حسین پاینده معتقد است: کتاب «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» ما را به شنیدن تناقضها که یک ضرورت فرهنگی است، دعوت میکند و باب گفتوگوی انتقادی با روشنفکران ایرانی را باز میکند.
به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حسین پاینده در نشست نقد رمان «دکتر نون...» نوشته شهرام رحیمیان که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، از این اثر به عنوان رمانی یاد کرد که در جایزههای ادبی دیده شد و مورد توجه قرار گرفت، اما در عین حال گفت: این رمان آنطور که باید، در نقدها مورد بررسی و توجه قرار نگرفته است.
این منتقد ادبی با خواندن آغاز رمان و شرح روایت این اثر داستانی اظهار کرد: این اثر داستانی به دلیل بهکارگیری درست تکنیکها اثری چالشبرانگیز است و ضد عادتهای فکری مخاطب ایرانی خلق شده است. رمان ماجرای فروپاشی روانی شخصیت را بیان میکند که از منظری میبینیم قهرمانی ملی است و از منظری دیگر آدمی واداده.
این استاد دانشگاه با مروری بر مؤلفهها و خصایص رمان مدرنیسمی تصریح کرد: از دلایل مدرنیستی بودن رمان «دکتر نون...» به مواردی میتوان اشاره کرد، ضمن اینکه در رمان مدرنیستی زمان و پیرنگ تابعی از شخصیت است و ما در این روایت هم با زمانی غیرخطی و دوار روبهرو هستیم که متأثر از شخصیت روایت است. در رمان مدرنیستی ذهن شخصیت مهم است و مورد توجه قرار میگیرد. اوهام و ترسها و به تعبیری اگزیستانس دلهرههای وجودی شخصیت مهم است و در رمان «دکتر نون...» نیز ما با جهان درونی، ملامتها و سرخوردگیها و اوهام شخصیت اصلی روبهرو هستیم.
او افزود: رمان مدرنیستی بازتابی از زندگی انسان در زندگی مدرن است و از آنجایی که ما در زندگی و تجربه زیستمان نمیتوانیم پایان را رقم بزنیم، طبیعی است که در رمان مدرنیستی نیز با پایانهای قطعی روبهرو نشویم و در داستان، پایان، آغاز داستان است و آن نظم منطقی و قطعیت در این روایت به هم میریزد. مساله دیگر، استفاده نویسندهی «دکتر نون...» از ضدقهرمان است. اگر در رمانهای رئالیستی و کلاسیک با قهرمان روبهرو میشویم، در رمانهای مدرنیستی با ضدقهرمان روبهرو میشویم. در این رمان نیز با شخصیت دکتر نون روبهرو هستیم که به آرمانهایش خیانت میکند و ناگزیر برای بقا در برابر دستگاه زور تسلیم میشود و علیه دکتر مصدق در رادیو حرف میزند. برخلاف رمان رئالیستی «همسایهها» اثر احمد محمود که میبینیم خالد شخصیت اصلی رمان در برابر نیروهای ساواک مقاومت میکند.
پاینده در ادامه به بررسی طرح جلد کتاب پرداخت و تاکید کرد: طرح جلد کتاب نیز از جمله مسایلی است که میتوان در نقد رمان مورد توجه قرار داد. در این طرح جلد موفق بازتابی از رمان را میبینیم که هوشمندانه طراحی شده است.
او با تاکید بر این نکته که انتخاب رویکرد نقد در بررسی آثار تحمیلی نیست، متذکر شد: پیش آمده است نقدهایی را درباره آثاری خواندهاید، اما متقاعد نشدهاید، زیرا آن رویکرد نقد متناسب با متن و نشانههایی که در آن است، مورد بررسی قرار نگرفته و رویکردی برای نقد اثر بر آن تحمیل شده است و عملا نقدی اتفاق نیفتاده است. ما در بررسی رمان «دکتر نون...» پذیرفتیم که اثری مدرنیستی است و در آن شخصیتی درگیر مسایل روانی روایت میشود. یکی از منظرهای مورد نقد این کتاب میتواند رویکرد نقد روانشناختی باشد. «دکتر نون...» هر چند در روایت برای رهایی از مرگ ناگزیر تسلیم کودتاچیها میشود و به نوعی از جوخه اعدام رهایی پیدا میکند، اما بعد از آنکه علیه آنچه مطلوبش بود، حرف میزند، به شخصیتی انشقاقیافته تبدیل میشود. شخصیتی که دوپاره شده و به نوعی دچار فروپاشی روانی شده است. در سرتاسر رمان، ما میبینیم پاره ایدهآلیستی و پاره مصلحتگرا در حال محاکمه یکدیگرند و به همین علت است که نویسنده هوشمندانه دو زاویه دید را برای این رمان انتخاب کرده است. یکی دیگر از مؤلفههای رمان مدرنیستی، استفاده و ترکیب چند زاویه دید در یک اثر است. ما بازتاب دوپارگی روان دکتر نون را هم در نحوه روایت این رمان به وضوح میبینیم.
پاینده با انتقاد از کسانی که سهلانگارانه فکر میکنند رمانی مدرنیستی صرفا بازی با تکنیک است، تاکید کرد: این تلقی اشتباه است و حتما پشت هر استفاده از تکنیک و کنشی در متن باید توجیهی منطقی وجود داشته باشد تا اثری متفاوت خلق شود. ما در رمان «دکتر نون...» شاهد تغییرهای پیاپی زاویه دید هستیم و این مدام در متن دنبال میشود. چنین روشی که نویسنده برای دنبال کردن رمان اتخاذ کرده، کاملا نوآورانه است و کار را با مهارت تمام انجام داده است. ما پیشتر میبینیم که مثلا در رمان «شازده احتجاب» دو زاویه دید عوض میشود، اما مانند رمان «دکتر نون...» نیست که پاراگراف به پاراگراف زاویه دید عوض شود. در آن رمان میبینیم که یک فصل در میان زاویه دید تغییر میکند و این رمان نوآورانه و تازه است.
این منتقد در ادامه با انتقاد از توجه نکردن دانشگاهها و محافل علمی ادبی به دیگر حوزههای هنر اعم از نقاشی و سینما، با نمایش نقاشیهایی از هنرمندان نقاش به بحث درباره سبک کوبیسم و توضیحی درباره رمان کوبیستی پرداخت و عنوان کرد: همانطور که در کوبیسم با نوعی کلاژ روبهرو هستیم، در رمانهای کوبیستی نیز با کلاژ روبهروییم. از طرفی شخصیتها از چند منظر مورد بررسی قرار می گیرند و آن منظرها بر هم نهاده میشوند، یعنی اینکه همزمان دو رویداد در دو مکان مختلف همزمان دنبال میشود تا به نگاهی جامعالاطراف دست پیدا کنیم و ما این فرآیند را در رمان «دکتر نون...» به وضوح میبینیم. همچنین این رمان را میتوان رمانی چندصدایی دانست.
پاینده در ادامه با بهرهگیری از آموزههای باختین و شرح برخی از آرای این نظریهپرداز، بر چندصدایی بودن رمان «دکتر نون...» تاکید کرد و متذکر شد: تغییر مداوم زاویه دید با عنوان تمهیدی برای چندصدایی شدن رمان مورد استفاده قرار گرفته است. در رمانهای چندصدایی یک جور گفتوگو شکل میگیرد و قرار هم نیست نتیجهای گرفته شود. این مخاطب است که باید قضاوت کند. در رمان چندصدایی مدرنیستی تجویز و توصیهای وجود ندارد. رمان تجویزی برآمده از سیاستهای احزاب کمونیست در شوروی و دیگر کشورها بود. رمان چندصدایی فضایی برای تفکر فراهم میآورد و ما در رمان «دکتر نون...» تضادها و تباین صداها را داریم و صدای دکتر نون، صدای دکتر مصدق بعد از مرگ، صدای همسر دکتر نون، صداهای متعددی که وجود دارد و هر کدام یک نظام ارزشی را تبیین و نمایندگی میکند. در نگاه اول به نظر میرسد رمان دچار از هم گسیختگی است، اما اینگونه نیست. این اثر چون خلافآمد مخاطب نوشته شده، تا حدی خواندنش دشوار است.
پاینده سپس بر ارزش رواندرمانگری ادبیات و هنر پرداخت و با تاکید اهمیت درمانگری هنر در دوران مدرن تصریح کرد: هر چند آثار مدرن به دنیای خودشان مربوط است، اما به مسایل فرافردی و عمومی بیاعتنا نیست و رمان «دکتر نون...» با بهرهگیری از این انگاره در عین حالی که معطوف به فروپاشی روانی یک شخصیت است، بازتابی از مساله عمومی را در خود جای داده است و نشان میدهد که چطور آن شور و هیجان مردمی از دفاع از دولت مصدق و آن شعار «یا مرگ یا مصدق» با دستگیری اعضای کابینه رفته رفته فروکش کرد و مخاطب را به چالش میکشد که چرا مانند دیگر کشورها کودتا شد. مردم در آن مقطع مقاومت نکردند و از رهگذر این بازخوانی مخاطب و جامعه روشنفکری را به وضوح با احساس گناه عمومی در قبال کودتای ننگین 28 مرداد مواجه میکند. میدانیم که بعد از کودتا روشنفکران دچار یاس شدند و آن انتظار قهرمانی که پیش از کودتا را از خود داشتند، بدل به ضدقهرمان شد. نویسنده با نگاهی انتقادی و چالشگر احساس گناه عمومی را به چالش میکشد و چالشهای مهمی در زمینه الگوهای تربیتی ایرانیان مطرح میکند.
او افزود: نویسنده در این کتاب نشان میدهد که ما هنوز بر سر حمایت نکردن از دولت مصدق و وقوع کودتا خود را نبخشیدهایم و دعوت میکند که از این احساس گناه عمومی عبور کنیم. اینکه مدام داریم دربارهی کودتا صحبت میکنیم، یعنی اینکه خودمان را نبخشیدهایم. روشنفکران ایرانی باید خود را ببخشند و از این احساس گناه تاریخی بگذرند.
حسین پاینده در پایان بر اهمیت رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» نوشته شهرام رحیمیان تاکید کرد و گفت: این رمان ما را به شنیدن تناقضها که یک ضرورت فرهنگی است، دعوت میکند. ما را به نگاهی چندجانبه و تاکید بر مدارا دعوت میکند. در رمان یک باب گفتوگوی انتقادی با روشنفکران ایرانی باز میشود و از فرهنگ سیاسی ایران آشناییزدایی میکند. من با بررسی این رمان قصدم بود نشان دهم یکی از وظایف نقد ادبی این است که اثر ادبی را از محاق دربیاورد و وظیفه منتقدین است که بر خلاف جریان ادبی راه بروند و با طرح ادله و استدلال بر اهمیت اثری که آن طور مورد نقد قرار نگرفته، تاکید کنند.
انتهای پیام
نظرات