در حلقات زرین فقاهت و در سلسله جلیله رجال علم و اجتهاد، مردان بزرگ و شخصیتهای شایسته و عالیقدری درخشیدهاند که هر کدام در برههای از زمان، مشعلدارهدایت و پرچمدار مکتب سرخ ولایت در طول تاریخ واقع شدهاند.
آیتالله حاج سیدمحمد رضا گلپایگانی، یکی از آن بزرگ پرچمداران موفق و ماندگار و یکی از ذخایر ارزشمند سلف صالح بود، که عمری را در راه خدمت به فقاهت و جهان تشیع سپری کرد.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) سید محمدرضا گلپایگانی متولد1316 هجری قمری در گلپایگان و تاریخ رحلت او در۱۸ آذر ۱۳۷۲ قم بود و از مراجع تقلید شیعیان در دوران معاصر و از مخالفان حکومت پهلوی بود. وی پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی در کنار محمدکاظم شریعتمداری و سید شهابالدین مرعشی نجفی یکی از سه مرجع اصلی حوزه علمیه قم معروف به مراجع ثلاثه شد.
وی از مخالفین رژیم پهلوی بود و برخوردهای شدیدی با حکومت داشت. در زمان اعتراضات امام خمینی، وی از همراهان او بود و پس از تبعید امام خمینی به عراق، بر دامنه واکنشهایش در برابر حکومت افزود، پس از انقلاب ایران، به رویهٔ انتقادی خویش در رابطه با برخی مصوبات و کارها ادامه داد.
اینک به شرح حال و زندگی معنوی و انسانی این بزرگ فقیه شیعه میپردازیم:
ولادت
آیتالله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی، فرزند حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر گلپایگانی، در هشتم ماه ذی القعده1316 در قریه «گوگد» از توابع گلپایگان به دنیا آمدند، و این ولادت در اثر توسل به ساحت قدسی ثامن الحجج(ع)صورت پذیرفته بود.
مرحوم والدشان که یکی از علما و سادات مشهور به زهد و امانت و وثاقت مردم بود، هنگامی که کودک صغیر9 سال بیشتر نداشت از دنیا رفت و ایشان در کنف عنایت ربانی و حمایت مادرش بانو سیده هاجر که یکی از زنان عفیفه و پرهیزکار بودند، زندگی را ادامه دادند. او پس از فوت پدر به تحصیل علوم متداوله، به خصوص علوم دینی پرداختند. پس از طی تحصیلات مقدماتی و تکمیل مقداری از سطوح، نزد علمای بزرگ آن دیار، در اوایل سال1336 که آیتالله شیخ عبد الکریم حائری به اراک وارد شده بودند، به او پیوستند. پس از تکمیل سطوح، در سال1337 در دروس فقه و اصول آیتالله حائری شرکت نمودند، و با توجه به استعداد شایسته و ذهن بدیع خود، به زودی از شاگردان ممتاز و طرف توجه استاد قرار گرفت. در شعبان 1340 ه.ق که آیت الله حائری به قم مشرف و به تاسیس حوزه علمیه قم مبادرت ورزیدند، پس از استقرار در قم، توسط نامهای از شاگرد ساعی و کوشای خود، دعوت به عمل آوردند تا به قم مهاجرت کند. ایشان هم در شوال همین سال به قم مهاجرت نمودند، و تدریس سطوح را در آن حوزه مبارکه تصدی نمودند، و این همکاری و معاونت تا سال 1355که آن فقید حیات داشتند، در کنار ایشان و به عنوان یکی از اصحاب و یاران ثابت و پایدار جلسه درس و بحث او ادامه میدادند.
اساتید او
ایشان با توجه به اوج پویاگری و اشتیاق فراوانی که به تحصیل علوم اسلامی داشتهاند، طبیعی است اساتید متعدد و متنوعی را در طول ایام تحصیل دیده باشند، ولی مؤثرترین و سابقه دارترین آنان که نقش اساسی در روحیه او داشتهاند، انگشت شمار میباشند:
1- حجتالاسلام والمسلمین حاج سید محمد باقر گلپایگانی والد محترمشان، که دروس ادبی را از ایشان فرا گرفتهاند.
2- حجتالاسلام والمسلمین سید محمد حسن خوانساری(متوفی1337)(برادر آیتالله سید احمد خوانساری)که دروس سطح را در خوانسار پیش ایشان فرا گرفتهاند.
3- مرحوم آیتالله حاج شیخ عبد الکریم حائری(متوفی 1355)، مؤسس حوزه علمیه قم، شاخصترین و مؤثرترین استاد ایشان میباشد که حدود 20سال تمام در اراک و قم از محضر پر فیض ایشان کسب علم و دانش و کمالات نمودهاند.
4- آیتالله ملا محمد تقی گوگدی که بخشی از دروس ادبی و فقهی را از ایشان فرا گرفتهاند
5- آیتالله نائینی(متوفی 1355)که هنگام مهاجرت به ایران، به صورت موقت به امر استادش آیت الله حائری در درس ایشان حضور پیدا کردهاند.
6- آیتالله حاج آقا ضیاء عراقی که بخشی از دروس فقه را پیش ایشان تلمذ کردهاند.
7- آیتالله حاج سید ابو الحسن اصفهانی(متوفی 1365)که بخشی از مباحث خارج فقه را در نجف اشرف پیش ایشان تلمذ نمودهاند.
اینها، تعدادی از اساتید آن مرحوم میباشد. یقینا تعداد اساتیدشان منحصر به اینها نبوده است و خیلی بیش از این تعداد میباشد.
خصوصیات علمی و اخلاقی
ایشان دارای ذهن تیز و حسن سلیقه و پشتکار کامل در مسائل تحقیقی و فقهی، و متصلب در عقیده، و استوار و محکم در حفظ معتقدات و خصوصیات اخلاقی، خویش بود. وجود او تجسم عینی کلام علی(ع)بود جایی که میفرماید: مؤمن همانند کوه استواری است که وزش بادهای تند او را نمیلرزاند. آن فقیه شیعه همواره در تقویت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، و ترویج قرآن، سعی و تلاش وافر داشت، و در دفاع از ارزشهای اسلامی و الهی، حاضر به هیچگونه سازش و گذشت نبود. اعتقاد او به اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، یک اعتقاد راستین و راسخی بود، نه صوری و خودنمایی.
اخلاص در توسل
ایشان مرد دعا و توسل، و اهل نماز و تهجد، و حلیف شب و انیس خلوت و مونس جلوت بود. به نماز و دعا و قرآن عشق میورزید و همواره حالات و قضایای شگفت روحی که مربوط به عوالم معنویت و روح بوده باشد، در زندگی ایشان فراوان وجود داشت.
زندگی ایشان در شکلگیری حوزه و تحولات آن
تاریخ حوزه علمیه قم، در مسیر عمر کوتاه خود، روزگاری را به یاد میآورد که جمعی از تشنگان معارف الهی و پویندگان راه حقیقت و معرفت، در عصر خفقان و فشار پهلوی، دور شمع وجود پرنور پیر روشن ضمیر، و عارف دل آگاه آیت الله حائری، محور دایره مرجعیت و ولایت را گرفته بودند، و با وجود همه فشارها و تنگناها، از حوزه ولایت و فقاهت، سرسختانه حمایت و دفاع نموده، و در برابر ملامت ملامت کنندگان، و شماتت شماتتگران، بیم و هراسی به خود راه نمیدادند. یکی از آن مدافعان پرصلابت و پرخروش، همراه دیگر هم سنگران و هم رزمان خویش مانند آیات: حاج آقا روح الله خمینی، سید احمد زنجانی، سید محمد محقق داماد، آخوند ملاعلی معصومی همدانی، سید احمد خوانساری، شیخ عباس تهرانی، حاج میرزا عبدالله چهل ستونی، میر سید علی یثربی، سید محمد حجت کوهکمری، حاج سید محمد تقی خوانساری، و سید صدر، و...یکی هم همین مدرس فاضل، و طالب علم جوان و پرشور آن روز، آقای سید محمد رضا موسوی گلپایگانی بود.
استقلال حوزه
او معتقد به حفظ استقلال و اصالت حوزههای علمی، به ویژه حوزه علمیه قم بود، پیام اول و آخر ایشان به شورای مدیریت قدیم و شورای سرپرستی جدید، همین یک کلمه بود و بس: «حفظ استقلال حوزه». بارها میفرمود که حوزه علمیه قم، یک نیروی بزرگ، و یک قدرت الهی در این کشور میباشد، و این قدرت الهی، مشروعیت خود را از علم و دانش، و از قداست و معنویت طلاب الهام میگیرد. از این رو، سعی و تلاش داشت که پایه علمی طلاب هر چه بالاتر رفته باشد، و در کنار علم و دانش، از تقوی و آراستگی اخلاقی، دینداری و خداشناسی، و امانتداری بیشتری برخوردار باشند. اندوختههای آنها، تنها علم عاری از عمل نباشد که به دردی نخواهد خورد.
او پایبند استمرار دروس حوزه بود و هرگز به آسانی به تعطیل آن رضایت نمیداد. او تا 94 سالگی در مسجد اعظم تدریس داشت. با سن کهولت، باز به درس تشریف میبردند. وقتی پایشان صدمه دید که مانع از راه رفتن شد، طلاب و فضلاء را به منزل دعوت نمود و به تدریس ادامه داد.
او پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری جمهوری اسلامی را در این کشور یکی از الطاف حسنه الهی میدانست، و سعی و تلاش داشت این نعمت الهی، و این لطف برجسته پروردگار، همچنان صحیح و سالم و بیعیب و نقص محفوظ بماند. تضعیف و صدمه رساندن به این موهبت بزرگ الهی را گناه بزرگ میشمرد، از این رو با همه تذکرات اخلاص آمیز و دلسوزانهای که به پارهای از مسائل جاریه کشور داشت، در عین حال، رضایت نمیداد که کوچکترین خدشه به اعتبار و حیثیت جهانی و عمومی جمهوری اسلامی وارد آید. از این رو، او بازوی توانا و پشتیبان نیرومند انقلاب اسلامی و مسؤولین امر بود، و اگر تذکری به مسؤولین داشت، آن را به صورت احترام آمیز بیان مینمود، یقینا نصیحت و دلسوزی با موضع گیری و جبهه بندی تفاوت فاحشی دارد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او
زندگی سیاسی و اجتماعی آن بزرگ مرجع تقلید شیعیان، در این 32 سال دوران زعامت و مرجعیت، در دو مرحله اساسی و سرنوشتساز خلاصه میگردد. هر دو مرحلهای که هر کدام از اعتبار و حساسیت ویژهای برخوردار میباشند:
1- 17سال تمام، از سال 1340 تا1357، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تا لحظههای پیروزی.
2- 15 سال تمام، از1357 تا 1372، از لحظههای پیروزی انقلاب اسلامی تا هنگام رحلت آن بزرگ.
در هر دو مرحله یاد شده، حیات سیاسی و اجتماعی او سخت طاقتفرسا و سرنوشتساز و توام با مشکلاتی بوده است، ولی یقینا در مرحله نخستین، گرفتاریها و فشار و شکنجههای روحی وی، بیشتر از مرحله دوم بوده است.
پس از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب، این مرجع بزرگ، یکی از حامیان جدی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود، و آن را یکی از نعمتهای خدای متعال میدانست که همگان وظیفه دارند قدرشناس آن باشند. او در مراحل مختلف جبهه و دفاع مقدس، مدافع رزمندگان بود، و اجازه داده بود که ثلث سهم مبارک امام(ع)، صرف جبهههای نور علیه ظلمت شود، و در مواقع حساس تصمیم گیریهای ملی و همگانی، در صحنه حضور داشت، که بیانیهها و مصاحبههای آن بزرگ مرجع، در آرشیو صدا و سیمای جمهوری اسلامی موجود، و در مطبوعات و رسانههای گروهی منعکس است. او با مسؤولین امور همدلی و همنوایی داشت، در عین حال اشتباهات و نارسائیها و احیانا روشهای غیر واقعی را که گاهی از روی کم اطلاعی در پارهای از نهادها و دستگاهها رخ میداد، تذکر میداد، و نظر خود را اعلام میداشت، و معتقد بود که نصیحت و دلسوزی به ائمه مسلمین، از ضروریات و واجبات هر فرد مسلم میباشد.
انجام کارهای پر برکت از او
مرحوم آیتالله گلپایگانی، در عمر پربرکت 98 ساله خود، موفق به انجام کارهایی شدند که یقینا از عهده افراد عادی و غیر الهی خارج میباشد، و اگر عنایات الهی و توجهات خاصه ولی عصر(عج)نبود، هرگز چنین توفیقاتی نصیب نمیگشت.
- تاسیس بیمارستانها. تاسیس مدرسه مهدیه، تاسیس مرکز بررسی مطبوعات، تاسیس مدرسه کبری؛ تاسیس کتابخانه عمومی، تاسیس مجمع علمی اسلامی در لندن، تاسیس دار القرآن الکریم؛ تاسیس مدرسه علوی در خیابان امام، کوچه منوچهری.- تاسیس مدرسه با شکوهی در خیابان چهارمردان؛ تاسیس مدرسه امام موسی بن جعفر(ع)، آخر خیابان چهارمردان، روبروی گلزار شهداء؛ تعمیر مدرسه حاج محمد صادق واقع در خیابان چهارمردان، و خرید منازل اطراف آن؛ تاسیس مرکز کامپیوتری معجم فقهی؛ تامین زمین قبرستان بقیع؛ مرمت مساجد و حسینیههای لبنان
تربیت شاگردان و پژوهندگان علوم اسلامی
مهمترین خدمت علمی و اجتماعی و فرهنگی آن بزرگوار، تربیت شاگردان وارسته، فقیه و عالم در طول 70 سال تدریس و تعلیم بوده است که تعداد آنان همانند تعداد ستارگان آسمانها به آسانی و سادگی قابل شمارش نیست.
آثار و تالیفات ایشان بر سه نوع میباشد
الف- آثاری که مستقیم به قلم خودشان به رشته تحریر و تالیف درآمده است.
ب- آثاری که تحت نظر و اشراف ایشان به صورت تقریرات و دروس معظم له به وسیله شاگردان و تلامذه فاضل و عالم به مرحله تالیف و تدوین درآمده است.
ج- ترجمه رسالههای عملیه ایشان به زبانهای مختلف مجموع هر سه نوع بالغ بر 40 عنوان کتاب و رساله میشود.
وفات او
سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهده در راه خدا، و تربیت هزاران نفر از اهل علم و عمل، و تاسیس دهها مدرسه، مسجد، مرکز فرهنگی و علمی، و انجام خدمات شایسته به حوزه علمیه قم که خود یکی از مؤسسین آن به شمار میرفت، در عصر روز پنجشنبه 24 جمادی الثانی 1414، مطابق 18 آذر 1372، در بیمارستان قلب تهران به لقاء الهی شتافت و روح ملکوتی او به سوی مبدا متعال عروج نمود.
منابع:
- آیینه دانشوران، تالیف سید ریحان الله یزدی، چاپ قدیمی
- یکصد سال مبارزه روحانیت
- منابع: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج3- میراث جاویدان- فروع فقاهت- مکتب اسلام، سال33، شماره 11،ص 14- زندگانی آیت الله العظمی گلپایگانی، تالیف نگارنده
انتهای پیام
نظرات