• شنبه / ۵ اسفند ۱۳۹۱ / ۱۲:۳۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 91120502935
  • منبع : نمایندگی سمنان

مروری بر زندگی‌ چند شهیده زن استان سمنان

مروری بر زندگی‌ چند شهیده زن استان سمنان

زنان سمنانی نیز همچون دیگر زنان کشور در طول این سال‌ها رشادت‌های بسیاری داشتند و با تقدیم 13 شهیده، دین خود را به انقلاب، اسلام و کشورمان ادا کرده‌اند.

زنان سمنانی نیز همچون دیگر زنان کشور در طول این سال‌ها رشادت‌های بسیاری داشتند و با تقدیم 13 شهیده، دین خود را به انقلاب، اسلام و کشورمان ادا کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،منطقه سمنان، آنچه در ادامه می‌آید، مروری بر زندگی و شهادت شماری از این شهدا است.

«زیبا شریعتی» در فعالیت‌های انقلاب و کمک به جبهه‌های حق بر ضد باطل از وجودش مایه می‏گذاشت و در ستادهای پشتیبانی جبهه فعالیت می‏‌کرد. او رخت خواب می‌دوخت و به جبهه اهدا می‌کرد و در ستادهای پشتیبانی جبهه، در شستن لباس رزمندگان، خیاطی و پخت نان کمک می‌کرد. سواد قرآنی داشت و شاگردانی را تربیت کرد. تاکید بسیار می‌کرد که پشتیبان اسلام باشید و حجاب خود را رعایت کنید.

این شهید در مکه مکرمه و هنگام برائت از مشرکان (1366)، شهادت را با آغوش باز پذیرا شد.

پیکر پاک این شهیده در گلزار شهدای شاهرود به خاک سپرده شده است.

***

«سکینه‏‌خاتون ناظمیان» هم از جمله شهیدان استان سمنان است. او از شهیدان مراسم برائت از مشرکان در سال 1366 است. تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت.

با آنکه زندگی چندان مرفه و راحتی نداشت؛ اما بی‌نهایت در انجام رسالت خانوادگی و زندگی و بندگی‌اش سخت‌کوش و وارسته و از هرگونه اسراف و تبذیر رویگردان بود.

در روزهای انقلاب پیرو امام بود و در راهپیمایی‌ها و در تمام سخنرانی‌های مسجد محله خصوصاً مسجد مهدیه شرکت می‏‌کرد و آرزو داشت امام را زیارت کند و خداوند این توفیق را نصیب ایشان کرد و در مسجد فیضیه قم به دیدار امام خمینی نائل آمد.

سیره و روش حضرت امام را الگو و سرلوحه زندگی‌اش قرار داده بود و به ‏کسی جرأت و اجازه نمی‌داد تا نسبت به فرمایشات امام و مسئولان، خصوصاً شهید بهشتی، شهید چمران و دیگر بزرگواران خرده بگیرد.

برادر شهیده ناظمیان نقل می‏‌کند: زمانی که جنگ شروع شد همیشه غبطه و حسرت می‌خورد که شما مرد هستید و به جبهه می‌روید و ما نمی‌توانیم بیاییم و خدمت کنیم.

***

«صدیقه رودباری» هم از زنان شهیده استان سمنان است که به بانوان کار با سلاح می‏‌آموخت.

«صدیقه رودباری» هجدهم اسفند 1340 به دنیا آمد. هرچه زمان می‌گذشت، وی دقیق‌تر و کامل‌تر در خط اسلام اصیل و انقلاب قرار می‌گرفت و به سبب ضرورت کار جمعی و تشکل و انسجام، با شرکت در انجمن اسلامی محل تحصیل، به فعالیت‌های صادقانه و خستگی‌ناپذیر خویش اوج بیشتری می‌بخشید.

ساده می‌زیست و در عوض با استفاده از حقوقش به خانواده‌های مستحق کمک می‌کرد. وی از استعداد و ذوق نویسندگی سرشاری برخوردار بود. نمونه‌های نشر بسیار قابل توجه داستان و شعرهای خوبی حتی از سال‌های پیش از انقلاب از او به جای مانده که با توجه به سن و تجربه‌اش درخور ستایش است. جالب‌تر اینکه این اشعار در عین زیبایی، همواره از محتوای حماسی، شهادت‌طلبی و فداکاری برخوردار است.

او به پیشنهاد خود و با موافقت سازمان، به کردستان رفت تا مردم رنج‌دیده آن سامان را مددی برساند. «صدیقه رودباری» با توجه به شرایط بسیار سخت کردستان در آن زمان دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می‌کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقدام به تأسیس انجمن اسلامی در دبیرستان خود کرد و فعالیت‌هایش منسجم‏‌تر شد.

وی از طریق انجمن اسلامی مخابرات به سنندج رفت و بعد از مدتی به همراه چند تن از دانشجویان به ساماندهی امور کتابخانه‌های شهر پرداخت. 27 خرداد به تهران آمد و دوباره به سنندج رفت. از آنجا به بانه شتافت و در رابطه با جهاد سازندگی به فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی پرداخت و روز 28 مرداد 58 ، حین آموزش به شهادت رسید.

مردم بانه او را خواهر سیاه‏پوش و زینب زمانه می‌خواندند و برادر شهید محمود خادمی، فرمانده سپاه پاسداران بانه می‌گفت: آن قدر این خواهر فعال بود که جای خالی‌اش را شاید چندین نفر نتوانند پر کنند.

مردم بانه خصوصاً بزرگان این شهر، مراسم تشییع و ختم بسیار چشمگیری برای این شهید برگزار کردند.

وی در آخرین تماس تلفنی با خانواده‌اش اظهار کرده بود که هیچ‏گاه تا این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است.

***

«کبری میرزایی» به همراه جنین هشت ماهه و همسرش شهادتی جهادگونه را برگزید.

«کبری میرزایی» در سال 1341 در روستای حسین‏آباد پشت بسطام متولد شد. در سن 20 سالگی با «برات‏الهی رودکی» ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد.همسرش جهادگر بود و برای جاده‌سازی به جبهه می‌رفت و سفرش هر بار حدود شش ماه طول می‌کشید تا اینکه طی ماموریتی برای احداث جاده سیدالشهدا، با یکی از دوستانشان (حسین نصرتی) خانوادگی به کردستان و شهرستان مهاباد رفتند.

بعد از مدت دو سال دوست و رفیق خانوادگی آنها، حسین نصرتی به درجه رفیع شهادت رسید. آنها برای خاک‏سپاری پیکر پاکر شهید نصرتی به شاهرود برگشتند.

وقتی می‌خواستند به مهاباد برگردند، «کبری میرزایی» هشت ماهه باردار بود و به همین دلیل قرار شد تا همسرش تنها به مهاباد برگردد و قول داد که بعد از به دنیا آمدن فرزندشان به حسین‌آباد آمده و خانواده را با خود ببرد اما «کبری میرزایی» اصرار داشت تا همراه وی به آنجا برود.

سرانجام دوباره همه با هم به مهاباد رفتند و این آخرین خداحافظی آنها با خانواده‌اشان بود. در راه برگشت به مهاباد با دیدن کومله‌ها وارد مسیر فرعی شدند اما با «مین» برخورد کردند و کبری میرزایی به همراه همسر و جنین هشت ماهه‌اش که نامش را «رقیه» گذاشته بودند، به شهادت رسیدند و پیکرهای‌شان کنار هم و در مزار شهدای روستای حسین‌آباد شاهرود به خاک سپرده شدند.

***

آژیر قرمز، پیام‌‏آور گلوله و خون و نویددهنده پروازی سرخ به شهیده «سیده‌ منور علوی» بود.

«سیده‌ منور علوی» آموختن علم را تا پایان سال پنجم ابتدایی در زادگاهش، سمنان ادامه داد. چندی بعد ازدواج و به تهران مهاجرت کرد.سال‏ها بعد صاحب سه فرزند شد و سرانجام نهم اسفند ماه سال 1367 آژیر قرمز، پیام‌آور گلوله و خون و نویددهنده پروازی سرخ برای شهید «سیده‌‏منور علوی» بود.

موشکی به خیابان پیروزی شهر تهران اصابت کرد و روح پاک او در سن47 سالگی از پهنه کره خاکی پر کشید.

****

«ناهید فولادی» از بانوان مهندس استان سمنان بود که یاد شهید «ناهید فاتحی‏‌کرجو» را برای مردم دیار قومس زنده می‏‌کند.

«ناهید فولادی» در سال 1335 در تهران متولد شد. پس از اخذ دیپلم، در رشته مهندسی متالوژی و ذوب فلزات دانشگاه علم و صنعت تهران مشغول تحصیل شد.

در سال 1366 همراه با کاروان جانبازان به مکه مکرمه مشرف شد و از آنجا که خون اسماعیل و هاجر در رگ‏‌هایش جریان داشت، گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب، پس از استماع پیام تاریخی رهبرانقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، با شعار «الله اکبر، لا اله الا الله» و «مرگ بر آمریکا» برای ادای نماز مغرب روانه حرم شد.

پس از طی مسافتی، در حالی که مقابل جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و گروهی از جانبازان در حرکت بودند، ناگهان ستون‏‌هایی از نظامیان آل سعود هویدا شدند و لحظه‌ای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران بی‌‏گناه کوبیدند.

«ناهید فولادی» به جرم اعلام برائت و بیزاری از آمریکا، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها در خاک و خون غلتید و پیکر پاک آسمانی‏‌اش عروج یافت و به شهادت رسید.

****

نرگس قصابان» هم از شهیدان استان سمنان محسوب می‌شود. در سال 1308 در شهر شاهرود متولد شد و پس از مدتی به گرگان هجرت کرد. دوره نوجوانی را در گرگان سپری و پس از چندی ازدواج کرد. هم‏زمان با اوج‌‏گیری ‏درگیری مردم با دژخیمان شاهنشاهی، وی همراه با آنها حرکت می‏‌کرد و نمی‏‌توانست جدای از مردم انقلابی باشد.

در روز پنجم آذر 1357 که عمال شاه مردم را تعقیب می‌کردند،عده‏‌ای هم به خانه وی پناه آوردند. وی در منزلش را باز کرد و در همان هنگام مورد اصابت گلوله مزدوران شاه واقع شد و پس از مدتی به شهادت رسید.

نرگس قصابان» هم از شهیدان استان سمنان محسوب می‌شود. در سال 1308 در شهر شاهرود متولد شد و پس از مدتی به گرگان هجرت کرد. دوره نوجوانی را در گرگان سپری و پس از چندی ازدواج کرد. هم‏زمان با اوج‏‌گیری ‏درگیری مردم با دژخیمان شاهنشاهی، وی همراه با آنها حرکت می‏‌کرد و نمی‏‌توانست جدای از مردم انقلابی باشد.

در روز پنجم آذر 1357 که عمال شاه مردم را تعقیب می‌کردند، عده‏‌ای هم به خانه وی پناه آوردند. وی در منزلش را باز کرد و در همان هنگام مورد اصابت گلوله مزدوران شاه قرار گرفت و پس از مدتی به شهادت رسید.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha