• سه‌شنبه / ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ / ۱۱:۳۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92021006758

قاسم انصاری مطرح کرد:

چرا سخنان شمس و مولانا کفر نیست؟

چرا سخنان شمس و مولانا کفر نیست؟

قاسم انصاری در نشست «شمس تبریزی و مولانا» با بررسی مسائلی که در آثار این دو، کفر و الحاد به نظر می‌آیند، عنوان کرد که جنبه‌ی هنری دین، عرفان است و در عرفان مناقشه وجود ندارد.

قاسم انصاری در نشست «شمس تبریزی و مولانا» با بررسی مسائلی که در آثار این دو، کفر و الحاد به نظر می‌آیند، عنوان کرد که جنبه‌ی هنری دین، عرفان است و در عرفان مناقشه وجود ندارد.

به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قاسم انصاری، مدرس دانشگاه، در سخنانی درباره‌ی «مشرب عرفانی مولانا» با اشاره به شعرهایی از مولانا و سخنانی از شمس تبریزی، گفت: مولانا به شمس معجزه نسبت می‌دهد و شمس نیز با زبان بی‌زبانی می‌گوید که مولانا خداست و اوصاف حضرت حق را به او نسبت می‌دهد؛ اما سخنان آن‌ها کفر نیست.

او در ادامه عنوان کرد: با توجه به سخنان این دو، خواننده آن‌ها را نوعی کفر، الحاد و تفرعن به معنای آدمی را در حد الوهیت آوردن، می‌پندارد، اما در تدین و تعهد مولانا یا شمس شک و شبهه‌ای وارد نیست و تردید بر دین و ایمان اینان خطایی است نابخشودنی. مولانا در مثنوی متجاوز از سه‌هزار آیه از قرآن را برای اثبات ایده‌هایش به طور مستقیم آورده است. نمی‌توان گفت چنین کسی ملحد است. مولانا می‌گوید شمس از همه‌ی پیغمبران بالاتر است و شمس می‌گوید مولانا از خدا هم بالاتر است. چرا آن‌ها این‌طور از هم تعریف می‌کنند؟ مطمئنا به این مسائل هم توجه داشته‌اند، بنابراین باید یک جوری این‌ها را درست کرد.

انصاری همچنین گفت: تفسیر قرآن یعنی توضیحاتی را در چهارچوب خود قرآن و سنت بیان کردن، تأویل نیز به معنای لفظی به اول برگرداندن است و در اصطلاح یعنی برگرداندن آیات با توجه به باطن آیات و سخنان متشابه. کلمه‌ی تفسیر یک بار در قرآن به کار رفته، اما تاویل 27 بار. سخنان ادیبانه،‌ توجه به ظاهر الفاظ است و به آن عبارت می‌گویند. سخنان عارفانه توجه به باطن الفاظ است و به آن اشاره می گویند.

این پژوهشگر افزود: معصوم، انبیا هستند که خدا آنان را از گناه حفظ می‌کند،‌ محفوظ اولیا هستند که خود، خود را از گناه حفظ می‌کنند. ما می‌گوییم خداوند سمیع و بصیر است، درحالی‌که خداوند چشم و گوش ندارد. این‌ها صفاتی انسانی هستند که ما به او نسبت می‌دهیم. انسان خود را با خدا یکی می‌بیند، مانند همان قطره‌ای که تلاش می‌کند به دریا برسد. عارف سالک هم هدفش رسیدن به خداست. عرفان تأنیس (انسان شدن) اله و تالهیه (خدا شدن) انسان است. خدا خود را به انسان و انسان خود را به خدا تشبیه می‌کنند. البته این عرفان با دکان بازارهای امروزی کاملا متفاوت است. همانندی بین خدا و انسان رد و بدل می‌شود.

انصاری همچنین گفت: با خواندن این مطالب نمی‌توان گفت شمس و مولانا حرف هجو گفته‌اند. به قول آقای (توفیق) سبحانی عرفان یک دیگ هفت‌جوش است که هرچه در آن بریزی، می‌جوشد. علت این‌که بعضی از سخنان را نمی‌پذیریم، این است که عارف نیستیم. ما عرفان را می‌دانیم، اما عارف نیستیم. جنبه‌ی هنری دین، عرفان است و در عرفان مناقشه وجود ندارد.

در ادامه‌ی دوازدهمین نشست شمس تبریزی و مولانا که عصر روز دوشنبه، نهم اردیبهشت‌ماه، در بنیاد شمس تبریزی و مولانا برگزار شد، توفیق سبحانی، نویسنده و پژوهشگر، نیز گفت: آقای انصاری اگر تا صبح هم حرف بزنند، سخنان‌شان همین‌طور ملایم است. اگر امروز سخنان ایشان متغیر بود، به این دلیل است که من از ایشان خواستم موضوع را به شمس و مولانا مربوط کنند و این کار دو سه روز بود.

قاسم انصاری

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha