیفه دارند و باید مجری باشند.
در تمام دنیا این شیوه مرسوم است. وزارتخانه هم نظارت دارد. اکنون وزارت، نظارت دارد و کمیتههای همگانی فدراسیونها را رصد میکند اما این وضع مطلوب ما نیست. ما حرف بیخود نمیزنیم و اگر فدراسیونها براری ورزش همگانی کاری نکنند از آنها نام میبریم. خیلی از فدراسیونها به وظایفشان عمل نمیکنند و فقط روی ورزش قهرمانی تمرکز دارند و همه عملکردشان در ورزش همگانی فرمالیته است. به عنوان مثال کمیتههای استعدادیابی فدراسیونها تعدادی ورزشکار شاخص را دعوت میکنند و از بین آنها تیم ملی تشکیل میدهند. در صورتی که میتوانند از میان همه مردم و توسط کمیته همگانی منتخبان را انتخاب کنند. یافتن چند نفر از میان افراد شاخص برای تیمهای ملی هنر نیست.
دکتر قره: صددرصد توسعه ورزش همگانی توسط کمیتههای همگانی فدراسیونها امکانپذیر نیست. برداشت من این است که وقتی قهرمانان نزد رهبر میروند و ایشان درباره ورزش همگانی صحبت میکنند نه ورزش قهرمانی، یعنی اهمیت ورزش همگانی زیاد است. وزارت ورزش و کمیته المپیک، فدراسیون و کمیتههای همگانی مورد خطاب رهبری هستند. ایشان در نوروز سال 89 گفتند "من بارها توصیه کردهام و باز هم توصیه میکنم" این حرف ایشان چه معنایی دارد، یعنی آقای وزیر، رییس کمیته المپیک، آقای رییس جمهور، آقای رییس فدراسیون من به شما توصیه میکنم.
عباسی سه ماه مانده به پایان دولت میخواهد طرح 20 مادهای اجرا کند! با کدام قدرت اجرایی میخواهد شروع کند؟ با کدام بودجه؟ با کدام قانون؟ با کدام برنامه؟ با کدام نیروی متخصص؟ وقتی ما ضابطه نداریم و رییس فدراسیون متخصص نیست چگونه میخواهیم کار کنیم؟ رهبری سه سال پیش هم به توسعه ورزش همگانی اشاره داشتند. 34 سال پیش هم قانون توسعه ورزش همگانی را توصیه کرده است. این یعنی چه؟ یعنی شما خادم ورزش هستید. آیا چیز دیگری جز این میتوان از این مسائل فهمید؟
کسانی متولی ورزش هستند حالا باید بیایند و طرح 20 مادهای پیدا کنند؟ باید پاسخ دهند که چرا مردم ورزش نمیکنند. حداقل از سال 89 که شرایط معلوم است. یکی از دلایلی که فدراسیونها باید منتخب مردم باشند نه منتسب این است که بتوانند از حق مردم دفاع کنند. مجدآرا باید فریاد بزند که این قانون است و این هم فرمایش مقام معظم رهبری است. ایشان منتخب مردم هستند و باید جواب بگیرند. مجدآرا نماینده 75 میلیون ایرانی در فدراسیون همگانی است و باید باور ایجاد کند.
ورزش همگانی پولی ندارد، سفر خارجی ندارد، بلکه کار فرهنگی است. ورزش ایران هم که از نظر فرهنگی از کاروان کمال وامانده است. کشور ما اسلامی است. اما در هیچ جا نیامده که فعالیت بدنی خوب است. وقتی مربی به شاگردش میگوید در مسابقه به گیجگاه حریفش ضربه بزند این یک کار اخلاقی و خیر نیست. مدال قهرمانی باید از دل ورزش همگانی بیرون بیاید. خدا در قرآن میگوید که رشد علمی و جسمی در کنار هم خیر است. قرآن به حضرت موسی میگوید که هم بدنش قوی است و هم دینش. متاسفانه ورزش ما نه از نظر فرهنگی با انقلاب هماهنگی داشته و نه با قانون هماهنگ است. ما نباید بعد از پیام رهبر تازه یک کار را شروع کنیم.
پیام رهبر در سال 89 به این معناست که ایشان از ورزش همگانی راضی نبودند. چرا؟ چون اینکه میفرمایند بارها توصیه کردهام و باز هم توصیه میکنم. این فرمایش معنای تشویق نمیدهد. اگر گلهای نیست پس چه معنایی دارد؟ کمیتههای همگانی در فدراسیونها نمایشی هستند و فرصتی برای کار نمیگذارند. ما باید دنبال یک رییس جمهور باشیم که نسبت به ورزش اعتقادات ورزشی داشته باشد. تعبیر یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری برایم جالب بود که گفته ورزش ما سینوسی است. این یعنی ورزش بیبرنامه است و همگانی نیست. تا زمانی هم که ورزش همگانی نشود در بعد قهرمانی موفق نخواهیم بود.
* دوماه تا پایان دولت دهم باقی مانده است. با توجه به تاکید مجدد مقام معظم رهبری برای توسعه ورزش همگانی آیا در این مدت می توان کاری بنیادی برای توسعه ورزش همگانی کرد؟
امیر مجدآرا: من با بسیاری از صحبتهای دکتر قره مخالفم. ما بر اساس عقل و منطق صحبت میکنیم. وقتی رهبر میفرمایند بارها توصیه کردهام و باز توصیه میکنم که ورزش همگانی شادی و نشاط میآورد و دوباره خود ایشان میگویند که ورزش به صورت همگانی امروز، بهتر از گذشته است چه معنایی دارد؟ من نمیدانم عقل و منطق چه میگوید. آیا این فرمایش جز این است که وضعیت ورزش همگانی بهتر از قبل شده است؟ وقتی رهبر برای قهرمانان صحبت کرد، اظهاراتشان مختص قهرمانان و یا مردان نبود. ایشان درباره رسانهها، بانوان، ورزش جانبازان و اخلاق صحبت کردند. بعد از یک ساعت صحبت ایشان دو سه دقیقه درباره ورزش همگانی صحبت کردند که بسیار جامع بود. رهبر توصیه کردند که ورزش همگانی نیاز اساسی کشور است. آیا وزیر باید نگاه کند تا دو ماه فرصت باقی مانده تصدیاش به پایان برسد و کاری نکند. اگر کاری نکند که وزیر نیست و انسان بیمنطقی است.
وقتی وزیر میگوید که ورزش همگانی نیاز اساسی است و کار یک موتور را در ورزش انجام میدهد، اگر همایش نگذارد و به ابعاد مختلف آن نپردازد، چه کند؟ همه موظف هستند که تبعیت کنند. وقتی پدر من حرفی میزند من باید تابع باشم. این مسئله باعث میشود که مملکت عقب بیفتد. اگر هر کس فکر کند که چون دوران خدمتش رو به پایان است، دیگر کارها باید بخوابند روش درستی است؟ هر کس به این دلیل که دو ماه دیگر تا انتخابات باقی مانده، کار نکند مشرک است. ما باید برای خدا کار کنیم. رهبر فرمودند که وضعیت اکنون بهتر است. ما نباید تشویق شویم؟ اگر بگوییم که من به عنوان رییس فدراسیون منتخب مردم هستم ولی وزیر منتخب مردم نیست اشتباه کردهایم. قانون میگوید نمایندههای مردم باید وزیر را تایید کنند. این درست است که من باید دنبال بودجه باشم اما آیا وزیر دنبال پول نرفته است؟
آیا به وزیر بودجه دادهاند که به فدراسیونها بدهد؟ اکنون در همه حوزهها مشکلاتی هست. تحریمهایی هم گریبان ورزش را گرفته، آیا فقط وزیر این جا مسئول است؟ من هم مسئولم و باید جواب بدهم. ما بیشترین بودجه را از وزارت ورزش گرفتیم. هر هفته هم به کمک اسپانسرها برنامهها و همایشهایمان را برگزار میکنیم اما این پولها کفاف ورزش را نمیدهد. برای همین دولت از شهرداری خواسته که زیرساختهای ورزش همگانی را درست کنند و هر کس که این کار را نکرده خیانت کرده است. انصاف داشته باشید. نمیخواهم بگویم ما پیشرفت کردهایم. ما عقب هستیم اما کشورهای همسایه را هم ببینیم و خودمان را مقایسه کنیم. آیا باید خودمان را با کشورهای ابرقدرت که در آرامش زندگی میکنند مقایسه کنیم؟ آیا درست نیست که رهبر میگویند بعد از سه سال امروز در جایگاه بهتری هستیم؟
آیا کسی نیست که بگوید نمیخواهد ورزش کند؟ وقتی دکتری که من دوستش دارم و استادم است اینقدر در مورد ورزش همگانی حرص میخورد و چیزی برای خودش نمیخواهد یعنی مسئولیت دارد. دکتر قره سالها مشاور وزیر و دستاندرکار بوده است. هیچ وقت تلاشها برای پیشرفت ورزش همگانی کافی نبوده است. ما هنوز کمبود داریم. همه میدانیم اما در عمل باید چه کرد؟ ما همه خوب حرف میزنیم ولی عمل نمیکنیم. دکترها میگویند سیگار بد است اما خودشان سیگار میکشند. شکسپیر میگوید انسانها عاقلانه فکر میکنند اما احمقانه رفتار میکنند.
کارمندان باید حداقل 3 تا 5 ساعت در هفته ورزش کنند. این قانون است. اگر کارمندی بگوید ساعت نماز است آیا کسی میتواند جلوی او را بگیرد؟ اما آیا اگر کارمندی بخواهد ورزش کند جلوی او را نمیگیرند؟ اما همین دو قضیه که تندرستی و آخرت ما را با خود به همراه دارد انجام نمیدهیم. اگر خودمان بیاییم و فرهنگسازی کنیم همه چیز درست میشود. دو هفته قبل 30 هزار نفر در همایش بجنورد شرکت کردند و 10 کیلومتر راه رفتند. من ساعت یک بامداد به خانهام رسیدم اما 5:30 صبح سر کار رفتم و قبل از کارم یک ساعت و نیم شنا کردم، قبل از این که پرسنل به محل کار بیایند. همین بیدار شدن و اراده کردن، مشکلات مردم را حل میکند. چرا میگوییم تجهیزات در پارکها زیاد شود؟ آیا قرار است آنها را نبینیم؟ قبلا همه میگفتند امکانات نداریم ولی حالا که همه چیز درست شده رد میشویم و میبینیم کسی از آنها استفاده نمیکند. حداقل فایدهاش این است که کسی که ورزش نمیکند و از کنار آن رد میشود خجالت میکشد. ما نباید تقصیرها را به گردن کسی بیندازیم. باید از خودمان شروع کنیم.
دکتر قره: آقای مجدآرا مخالف حرف خودش است نه من! میگویند من گفته ام که در این دو ماه نباید کار کنیم. من چنین حرفی نزدم. من میگویم اگر دنبال کار نمایشی نیستیم بیاییم کار بنیادی کنیم. یکی از دلایلی که وزیر به ورزش همگانی نمیپردازد این است اثربخشی آن ظرف دو ماه و چهار سال نیست. ما باید به فدراسیون ورزش همگانی قدرت و بودجه بدهیم. بودجه فدراسیون شما چند درصد فدراسیون فوتبال است؟ شما که میگویید بیشترین پول را گرفتهای تا آنجا که ما شنیدهایم بعد از اینکه وزارت ورزش اعتبار گرفت یک میلیارد تومان را در اولین پرداختی به استقلال و پرسپولیس اختصاص داد.
وزیر میگوید من تا فلان روز هستم و میخواهد بازده کارش را ببیند. اگر واقعا دنبال کار هستیم بیایید و اقدامی بنیادین انجام دهید تا دیگران راهتان را ادامه دهند. من نمیگویم که از خانههایشان بیرون نیایند. آقای مجدآرا، وزیر ورزش به فوتبال پول میدهد چون این رشته مشتری دارد اما فدراسیون همگانی مشتری ندارد. ما دستگاهها رادر پارکها گذاشتهایم اما کسی استفاده نمیکند. چرا دکترهای تربیت بدنی به اندازه متخصص قلب و عروق و پوست احترام ندارند؟
بزرگترین مشکل در دانشگاههاست نه در فدراسیون. اساتید، دانشجویان را برای دادن خدمات به مردم آماده نمیکنند. از ماست که برماست. بالاترین مربیان کشور باید مربیان ورزش همگانی باشند. یکی از کشورها وقتی میخواست ورزش همگانی را رشد دهد برای دکترهای تربیت بدنی کلاس ورزش همگانی گذاشت اما همه تحقیقات ما در خدمت ورزش قهرمانی است. استاد به شاگردش 20 نمره اطلاعات میدهد آن وقت میخواهد با نمره 12 قبولی بگیرد. انتقاد دیگری که به اساتید وارد است سکوت آنهاست. آنها رسالت دارند. ذکات علم در انتشار آن است.
بعد از انقلاب بیش از 8 هزار کارشناس ارشد و دکترای تربیت بدنی فارغالتحصیل شدند. هر استاد تربیت بدنی در روز اگر یک نفر را به ورزش همگانی متقاعد کند ما باید بیش از 80 میلیون نفر آدم داشته باشیم که ورزش میکنند. نمایندگان مجلس و وزیر هم در دام رسانههای ورزشی گرفتار شدهاند. رسانه به مردم خط میدهد که مدال مهمتر است. من میدانم که ورزش قهرمانی یکی از راههای ارضای غرور ملی است. اصلا ما دنبال ورزش قهرمانی هستیم. اگر یک تیم کشتی را از بین 200 نفر پیدا کنی بهتر است یا از بین 2000 نفر؟ فدراسیون کشتی میتواند در قالب همگانی کردن ورزش نقش مهمی ایفا کند. عباسی میتواند کارهای بزرگی انجام دهد. 34 سال دنبال ورزش قهرمانی رفتیم حالا بیاییم و یک ساختار تعیین کنیم. چه اشکالی دارد قائم مقام وزیر مسئول توسعه ورزش همگانی شود.
یک بار رسانهها جار و جنجال و حاشیه ایجاد میکنند. نتیجه یک تحقیق نشان میدهد که ایران از نظر تعداد روزنامه ورزشی نسبت به سایر کشورها در رتبه اول قرار دارد. یک دریا به عمق دو سانتیمتر! به نظر من این جلسه شروع خوبی است. به صداقت مجدآرا اعتقاد دارم و میدانم که چقدر از اساتید برای توسعه ورزش همگانی دعوت کرده است اما در میان اساتید و مردم فاصله وجود دارد که دولت و رسانهها آن را ایجاد کردهاند. در طول دو ماه باقی مانده میتوان کاری کرد که ورزش همگانی مشتریدار شود. حتی اگر دنبال پست و پول باشیم، تا وقتی مردم ورزش نمیکنند و ما مشتری نداریم، هر کاری کنیم جزیرهای است.
* چه راهکارهایی را برای توسعه ورزش همگانی پیشنهاد می کنید؟
امیر مجدآرا: برای توسعه ورزش همگانی با توجه به فرهنگ و شرایط اقلیمی باید در 5 محور کار کنیم. من موافق دکتر قره هستم ولی با رعایت شرط انصاف. سال گذشته یکصدومین سالگرد فوتبال در ایران را جشن گرفتند. ورزش همگانی در ایران چند ساله است؟ بله. ما مشتری نداریم اما همه ورزش را دوست داریم. باید چه کنیم که مردم جذب شوند؟ ما همه میدانیم ولی اینکه اساتید بگویند باید چه کار کرد را نمیدانیم. همه حرکات و رفتار ما برای این است که مشتری پیدا کنیم.
میگویند فرهنگ را باید با نمایش نشان داد. دکتر قره انیمیشنی ساخته و به این مسئله اعتقاد دارد. ما کارمان را شروع کردهایم و باید روز به روز جلو برویم. ما به همه اساتید احتیاج داریم. ا کنون هم سند توسعه ورزش همگانی را با حضور ارگانها و نهادها تهیه کردهایم. بعد از اینکه این کار انجام شد از همه نقطه نظراتشان را گرفتیم و خواستیم که سند چشمانداز را تکمیل کنند. ما از همه استفاده میکنیم. مسئول سکوت دانشگاهها چه کسی است و آنها چه کار میکنند؟
وزیر در شورای راهبردی به نماینده وزارت علوم میگوید که باید فلان کار را بکنید. وقتی انجام نمیشود باید چه کرد. به نظرم باید یک وفاق ملی در ورزش همگانی به وجود بیاید. وقتی میگوییم کمیتههای همگانی فدراسیونها فعال نیستند یعنی رییس فدراسیون نمیخواهد که فعال باشند. وقتی فلان وزارتخانه ساعت ورزش را تعیین نمیکند، چطور به کارمندان تاکید کنیم که ورزش کنند؟ نباید سلیقهای رفتار کنند. همه باید دلشان برای مردم بسوزد و به این نتیجه برسند که ورزش لازم است. خیلیها آمدند و رفتند و دوست داشتند کاری کنند. چرا موفق نبودند؟
در کشورهای توسعه یافته مردم دغدغه ندارند و بعد از کارشان به ورزش میپردازند ما اینجا مردم سراغ شغل دوم و سوم میروند. باید حوصله کار، نشاط و آسودگی فکر و آرامش داشته باشی تا بتوانی ورزش کنی. آمار امید به زندگی قبل از انقلاب در ایران حدود 6 درصد بوده و الان به بالای 12 درصد رسیده است. این یعنی داریم رشد میکنیم. آیا وزیر ورزش مسئول سلامتی مردم است؟ نه. وزارت بهداشت و صداوسیما هم مسئولند. وقتی در سبد غذایی مردم یک تغذیه سالم نیست باید چه کرد؟ یک غذای سالم به همراه ورزش مستمر مساوی است با سلامتی. صداوسیما کجا این مسئله را رعایت میکند؟
به عنوان مثال همیشه میگویند پفک نمکی چیز خوبی نیست اما در تلویزیون آن را تبلیغ میکنند. ما به مطبخ میگوییم آشپزخانه. آش هم یکی از بهترین غذاهاست ولی آنقدر از این غذا بد تعریف کردهایم که بچهها به پیتزا رغبت بیشتری دارند. صداوسیما باید برای آموزش مردم کاری بکند. من باید کاری بکنم تا همه متوجه آن شوند. اگر حس کردم که خانوادهام ورزش را دوست دارند میتوانم آن را اشاعه دهم. باید نگرشها را تغییر دهیم و کاری کنیم. از اول شروع کنیم. از کارهای کوتاه مدت و میانمدت دست نکشیم و فقط دنبال کار بلند مدت نباشیم. تاکتیکی عمل کنیم.
در سبد زندگی باید ورزش، عبادت و نظافت وجود داشته باشد تا مشکلات برطرف شود. چرا امامان جماعت خجالت میکشند که بگویند ورزش میکنیم؟ قبلا در مساجد صندلی وجود نداشت و آنقدر مردم تحرک داشتند که مشکلی نبود. حالا صندلیها زیاد شده است. امام جمعه باید بداند که با این شرایط یک مرضی در محلهاش وجود دارد. ما عادت کردهایم از سخنان علما تبعیت کنیم. آیا فقط وظیفه من است که فرمایشات رهبری را عملیاتی کنم. امام جمعه بجنورد قبل از نماز جمعه گفت که همه بروید و در همایش پیادهروی شرکت کنید چون رهبر به ورزش همگانی توصیه کردهاند. مردم استقبال زیادی کردهاند اما امام جمعه قبلی این حرف را نمیزد.
من 41 سال است که در ورزش هستم. در 27 رشته مربیگری و داوری کردهام و از ابتدا در این فضا بودهام. اعتقاد دارم باید پیشنهادات را عملیاتی کنیم. چه کسی است که نداند ورزش خوب است. حتی همان امام جماعت هم خوب بودن ورزش را تایید میکند. اینکه چرا به پیشنهاد عمل نمیشود، دلیلش مهم است. وقتی ما را تحریم میکنند باید شاهد باشیم که یک مقدار از شادی و نشاط جامعه کم میشود. باید کاری کرد که ورزش نهادینه شود و همه نهادها دست به کار شوند. نباید دنبال سیاست برویم، نمایشی کار نکنیم و همه عمل کنیم. حرف زیاد است عملی کردن مهم است.
من میدانم ورزش خوب است. باید اراده را قوی کنیم تا به معضلات کشور کمک شود. وقتی ما به تک تک اظهارات مقام معظم رهبری اعتقاد داریم باید آنها را عملیاتی کنیم. دبیرکل فدراسیون جهانی "ورزش برای همه" وقتی به ایران آمد و در جریان سخنان رهبری قرار گرفت گفت که چقدر جالب است که از رهبران دینی در کشورهای دیگر برای توسعه ورزش همگانی کمک بگیریم. او از نگرش رهبر ما لذت برد و گفت که تاکنون پاپ چنین صحبتی نکرده است. اگر همه مسئولان دست به دست هم دهند میتوانیم شاهد عملیاتی شدن ورزش همگانی باشیم.
دکتر قره: ورزش مورد انتظار ایران یک مهم مغفول و فراموش شده است. در نخستین نشست هیات دولت بعد از انقلاب احزاب مختلف سهمخواهی کردند و خواستار کابینه ائتلافی شدند. یک حزب آن زمان گفت که پنج وزیر که یکی از آنها وزیر امور خارجه باشد را میخواهد و یا اینکه فقط تصدی سازمان تربیت بدنی را بر عهده داشته باشد. روسای جمهور، نمایندگان و رسانهها سازمان تربیت بدنی را دست کم میگیرند. اساتید تربیت بدنی و رسانههای جمعی نتوانستند معرف معرفت ورزش باشند.
اعتقاد دارم بودجهای که صرف ورزش نکردن مردم میشود از درآمد نفت بالاتر است. 100 میلیارد تومان درآمد نفت است. قیمت سلامت و نشاط مردم چقدر است؟ وحدت مردم چقدر میارزد؟ بهایی که مردم پنهانی صرف اعتیاد و دولت برای برطرف کردن آن پرداخت میکنند، چقدر است؟ پولی که باید هزینه شود تا مردم امثال روحالله داداشی را نکشند، چقدر است؟ ورزش وقتگیر نیست، وقتساز است. پولی که به وسیله ورزش هزینه میشود، هزینه درمان را پایین میآورد. این نسبت اصلا قابل مقایسه نیست. کشورهای دیگر از ما نفت میخرند اما از ما ثروتمندتر هستند. آنوقت ما را تحریم میکنند. آیا ما با شبیخون ورزش داریم تنبل و ساکن میشویم؟
همین کنکور وسیله سکون و سکوت مردم را فراهم کرده است. همه میگویند فرزند ما کنکور دارد تلویزیون باید خاموش باشد و رفت و آمد قطع شود تا یک نفر درس بخواند در صورتی که همین کنکور میتواند موتوری برای حرکت باشد. چرا سازمان سنجش از کسانی که وارد دانشگاه میشوند فقط دنبال حفظیات است. بیایند 90 درصد برای عقل و 10 درصد برای آمادگی جسمانی ارزش بگذارند. حرف من چیز جدیدی است. ممکن است ابتدا مسخره کنند اما بعد از مدتی تامل، آن را خواهند پذیرفت.
در مورد ورزش همگانی هم بسیاری از حرفها خندهدار است و کسی نمیپذیرد. اگر سازمان سنجش چنین قانونی بگذارد همه کنکوریها با پدرومادرشان میروند و ورزش میکنند چرا که میدانند باید برای رفتن به دانشگاه تست آمادگی جسمانی دهند. واحد یک و دو تربیت بدنی در دانشگاهها نمایشی است. همه از این واحدها عبور کردهاند. اگر رییس جمهور شناخت ورزشی داشته باشد در همین دو ماهی که تا پایان دوره کابینه فرصت باقی مانده، میتواند کاری بکند. چطور عباسی و دانشجو با هم برای کلنگزنی دانشگاه تربیت بدنی به مشهد میروند؟
اتفاقا ریاست این دانشگاه به من پیشنهاد شده حالا عباسی بیاید و بگوید که بودجه سال 92 را اصلاح و صرف ورزش همگانی کنیم. این پاسخ به حق ورزشی برای مردم می تواند باشد. البته اگر به عدالت اجتماعی ایمان داریم. دین برای این آمده که عقل و اراده مردم رشد کند. انسانها میدانند سیگار بد است اما ارادهای برای برخورد با آن ندارند. ورزش اراده را قوی میکند. کسانی که در ورزش هستند فوقالعاده هوش بالایی دارند. ملت ایران در دنیا نشان داده که باهوش هستند. چرا در برخی رشتهها نمیگذارند که دانشجویان ایرانی درس بخوانند؟ دقیقا به همین دلیل. در زمان جنگ تحمیلی من مدیرکل تربیت بدنی استان خراسان بودم. روزها مردم از استخرها استفاده میکردند و شبها بسیجیان میآمدند و غواصی یاد میگرفتند. اینجا، مسئلهی باور مهم است. رهبر ورزش همگانی را باور دارد. اما مدیران ورزشی باور ندارند و مدال را میپذیرند. معیار مدال، انحراف از قانون است.
وزارت علوم حداقل در پایاننامههایش باید مشکلات ورزشی را حل کند. ما از ابتدای انقلاب تاکنون چند پژوهش ورزشی داشتهایم؟ وزارت علوم پژوهشکده تربیت بدنی را تبدیل به پژوهشگاه در مشهد کرد. یک نفر بیاید و پژوهش کند که ما چقدر پول بابت پژوهش دادهایم که حتی یکی از آنها به درد نمیخورد. طرح جامع ورزش به تصویب هیات دولت خاتمی رسید اما اجرا نشد. امروز درباره زورخانه و مرام پهلوانی حرف زدن خندهدار است.
همه قهرمانان باید پهلوان منش باشند. ورزش ما همگانی و فرهنگی نیست. همه فکر میکنند مشکل ورزش را باید از آموزش و پرورش حل کرد. این اشتباه است. به نظر من دانشگاه و حوزه علمیه باید متولی باشند و زبان ورزش هم رسانه است. این نظام نشان داده مردم حوزه علمیه را قبول دارند. این به خاطر باور مردم است. مردم تحمل کردن مقابل فشارها و سختیها را پیروزی خود میدانند. ورزش هم تحمل سختی است. یک بچهای که وارد ورزش میشود، مدام شکست و پیروزی را تمرین میکند. متاسفانه ما میدان ورزشی را برای مردم درست تعریف نکردهایم.
وزارت بهداشت هم ابتدا وظیفه پیشگیری دارد. ورزش مهمترین ابزار بهداشتی نظام است. آیا استکبار جهانی از ملت علیل باید بترسد یا از ملتی در جنگ با صدام اول آمادگی جسمانی به دست آورد؟ ما از اثربخشی حوزههای علمیه غفلت کردهایم. وقتی یک ارگانی که خط دهنده به نظام جمهوری اسلامی و در قلب باورهای مردم قرار دارد، ورزش را قبول ندارد، حالا شما بیایید کمیته درست کنید. در صورتی که آنها میتوانند به مردم این باور را بدهند. برنامه ورزش و مردم و سایر برنامههای ورزشی آیا به مردم ورزش میدهند یا ورزش را از آنها میگیرند؟
مسئولان ما چه کردهاند؟ مردم را ساکن کردهاند یا در آنها باور به وجود آوردهاند؟ اساتید حوزه علمیه، مگر امر به ورزش امر به معروف نیست؟ مگر دین نمیگوید بدون زبان دعوت کننده مردم به خیر باشید؟ مگر میدان ورزشی برکات زیادی ندارد به شرطی که اخلاق در آن رعایت شود و همگانی باشد. یک راننده تاکسی اگر بعد از دو ساعت کار یک ربع توقف کند و به ورزش بپردازد آیا باز هم آمار حوادث و تصادفات این قدر بالا میرود. رانندگان ما با اخلاق تند و عصبانی به خانه میروند و با همسرشان دعوا میکنند. اگر ورزش کنند کمردرد نمیگیرند، عصبی نمیشوند و با کارایی بیشتری به کارشان میپردازند. وقتی خون رانندهها بعد از ساعتها کار در پاهایشان جمع میشوند، بدون شک روی رفتارشان تاثیر میگذارد. باید با انیمیشن، فیلم یا سریال البته با اولویت ورزش همگانی اینها را به مردم آموزش داد.
تهیه و تنظیم از خبرنگار ایسنا: فاطمه توکلی
انتهای پیام
نظرات