طیبه گوهری گفت: ادبیات ما در یکی دوسالهی اخیر دچار یک رکود و مکث شده که بیشک گذراست.
این داستاننویس که با مجموعهی داستان «و حالا عصر است» در جایزهی «مهرگان ادب» تقدیر شده است، در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی وضعیت داستاننویسی امروز ایران و همچنین سطح کیفی کارهای ارائهشده و توجه مخاطبان به آثار داستانی گفت: من به بهتر شدن این فضا خوشبین هستم، چون به ذات ادبیات و فرهنگ سرزمینم ایمان دارم. خودم ماههاست که درگیر انتشار مجموعهی داستان دومم هستم و این انتظار طولانی برای من یعنی رکود و دلزدگی، ولی خوشحالام که همهی این مدت از نوشتن گریزی نداشتهام.
او ادامه داد: در حال حاضر وضعیت چاپ و نشر، شرایط مناسبی ندارد و ما هم به لحاظ کمی و هم کیفی دچار افت و ریزش بودهایم و طبعا هر دو این موضوعات بر مخاطب ادبیات اثر گذاشته است.
این داستاننویس سپس در مقایسهی وضعیت رمان و داستان کوتاهنویسی در بین داستاننویسان ایرانی گفت: به نظر من، داستان کوتاه در سالهای اخیر رشد کمی و کیفی قابل توجهی داشته است. برای مثال، 171 مجموعهی داستان در همین دورهی اخیر جایزهی مهرگان به رقابت پرداختند که حداقل 20 مجموعهی داستان موجه و شایسته را میتوان از این میان برشمرد. اما رمان در کشور ما سنت نوپایی محسوب میشود و چون کاری است زمانبر، بنابراین به گردش مالی و چرخهی اقتصادی نیاز دارد.
گوهری با بیان اینکه من هنوز نویسندهای را نمیشناسم که بتواند با نوشتن و گرفتن حق تألیف امرار معاش کند، ادامه داد: خلق رمانهای بزرگ به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ویژهای نیاز دارد. با همهی این احوال، سرعت تحولات در ایران مواد خام غنی را برای نویسندگان مهیا کرده است که احتمالا در دههی پیش رو میتوان شاهد خلق رمانهای ارزشمندتری نسبت به گذشته بود.
این داستاننویس در ادامه دربارهی اینکه در دورهی اخیر جایزهی مهرگان جایزهها به دو نویسندهی زن رسید و از سه نویسندهی زن تقدیر شد، و با توجه به این موضوع، ارزیابیاش از کار نویسندگان زن در این سالها چیست، اظهار کرد: من این نتیجه را به فال نیک میگیرم. ما در کشوری زندگی میکنیم که همواره اندیشیدن کاری مردانه تلقی میشده است. زنان در گذشتهها به راحتی میتوانستند خیاط، آرایشگر، کارمند یا حتا رقاصه شوند، ولی اجازه و مجال نداشتند تا اندیشههای خود را بیازمایند و اساسا ادبیات، نوعی اندیشهورزی محسوب میشود. گذر از ادبیات خانگی و اصطلاحا آشپزخانهیی پلی برای رسیدن به امروز است؛ روزی که زنان نویسنده بدون جنجال و حاشیهپردازی از همهی فرصتها، تجربههای زیستی، پشتکار و تحصیلات خود برای رسیدن به افق فکری گسترده و دست انداختن به تجربههای نیازموده و ثبت آن خود آستین بالا بزنند.
گوهری سپس دربارهی ضرورت وجود جایزهیهای ادبی و اینکه آیا جایزههای ادبی توانستهاند تأثیر مثبتی در جذب و جلب توجه مخاطب داشته باشند، اظهار کرد: جوایز ادبی در معرفی و فروش یک اثر مؤثرند. به نظر میرسد این شدت تأثیر در دههی قبل بیشتر از امروز بوده است. داشتن اساسنامه و پیروی از یک رویهی مشخص در طول سالهای متمادی، داشتن اسپانسر و بنیهی مالی برای برگزاری شایستهی مراسم و انتخاب و گزینش داورانی که سلامت اخلاقی و سابقهای موجه داشته باشند، میتواند اعتماد مخدوششدهی مخاطبان و جامعهی ادبی را دوباره ترمیم کند.
او در ادامه افزود: من امیدوارم جایزهی گلشیری هم بتواند از سال آینده به روال سابق خود برگردد و همهی آثار ادبی را سالانه ارزیابی کند. شاید بتوان امیدوار بود یکی دو جایزهی مستقل دیگر با رویه و اساسنامهای ثابت و رویکرد و ذائقهای متفاوت به جمع جوایز ادبی بپیوندند تا این فشار مضاعف از روی دوش این چند جایزهی محدود برداشته شود.
این نویسنده که مجموعهی داستانش با عنوان «و حالا عصر است» به تازگی در جایزهی مهرگان به عنوان اثر تحسینشده معرفی شده است، دربارهی این جایزه و این پرسش که آیا جایزهی مهرگان در انتخاب آثار نگاه خاصی را دنبال میکند، اظهار کرد: جایزهی «مهرگان ادب» قدیمیترین جایزهی ادبی مستقل است که در بخشهای متعددی در سالیان پیش از این برگزار شده و برای من به لحاظ عملکرد، جایزهی محترمی محسوب میشود. کارنامهی قابل قبولی دارد و همواره رویهی معینی را دنبال کرده است.
او فزود: داوران این جایزه به ادبیت متن و زبان اثر در کنار عناصر دیگر توجه بیشتری نشان میدهند. همگی کتابهای برگزیدهی این دوره یک وجه مشترک دارند و آن دغدغه و توجه ویژهی نویسندهی اثر به زبان و ادبیات متن است. من امیدوارم این جایزه بتواند با دبیری مشفقانهی جناب علیرضا زرگر سالانه و بهنگام برگزار شود و مراسم اختتامیهای درخور، چون سالهای گذشته داشته باشد.
طیبه گوهری در پاسخ این پرسش که چقدر پیگیر نوشتههای دیگر داستاننویسان ایرانی است و آثار کدام یک از نویسندگان ایرانی مورد پسند اوست، عنوان کرد: داستانهای ایرانی را با همهی آنچه هستند، دوست دارم و در کنار کتابهای ترجمه، آنها را نیز پیگیری میکنم، چرا که فضا و اتمسفر داستانهای داخلی به زندگی و دغدغههای خود ما نزدیک است. من خریدن کتاب، مطالعه و معرفی آثار موجه دوستان نویسنده را در نشستهای داستاننویسی یک وظیفهی صنفی برای خود میدانم.
او در ادامه تصریح کرد: واقعیت این است ادبیاتی که ما تولید میکنیم، خوانندهی عام ندارد، یا حداقل در شرایط فعلی ندارد و اگر نویسندگان و جامعهی ادبی از هم حمایت نکنند، وضع از این هم که هست، بدتر میشود.
این نویسندهی یزدی ساکن شیراز با بیان اینکه جوهر داستان برای او زبان است، ادامه داد: قصهای که میخوانم، اگر به زبان ادبی روایت نشود، برایم عمق پیدا نمیکند. آثار هوشنگ گلشیری، ابوتراب خسروی، محمد کشاورز، شهریار مندنیپور، گلی ترقی، حسین سناپور، داوود غفارزادگان و... و همهی نویسندگانی که جز به چه گفتن، به چگونه گفتن هم میاندیشند، برای من خواندنی محسوب میشوند.
طیبه گوهری سپس در ارزیابیاش از وضعیت نقد ادبی در رسانهها نیز گفت: رسانهها امکانی هستند تا آثار منتشرشده معرفی شود و مورد کنکاش قرار گیرد. این امکان باید عادلانه و بدون حب و بغض بین همه تقسیم شود که متأسفانه فعلا چنین نیست. دبیری یک صفحهی ادبی در یک روزنامه یا مجله یا هر رسانهی دیگری یک رسالت اجرایی محسوب میشود؛ نه فرصتی برای تشکیل لابیهای ریز و درشت .شکی نیست که عدهای از اصحاب رسانه به این مهم واقفاند و به درستی ادای وظیفه میکنند.
او همچنین دربارهی جایگاه داستاننویسی در زندگیاش چنین اظهار کرد: نوشتن برای من امکان و نیازی است تا دنیای اطرافم را از منظر دیگران ببینم. داستاننویسی مفری برای فرار از ترسها و رنجهای انسانی و نوعی ستایش داشتهها و زیباییهای زندگی است. سعی میکنم جهان پیرامونم را با خواندن آثار دیگران و نوشتن دغدغههایم ادراک و تحملپذیر کنم.
گوهری در پایان نیز گفت: من سالهاست که مینویسم، ولی در انتشار داستانهایم بسیار به خودم سختگیر بوده و هستم. مجموعهی داستان دوم من «بزرگ راه» نام دارد که شامل 13 داستان است و بیش از دو سال پیش آن را به نشر چشمه سپردهام که بعد از حذف چند داستان، در واپسین روزهای قبل از انتشار، با تعلیق نشر چشمه معلق ماند. امیدوارم این مجموعهی داستان را بتوانم تا پایان امسال با ناشر دیگری منتشر کنم. رمانی هم دارم به نام «گلوگاه» که بعد از بازخوانی نهایی، آن را نیز به ناشر خواهم سپرد.
انتهای پیام
نظرات