در روزهای گذشته خبر اقدام وحشیانه هتک حرمت مزار صحابه پیامبر (ص) و نبش قبر حجربن عدی موجی از تاسف را در میان انسانهای آزاده و مسلمانان ایجاد کرد به طوریکه از این اقدام به عنوان یکی از وحشیانهترین اقدامات در طول تاریخ اسلام یاد میشود.
به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این اقدام از سوی هر انسان عاقل و دارای منطق و هر فرد آزادهای محکوم است اما یکسری انسانهای بیخرد به نام وهابیت و گروههای تکفیری به بهانههای بیاساس و در پوشش دفاع از اسلام ناب اقدام به هتک حرمت مقابر شریف و نبش قبر حجربن عدی صحابی پیامبر (ص) کردند.
با مروری در تاریخ اسلام میبینیم این کار حتی در میان مشرکان قریش نیز اقدامی مذموم بوده و حتی آنان نیز با ترس از تبعات آن، پیروان خود را از این کار برحذر کرده اند. بنابراین به یکی از اتفاقی که پس از جنگ احد توسط مشرکان رخ داده و گواه بر این سخن است اشاره می کنیم:
اتفاقی که پس از جنگ احد رخ داد
در سال سوم هجری در جنگ احد حضرت حمزه سید الشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند. در این جنگ مسلمانان هزار نفر بودند که به نوشته عده ای سیصد نفر در بین راه برگشتند و برای جنگ 700 نفر باقی ماند و تعداد لشکر کفار نیز تا 5 هزارنفر هم گفته اند و تعداد کشته های کفار را 28 نفر و تعداد شهدای اسلام 70 نفر نوشته اند. در این روز دندان و پیشانی مبارک پیامبر(ص)را شکستند.
ماجرا از چه قرار بود؟
در این جنگ حضرت حمزه و سید الشهداء به دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفیان کشته شد پس از آن ارتش قریش حرکت کرد و پس ازطی مسافتی، به نقطه ای به نام «ابواء» رسید که مادر پیامبر اکرم (ص) حضرت آمنه(س) در آن جا دفن شده است. جوانان سبک سر قریش اصرار ورزیدند که قبر مادر پیامبر را بشکافند و جسد او را بیرون بیاورند، ولی دور اندیشان آن ها، این عمل راسخت تقبیح کردند و گفتند که ممکن است این کارها بعدها مرسوم شود و دشمنان ما از«بنی بکر» و «بنی خزاعه» قبر مردگان ما را بشکافند.
در جنگ احد بود که هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر وحشی را با وعده هایی به کشتن پیامبر(ص)یا علی مرتضی(ع) و یا حمزه (ع) تحریک کرد. وحشی گفت از کشتن پیامبر و پسر عمویش علی عاجزم ولی برای کشتن حمزه کمین می کنم.
منابع برخی روایات ذکر شده:
1.مسار الشیعه ص 15-17
2. بحار الانوار ج 97 ص 168.
3. ارشاد ج 1 ص 87 اسدالغابه ج 4 ص 21
4.حمزه سیدالشهدا علیه السلام، ص28_29.
5. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص61.
انتهای پیام
نظرات