جواد افهمی، برگزیدهی جایزهی «هفت اقلیم»، انتقادهایی را به وضعیت فضای ادبی، حوزهی هنری، محمدرضا سرشار و برگزارکنندگان جایزهی جلال وارد کرد.
افهمی که برای رمان «خورشید به شانهی راستشان میتابید» (با موضوع جنگ تحمیلی) برگزیدهی بخش رمان جایزهی ادبی «هفت اقلیم» شده است، در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی وضعیت داستاننویسی نویسندگان ایرانی اظهار کرد: به طور کلی داستاننویسی مملکت ما دو بخش جداگانه دارد؛ یک بخش آن ذاتی است که بالقوه در بین مردم ما وجود دارد. از این نظر ما استعدادهای فوقالعاده قوی داریم و هیچکس حق ندارد بگوید ما ملتی هستیم که از نظر ژنتیکی در داستاننویسی توانایی نداریم، چرا که نویسندگان ما میتوانند با جهان داستان ارتباط برقرار کنند و مردم ما از نظر داستاننویسی میتوانند با قدرتمندترین مردم جهان رقابت کنند، اما این قدرت بالقوه باید بالفعل شود که متأسفانه این قدرت بالقوه در هزارتوها و پیچ و خمهای متعدد گرفتار و این باعث شده است که از اوج خلاقیت و قدرتنمایی فرود آید و به سطح نزول کند. میتوان گفت ما در زمینهی داستاننویسی شیری هستیم که الآن بی یال و سر و دم شدهایم.
او در ادامه دربارهی شرایط لازم برای نوشتن و بروز خلاقیتهای داستاننویسی اظهار کرد: چیزی که حقیقتا باعث رشد و بالندگی فرایند نوشتن میشود، فراهم شدن فضای نوشتن است. ما در تاریخ نه چندان دور خود یک دورهی طلایی نوشتن داشتهایم. این دوران مقارن با زمانی است که به دلایلی سانسور عقبنشینی کرد و باعث شد نویسندگانی چون جلال آل احمد اوج آثارشان را ارائه کنند. حال برخی عقیده دارند ممیزی نیز باعث شکوفایی نوشتن میشود، چرا که به خلاقیت نویسنده کمک میکند تا از راههای دیگر به کارش عمق ببخشد، اما باید به آنان گفت که این نوع ممیزی با باز شدن فضای نوشتن فرق بسیار زیادی دارد.
این داستاننویس در ادامه اظهار کرد: اگر آثار داستاننویسان چاپ و منتشر شود، مطمئنا ما کرور کرور نویسنده خواهیم داشت. در غیر این صورت، ادامهی وضعیت کنونی به جاهای خوبی ختم نمیشود. در صورتیکه با کوتاه آمدن دوستان، ما در آیندهی نه چندان دور میتوانیم در همهی زمینهها از هنر، فرهنگ، سینما، ادب، داستاننویسی و رمان شاهد آثار سطح بالایی باشیم.
افهمی اظهار کرد: ما در کشور نویسندگان خوبی داریم که کارشان فوقالعاده است. اما آنها برای نوشتن مشکلات عمده و غیرعمدهای دارند که مشکلات نشر، کاغذ و ممیزی از این دست است، ولی با این حال هم چراغ نویسندگی خاموش نخواهد شد و علیرغم اینکه شاهد آن هستیم که کتابفروشیهایی تعطیل میشوند، باز هم نوشتن و نویسندگی ادامه خواهد داشت.
افهمی در پاسخ به این سؤال که یکی از مشکلات نویسندگان، استقبال نکردن مخاطبان از کتابهاست و ما در کشور آثار زیادی نداریم که به چاپهای متعدد رسیده باشد و آیا این مشکل از طرف مخاطب است یا نویسندگان، اظهار کرد: استقبال نکردن مردم ما از کتابها یک معضل جدی است و دستگاههای داعیهدار و مرتبط با حوزهی کتاب هم بهرغم شعارهایی که میدهند، کار خاصی در زمینهی کتابخوان شدن مردم انجام ندادهاند. حتا صدا و سیما برای رشد کتابخوانی مردم میزگرد برگزار نمیکند که در آن به صورت جدی کتابنخوانی مردم به بحث گذاشته شود. البته مشکل کتاب نخواندن در ذات مردم ماست و حتا ایرانیهای خارج از کشور هم اینگونه هستند و خبرهایی از آنها و میزان خرید کتابشان نشان میدهد که آنها هم کتاب نمیخوانند.
افهمی در ادامه با بیان اینکه مسألهی کتاب نخواندن به خود ما برمیگردد، اظهار کرد: ما آدمهای تنبلی هستیم و همه چیز را شست و رفته میخواهیم، مثلا جوانان ما که اکثرا هم دانشجو هستند و تحصیلکرده، در فیسبوک تنها جملههای قصار میگذارند و با چند جملهی قصار دربارهی همه چیز نظر میدهند، در حالیکه از چیزی که در رابطه با آن نظر میدهند، هیچ مطالعهای ندارند.
او ادامه داد: برای نقد و نظر باید مفاهیم در ذهن و قلب فرد منتقد و نظردهنده رسوب کرده باشد. این در حالی است که آنها چیزی را لمس نکردهاند و وقتی از آنها دربارهی میزان کتابخوانی سؤال میکنیم، جواب میدهند که مگر ما بیکار هستیم که کتاب بخوانیم؟! بنابراین به نظر میرسد نسل جوانی که امروز پا به عرصهی ظهور گذاشته، به نوعی در خلأ قرار گرفته است و حتا با فیسبوک که یک امکان برقراری ارتباط در سطح جهانی است، به شکل سطحی برخورد میکند و در آن فحش و فضیحت به همهی فرایندها منتشر میکند که همهی اینها نشان میدهد ما مردم کتابخوانی نیستیم.
افهمی سپس دربارهی مشکلاتی که نویسندگان در زمینهی تأمین معاش از طریق نوشتن دارند، عنوان کرد: منِ نویسنده که تصمیم گرفتهام از راه نوشتن زندگی خودم را بگذارنم و از این راه ارتزاق کنم، امروز به بنبست رسیدهام؛ در حالیکه در همه جای دنیا نویسندگی یک شغل عادی است و کسی که مینویسد، حتا اگر نویسندهی درجهی سه هم باشد، مشکلات مادی ندارد.
این نویسنده که تا به حال چند رمان با موضوع جنگ تحمیلی نوشته است، سپس به نویسندگان و نوشتن داستان در فضای جنگ اشاره و در اینباره اظهار کرد: جنگ بخشی از هویت ماست که تا به حال نویسندگان خوبی از جمله احمد دهقان، محمدرضا بایرامی، حسین مرتضائیان آبکنار و... داستانهای بسیار خوبی با موضوع آن نوشتهاند، زیرا این جنگ برای آنها جا افتاده است و برای آنها بخشی از هویت و تاریخ است. مگر آنها میتوانند بدون تاریخ زندگی کنند؟
او در ادامه اظهار کرد: به جرأت میتوانم بگویم داستانهای جنگی به مراتب جذابیت بیشتری از داستانهای عشقی، پلیسی و رمانهای آپارتمانی دارند. در جنگ، عشق، خیانت، فداکاری، ایثار و... وجود دارد؛ به شرطی که نگاه داستاننویس به آن یک نگاهی بیطرفانه باشد. ما نیز آثار زیادی در رابطه با جنگ داریم که توسط نویسندگان خوبمان نوشته شده است. اما به نظر میرسد فضای نوشتن در رابطه با جنگ به یک بازنگری نیاز دارد. دوستان حوزهی هنری به قدر کافی بر طبل جنگ کوبیدهاند. البته نهادهایی مانند حوزهی هنری و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس فلسفهی وجودیشان پرداختن به جنگ از زاویهی نشان دادن نقاط روشن جنگ و برجسته کردن آنهاست.
افهمی افزود: درست است با توجه به شرایطی که کشور ما دارد و اینگونه که ما پیش میرویم، لازم است روحیهی سلحشوری و مقاومت را در خود و نسل جوان ترویج و تهییج کنیم، اما من نویسندهام و در یک فضای حرفهیی نوشتن قرار دارم و باید به زوایای پنهان و تاریک جنگ بپردازم و این اصلا به معنی خیانت نیست که دوستان آن را سیاهنمایی در رابطه با جنگ میدانند. اینها شعارهای بسیار بیارزش به کسانی است که بیطرفانه از یک زاویهی داستانی به بخش تاریک جنگ میپردازند و کسی که اینگونه مینویسد، به نظر من، شریفترین انسان است. جنگ بیخانمانی، فروریختن سقف خانه، آوارگی، عشق، فداکاری و ایثار دارد و اینها واقعیت جنگ است و نوشتن از آنها به هیچ وجه خیانت به آرمانهای انقلاب نیست.
این داستاننویس در ادامه دربارهی جایگاه جایزههای ادبی در فضای ادبی کشور و همچنین جایزهی ادبی «هفت اقلیم» که به تازگی برگزیدهی آن شده است، ابراز کرد: طبق تعریف دوستان کاربلد پخته و پیر فضای داستاننویسی ایران، جشنوارهی «هفت اقلیم» یکی از معدود جشنوارههای خصوصی است که طیف بسیار متنوعی از سلیقههای متفاوت را دور هم جمع کرده است و داوران آن بدون هیچگونه اعمال سلیقه توانستهاند کاری را به سرانجام برسانند. البته شاید برخی تصور کنند گفتن این مطالب از سوی من به خاطر این است که در این جشنواره جایزه گرفتهام؛ ولی باز حرفم را میزنم.
او در ادامه دربارهی دیگر جایزههای ادبی اظهار کرد: در اینباره روی سخنم به افرادی چون محمدرضا سرشار و کسانی است که جایزهی جلال را راهاندازی کردند. میخواهم به آنها بگویم که آنها بنا به مصلحت، حقیقت جنگ و داستانهای ما را ذبح شرعی کردهاند. آنها به نام اینکه ملت ما باید این کتاب را بخوانند و آن یکی را نخوانند، باعث شدهاند که وضعیت داستاننویسی ما به جایی برسد که کسی کتاب نخواند. اما باید گفت این راهی است که ما خواهیم پیمود آقای سرشار!
او در ادامهی انتقادش به برگزارکنندگان جایزهی جلال نیز اظهار کرد: من به نویسندهی کتاب برگزیدهی جایزهی جلال احترام میگذارم؛ ولی اینگونه جایزه دادنها بد است. بد است که از اهرم قدرت در همه جا استفاده شود. این مردم معاند نیستند.
افهمی گفت: بیایید داستانها را بیطرفانه قضاوت کنیم؛ نه اینکه به نویسندهای 40 میلیون تومان پول بدهیم که در راستای مفاهیمی که خود میخواهیم، داستان بنویسد. با اینگونه سیاستگذاریها دیگر جای هیچگونه نوشتن و داستاننویسی و دفاع از ادبیات باقی نخواهد ماند.
او در پایان صحبتهایش اظهار کرد: ای کاش همهی جایزهها بیطرفانه کتابها را قضاوت و داوری کنند. اگر این اتفاق بیفتد، مطمئنا ظرف چند سال آینده شاهد خلق آثار بسیار مطرحی در فضای داستاننویسی کشور خواهیم بود.
انتهای پیام
نظرات