کاوه میرعباسی معتقد است: در ایران شناخت درستی از ادبیات پلیسی وجود ندارد.
این مترجم و داستاننویس در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره سابقه ادبیات پلیسی در ایران گفت: در گذشته و قبل از انقلاب ادبیات پلیسی بیشتر در پاورقی روزنامهها وجود داشت. میتوان به پرویز قاضیسعید و امیر عشیری اشاره کرد. همچنین امیر مجاهد و محمد دلجو تألیفاتی در زمینه ادبیات پلیسی داشتهاند.
میرعباسی درباره وضعیت ادبیات پلیسی در ایران و آثار ترجمهشده این گونه ادبی گفت: آثار ترجمهشده از ادبیات پلیسی بیشتر پراکنده است و به همین دلیل شناخت جامعی از ادبیات پلیسی وجود ندارد. آثاری از نویسندگانی چون آگاتا کریستی، ژرژ سیمنون و... به فارسی ترجمه شده است، اما به این علت که سراغ نامهای جدید در ترجمه ادبیات پلیسی نرفتهایم، با ترجمههای متعددی از کتابهای آگاتا کریستی مواجهایم. به طور کلی آثاری که از ادبیات پلیسی به فارسی ترجمه شده است، نمیتواند یک دیدگاه فراگیر و ارزیابی درست از ادبیات پلیسی ارائه دهد.
این مترجم در ادامه با مقایسه استقبال از ادبیات پلیسی در غرب و ایران، اظهار کرد: ژانر پلیسی در ادبیات عامهپسند در غرب همیشه جایگاه اول را داشته است و همواره از بین 10 کتاب پرفروش، پنج کتاب اول در زمینه پلیسی است.
او افزود: اما در ایران اینچنین نبوده است و ادبیات پلیسی جایگاه ویژهای در میان مخاطبان ایرانی ندارد، ولی در عین حال خوانندگانی وفادار، پابرجا و ثابت دارد و به همین دلیل هیچ ناشری از انتشار آثار در زمینه ادبیات پلیسی ضرر نمیکند. به نظر من، ترجمه ادبیات پلیسی در ایران یک بازار تضمینشده دارد و فروشش هم قابل قبول است.
کاوه میرعباسی همچنین درباره نبود استقبال از آثار پلیسی در ایران گفت: شناخت درستی از ادبیات پلیسی وجود ندارد و ژانر پلیسی به نوعی ژانری دست دوم به حساب میآید و آثار چاپشده در زمینه ادبیات پلیسی از چاپ پنجم بالاتر نمیرود.
او در ادامه افزود: از بین نویسندگان مطرح ادبیات پلیسی در دنیا تنها تعداد اندکی در ایران شناخته شدهاند که برخی از آنها آثار تراز اولی هستند، اما بخشی از آنها هم آثار نازلی به حساب میآیند.
انتهای پیام
نظرات