سیزدهم رجب سالروز ولادت امیرالمومنین علی (ع) است، علیبنابیطالب همواره از سوی شیعیان، جایگاه و منزلت ویژهای داشته و پس از پیامبر(ص)، بهترین، باتقواترین و عالمترین انسانها و جانشین برحق حضرت محمد (ص) بوده است، در این راستا ایسنا به گفتوگو با «علی باباییسیاب»، استادیار تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) در خصوص حضرت علی (ع) پرداخته که در ادامه میخوانید.
شرایط سیاسی دوران امامت حضرت علی (ع) چگونه بود؟
دوران سی ساله امامت امام علی (ع) از سال ۱۱ هجری تا سال ۴۰ هجری را از نظر سیاسی میتوان به دو دوره اصلی تقسیم کرد، دوره نخست عبارت است از دوره ۲۵ ساله خلافت خلفای سه گانه که تا سال ۳۵ هجری به طول انجامید و دوره دوم عبارت است از دوره خلافت آن حضرت که نزدیک به پنج سال از دوره امامت ایشان را در بر میگیرد. مهمترین شرایط سیاسی دوره امامت آن حضرت در ۲۵ سال نخست بنا به ترتیب تاریخی عبارت بود از: انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین رسول خدا (ص) از طرف تعدادی از صحابه آن حضرت که در فقه سیاسی اهل سنت به «شورای حل و عقد» معروفند.
این انتخاب با دو چالش اساسی مواجه بود. اول اینکه گروهی از صحابه نزدیک پیامبر (ص) از جمله «زبیر بن عوام»، «ابوذر غفاری»، «سلمان فارسی»، «عمار یاسر» و «مقداد بن اسود» با این انتخاب مخالف بودند. از این افراد میتوان به عنوان نخستین هسته سیاسی تشییع نام برد که با استناد به ماجرای غدیر خم، خلافت را حق امام علی (ع) میدانستند.
چالش سیاسی دومی که خلافت ابوبکر با آن مواجه بود این بود که قبایل زیادی از اعراب بدوی که در سالهای اخیر حیات رسول خدا (ص) مسلمان شده بودند؛ با رحت آن حضرت، کار اسلام را تمامشده میدانستند و حاضر به پذیرش جانشینی ابوبکر و پرداخت زکات به حکومت او نبودند. برخی از این قبایل نماز را قبول داشتند و تنها از پرداخت زکات امتناع میکردند و برخی هم به طور کلی از دین اسلام برگشته بودند که در تاریخ اسلام به «اهل رده» مشهورند.
امام علی (ع) در چنین شرایط حساسی که دین و حکومت اسلامی در معرض خطر بود، علیرغم تأکیدی که بر حقانیت خود داشت، سکوت اختیار فرمود و بنا به مصلحت اسلام، در برخی موارد با حکومت ابوبکر همکاری نمود چنان که خود آن حضرت در خطبه شقشقیه به این مسئله اشاره دارد.
فتح ایران و بخشی از سرزمینهای روم شرقی: یکی از مهمترین مسائل سیاسی که در دوره امامت آن حضرت و خلافت عمر بن خطاب - خلیفه دوم- مطرح بود، مسأله فتوحات است. در این زمان، سرزمین ایران بطور کامل فتح شد و بخشهایی از سرزمینهای متعلق به امپراطوری روم شرقی در منطقۀ شام و مصر نیز به تصرف مسلمانان در آمد. گزارش منابع در این زمینه نیز حاکی از تعامل امام علی (ع) با خلیفۀ وقت، به دلیل وجود یک مصلحت بزرگتر به نام اسلام و ضرورت حفظ آن بود. بنابراین، رویکرد امام در شرایط بغرنج سیاسی که ممکن بود کیان اسلام و مسلمانان را تهدید کند همواره مبتنی بر حفظ اتحاد و دوری از تفرقه بود.
شورش علیه عثمان و قتل او: قتل عثمان – خلیفه سوم- توسط مسلمانان معترضی که از مناطقی مثل مصر، کوفه و مدینه جمع شده بودند بدون تردید بزرگترین چالشی بود که امام علی (ع) در تمام دوران امامت خود با آن روبهرو شد. گروهی از افرادی که در قتل این خلیفه شرکت داشتند، از اهالی کوفه بودند که بعدها به امام علی (ع) پیوستند. این مسأله سرآغاز بهانهای بود که معاویه با دستاویز قرار دادن آن علیه خلیفه برحق و منتخب مسلمانان شورید.
چالشهایی که امام علی (ع) در دوران ۵ ساله حکومت خود داشتند چه بود؟
چالشهای سیاسی مهمی که امام علی (ع) در پنج ساله آخر امامت خود با آن مواجه بود، در سه مورد اصلی قابل جمعبندی است از جمله رویارویی نظامی امام با سهمخواهان (ناکثین/ پیمانشکنان): در این رویارویی، امام با کسانی وارد جنگ میشود که جزءو نخستین بیعتکنندگان با آن حضرت بودند. طلحه و زبیر - از بزرگترین صحابه پیامبر (ص)- جزء این افراد بودند که با همراه کردن عایشه همسر پیامبر(ص) و تحریک عواطف مسلمانان، به مقابله با امام پرداختند و یکی از تلخترین جنگهای داخلی در تاریخ اسلام را رقم زدند.
امام علی (ع) از این گروه در نهجالبلاغه با عنوان «ناکثین» یعنی «پیمانشکنان» یاد کرده است. رویارویی نظامی با جریان ارتجاع (قاسطین/ ستمکاران) دومین مواجهه نظامی امام علی(ع) با جریانی بود که خود امام در نهج البلاغه از آنان با عنوان «قاسطین» یعنی «ستمکاران» یاد کرده است. این جریان به رهبری معاویه بن ابوسفیان در شام با دستاویز قرار دادن خونخواهی خلیفه مقتول، از واگذاری حکومت شام به کارگذار منتخب امام علی (ع) امتناع کرد. بنده از این جهت از این جریان با عنوان جریان ارتجاع نام میبرم که اساس تفکر آنان ارزشهای جاهلی بود که با ظهور اسلام رنگ باخته بود و آنان در صدد احیای آن بودند.
معاویه و پدرش جزء کسانی بودند که تا آخرین لحظات در مقابل اسلام و پیامبر (ص) شمشیر کشیدند و از روی رغبت اسلام را نپذیرفته بودند. بنابراین همچنان نسبت به فرهنگی جاهلی دلبستگی داشتند، مسئله انتقام خون عثمان نیز که سبب به آشوب کشاندن جهان اسلام بود، بیشتر مبتنی بر تفکر قبیلهای عرب جاهلی بود، نه احکام دین مبین اسلام.
رویارویی نظامی با نخستین جریان تکفیری در تاریخ اسلام (خوارج/ مارقین): امام علی (ع) در بحبوحه نبرد با قاسطین، زمانی که چیزی به پیروزی نمانده بود، بنا به درخواست گروهی از قاریان قرآن در سپاه خود که فریب نمایش تبلیغاتی دشمن را خورده بودند، تن به حکمیت داد. پس از پایان حکمیت و فریب خوردن نماینده سپاه امام (ابوموسی اشعری) از نمایندۀ دشمن (عمروعاص)؛ همین افراد به امام اعتراض کردند و گفتند که آن حضرت با پذیرش حکمیت مرتکب گناه کبیره شده است و باید توبه کند.
زمانی که امام نظر آنان را نپذیرفت، این گروه امام را تکفیر کردند و به مقابله نظامی با آن حضرت پرداختند. نکته جالب توجه این بود که بیشتر افراد این گروه همانهایی بودند که پیشتر عثمان را تکفیر کرده و در قتل او مشارکت داشتند. غالب افراد این گروه قاریانی بودند که درک درستی از محتوای آیات قرآن نداشتند و تفسیربهرأی میکردند. چنانکه امام علی(ع) در پاسخ به شعار آنان که آیۀ ۵۷ سوره انعام بود (لا حکم الا لله)، فرمودند: «کلمه حق یراد بها الباطل» یعنی «کلام حقی است که مقصود باطلی از آن دارند».
امام چگونه با شیعیان برخورد میکردند؟
در مورد نحوه برخورد امام با شیعیان، ابتدا بایستی به این مسأله واقف باشیم که بهطور کلی تعریفی که در این دوره از تشیع و شیعه وجود دارد با مفهوم امروزین آن اندکی متفاوت است. بهطور کلی شیعیان امام را میتوان که در چهار گروه کلی دستهبندی نمود: گروه اول، شیعیان سیاسی بودند که بیشتر از نظر سیاسی قائل به حقانیّت امام بودند و تشیّع آنان را باید در تضاد سیاسی- تاریخی میان عراق و شام توضیح داد. آنان بر همین اساس در دوگانه علی (ع) و معاویه طرف علی (ع) را گرفته بودند. گروه دوم، شیعیان دینی بودند که بیشتر قائل به مرجعیت دینی امام بودند و کاری به سیاست نداشتند.
این گروه بیشتر عالمان دین و مفسران قرآن بودند. گروه سوم، شیعیان حبی بودند که بنا به توصیه پیامبر گرامی اسلام (ص) به محبت و دوستی با اهل بیت ایشان، به آن حضرت گرایش داشتند. و دسته چهارم، شیعیان اعتقادی بودند که به مفهوم امروزی امام را به عنوان جانشین برحق رسول خدا (ص) در عرصۀ دینی و سیاسی و مفترض الطاعه میدانستند. تعداد این گروه اخیر حتی در زمان آن حضرت بسیار اندک بود.
به طور کلی از منظر برخورد اجتماعی، عدالت خط قرمز امام در تعامل با عموم مسلمانان بود یعنی بدینگونه نبود که امام برای پیروان خود حقی بیشتر از سایر مسلمانان قائل باشد. اما از جنبه معنوی، رفتار امام با پیروان حقیقی خود در سطح دیگری تعریف میشد. شیعیانی مثل عمار یاسر، کمیل بن زیاد، میثم تمار، حجر بن عدی از این دسته شیعیان بودند. در حقیقت تمرکز امام در تعامل با این گروه از شیعیان حقیقی مبتنی بر انتقال معارف عمیق الهی بود. به طوریکه که اگر ما عملکرد هر کدام از این افراد را در دوره حیات خودشان مطالعه کنیم به عمق این اثرگذاری پی خواهیم برد.
عمده مشکلات این دوران چه بود و امام علی(ع) چگونه برخورد میکردند؟
عمده مشکلات امام در ۲۵ سال نخست امامتشان را میتوان در ابعاد دینی، سیاسی، کلامی خلاصه نمود، در عرصه دینی یکی از مشکلات اساسی که در جامعه وجود داشت و امام به شدت در مقابل آن موضعگیری میکرد؛ نادیده گرفتن احکام و حدود الهی در برخی موارد بود. به عنوان مثال، پس از قتل عمر بن خطاب – خلیفۀ دوم- زمانی که عبیدالله پسر خلیفه مقتول به خونخواهی پدرش، أبولولوء و دخترش و نیز یک نفر مسیحی را به جرم همدستی در قتل پدرش کشت؛ خلیفه سوم حاضر به قصاص او نشد که با مخالفت شدید امام علی (ع) مواجه شد.
در عرصه سیاسی هم گسترش فتوحات و افزایش وسعت سرزمینهای اسلامی، مشکلاتی را از نظر سیاسی و به تبه آن از نظر اجتماعی و اقتصادی برای حکومت اسلامی ایجاد کرده بود که امام علی( ع) در همه زمینهها مشاورۀ لازم را به خلیفۀ دوم میداد.
از مشکلاتی هم که در زمان خلافت خود امام مطرح بود، مسأله بیانگیزگی سپاهیان در امر جهاد بود که سبب شده بود تلاشهای آن حضرت در سامان بخشیدن به امور و یکپارچگی خلافت اسلامی ناکام بماند. این معضل به اندازهای امام را آزار میداد که آن حضرت در نهج البلاغه از کوفیان با عنوان «اشباه الرجال» یعنی «مردنمایانِ (نامرد)» یاد کرده است. این مسأله یکی از چالشهایی بود که دو امام بعدی نیز با آن درگیر بودند و از علل اصلی ناکامی سیاسی شیعه در قرن اول هجری بوده است.
در حوزه موضوعات کلامی نیز به ویژه بحثهایی در موضوع جبر و اختیار در جریان بود که امام در مناسبتهای مختلف به این مسائل ورود پیدا کرده و مواضع خود را بیان میفرمود. جریان تکفیر نیز از دیگر مباحث کلامی بود که در نتیجه آن خوارج مرتکبان گناه کبیره را کافر و در دوزخ جاودان میدانستند. اما علاوه بر مواجهه سیاسی با این گروه، در موارد مقتضی به شبهاتی که مطرح میکردند نیز در جمع یاران خود پاسخ میداد که بخشهایی از آن در نهج البلاغه انعکاس یافته است.در بعد اجتماعی امام علی (ع) با یک مشکل اساسی تحت عنوان «زیادهخواهی خواص» روبهرو بود. بدین معنی که کسانی از اعراب به ویژه از اشراف بودند که سهم بیشتری از بیت المال میخواستند و نسبت به این که امام علی (ع) میان آنان و غیرعربهایی که شهروند جامعه اسلامی بودند تفاوتی نمیگذاشت، به شدت آزرده خاطر بودند. امام علی (ع) در پاسخ به این افراد میفرمود که در هیچ کجای کتاب خدا به اندازه سرسوزنی میان عرب و عجم تفاوت ندیدم لذا عدالت امام شامل حال همگان بود و در این راه میان یک برده سیاه زنگی با یک مرد از اشراف عرب تفاوتی قائل نبود.
انتهای پیام
نظرات