همسر اسماعیل فصیح از منتفی شدن انتشار زندگینامهی خودنوشت این نویسندهی فقید خبر داد.
مطالبی دربارهی زندگی و نویسندگی اسماعیل فصیح به قلم خود او به جا مانده که قرار بود از سوی نشر پیکان منتشر شود، اما فرح عدالت - همسر اسماعیل فصیح - در اینباره به خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، میگوید: به این دلیل که نوشتن این زندگینامه توسط خود مرحوم فصیح به پایان نرسیده بود، نمیشد آن را منتشر کرد، بنابراین صلاح دیدیم که آن را منتشر نکنیم، چون درست نبود خودمان چیزی به آن اضافه کنیم. در عین حال هم مطالب بهجامانده به دلیل ناتمام بودن نمیتوانست به صورت کتاب منتشر شود.
به گزارش ایسنا، اسماعیل فصیح با وجود ناتوانی جسمی و به اصرار برخی از دوستانش، بخشی از خاطرات و زندگینامهی خود را نوشته بود. برخی از این نوشتهها به زندگی او پیش از سفر به آمریکا، سفر به آمریکا، برگشت به ایران و دنبال کردن نویسندگی به شکل حرفهیی میپردازد. قرار بود بخشی از کتاب هم دربرگیرندهی مقالههای نویسندگان مختلف دربارهی نویسندگی این نویسنده باشد.
اسماعیل فصیح - رماننویس و مترجم - دوم اسفندماه سال 1313 در محلهی درخونگاه تهران (شهید اکبرنژاد فعلی نزدیک بازار تهران) متولد شد. به گفتهی خودش، بچهی چهاردهم یا شانزدهم یک کاسب چهارراه گلوبندک بود. او دوران تحصیلات ابتدایی را که حدودا تا پایان جنگ جهانی دوم در ایران طول میکشد، در دبستان عنصری گذراند و سپس در دبیرستان رهنما به تحصیل پرداخت. آن زمان با دوران دکتر محمد مصدق مصادف بود که درازای دریافت مبلغ 50 یا 100 تومان، برگهی معافی میدادند و او هم بدین ترتیب، معافیاش را گرفت و با بقیهی پولی که از پدرش به او رسیده بود، برای ادامهی تحصیل به آمریکا رفت. سال 1961 در شهر مزولا به دانشگاه مانتانا میرود و مدرک ادبیات انگلیسی میگیرد و همانجاست که ارنست همینگوی - نویسندهی معروف آمریکایی - را میبیند و با او گپی دوستانه و کوتاه میزند. سپس به دانشگاه میشیگان میرود؛ اما به دلایلی مقطع کارشناسی ارشد را نیمهکاره رها میکند و به تهران میآید و بعد از پنج، شش ماه وارد صنعت نفت میشود. در سال 1342 به مؤسسهی انتشاراتی فرانکلین میرود و همراه با نجف دریابندری، با استخدام در شرکت ملی نفت با صادق چوبک آشنا میشود. سال 1346 اوین رمانش را با عنوان «شراب خام» مینویسد و آن را سال 1347 منتشر میکند. او سال 1359 با سمت استادیار دانشکدهی نفت آبادان بازنشسته شد.
این نویسنده در سه حوزهی رمان، مجموعهی داستان و ترجمه کار کرده است. از رمانهای فصیح به «شراب خام» (1347)، «دل کور» (1351)، «داستان جاوید» (1359)، «ثریا در اغما» (1363)، «درد سیاوش» (1364)، «زمستان 62» (1366)، «فرار فروهر» (1372)، «بادهی کهن» (1373)،«اسیر زمان» (1373)، «پناه بر حافظ» (1375)، «کشتهی عشق» (1376)،«طشت خون» (1376)، «بازگشت به درخونگاه» (1377)، «کمدی تراژدی پارس» (1377)، «لاله برافروخت» (1377)، «نامهای به دنیا» (1379)، «در انتظار» (1379) و «گردابی چنین حایل» (1381) میتوان اشاره کرد. مجموعههای داستان او نیز «خاک آشنا» (1349)، «دیدار در هند» (1353)، «عقد و داستانهای دیگر» (1357) و «نمادهای مشوش» (1369) هستند. او همچنین آثاری را چون «وضعیت آخر»، «بازیها»، «ماندن در وضعیت آخر»، «استادان داستان»، «رستمنامه»، «خودشناسی به روش یونگ»، «تحلیل رفتار متقابل در رواندرمانی» و «شکسپیر» ترجمه کرده است.
اسماعیل فصیح 25 تیرماه سال 1388 در تهران درگذشت.
انتهای پیام
نظرات