انتظارها و شمارش معكوس براي راهاندازي شبكهي انيميشن به پايان رسيد؛ 12 تير ماه 91 شبكهي پويانمايي ايران (پويا) به طور آزمايشي راهاندازي شد تا ديگر عنوان نشود تنها شبكهي ماهوارهيي كودك به زبان فارسي متعلق به صداوسيما نيست.
راهاندازي اين شبكه همچون شبكههاي ديگر در نوع خود اقدام مثبت و مباركي براي رسانه ملي است، اما آيا با راهاندازي شبكهي انبميشن، ميتوان پايانِ تمامي مشكلات اين حوزه را انتظار كشيد يا همانند آنچه در زمان راهاندازي شبكهي مستند شاهد بوديم، راهاندازي شبكهي «پويا» آغازي براي به يادآوري مطالباتي است كه شايد تا سالها پس از راهاندازي هم به آنها پاسخ داده نشود.
سازندگان انيميشنهاي تلويزيوني در اين سالها بارها دربارهي مهجور ماندن اين حوزه هشدار داده و موانع و مشكلات را مطرح كردهاند. آنها در گفتوگوهايي كه پيش از راهاندازي شبكه انيميشن با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا داشتهاند از علتهاي مهجور ماندن انيميشن در ايران گفتهاند و اين مساله را به مشكلاتي چون كمبود بودجه نسبت دادهاند. عدهاي هم مشكل انيميشن ايران را نگارش فيلمنامهها ميدانند و اما عدهاي ديگر هم از عدم تخصص و تخصصي كار نكردن، به عنوان مشكل اصلي انيميشن در ايران ياد كردهاند.
***
كريم سربخش ـ نويسندهي انيميشن ـ در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا مهمترين مشكل انيميشن ايران را نگارش فيلمنامه ميداند و ميگويد: فيلمنامه، پايه و اساس همهي توليدات است. در انيميشن هم وقتي فيلمنامه دچار مشكل باشد، قطعا نميتواند راه به جاهاي درستي ببرد.
وي ادامه ميدهد: مشكل بعد از آن هم، مقولهي كارگرداني است وگرنه اكثرا دوستاني را ديدهايم كه در زمينهي نرمافزار خوب كار ميكنند و مسلط هستند ولي مواردي كه به وجود ميآيد، موارد تكنيكي و كارگرداني و عمدتا فيلمنامهنويسي است كه اميدواريم با شرايطي مثل برگزاري جشنوارهها رفع شود. جشنوارهها عامل خوبي هستند كه رقابت به وجود ميآورند و وقتي رقابت شكل ميگيرد، آدمها مجبورند به سمت كيفي شدن پيش روند كه در اين رقابت بتوانند خودي نشان دهند.
****
اين در حالي است كه كارگردان انيميشنهاي «بز و بزغاله» و «بزرگمرد کوچک» در تشريح وضعيت انيميشن ايران و مشكلات آن ميگويد: بودجهي كم بيشترين و جديترين مشكل انيميشن ايران است.
مرجان كشاني در گفتوگويي كه با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا داشت، ميگويد: هر قدر بودجه يك انيميشن بيشتر باشد، خروجي آن بهتر است و معمولا كارها بهتر ميشود؛ مثلا براي ساخت يك انيميشن 90 دقيقهاي در خارج از ايران، چند سال زمان صرف ميشود اما در ايران به دليل كمبود بودجه و زمان، اين اتفاق نميافتد.
كشاني تاكيد ميكند: مشكل اصلي اين است كه ما تخصص نداريم و به صورت تخصصي كار نميكنيم و هر كسي ادعا دارد كه ميتواند انيميشن بسازد؛ مثلا در ايران يك انيماتور بايد بازيگردان هم باشد و كارِاكترش را در فضايي كه ميخواهد قرار دهد. در صورتي كه در شرايط معمول او بايد به حركات و شخصيت پردازي يك كاراكتر توجه كند.
اين كارگردان انيميشن دربارهي سطح تفاوت انيميشن ايران و خارج از ايران تاكيد ميكند: اگر ما نمرهي 10 را در انيميشن بگيريم، نمره آنها 100 است چون خيلي از ما جلوتر هستند. اين به اين معني نيست كه انيميشن ما ضعيف است، انيميشن ما در ايران هفت يا هشت سال است كه فعال شده است. در حالي كه آنها مدتها است شروع كردهاند.
***
يك انيميشنساز ديگر فقدان ايدههاي جديد، كمبود تجربه، زمانبر بودن پروسهي ساخت انيميشن و عدم تمايل سرمايهگذاري در اين بخش را از مشكلات پيش روي انيميشنسازي در ايران ميداند.
داوود حديثي در اين زمينه به خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا ميگويد: موانع و مشكلات انيميشنسازي مثل تمام حيطههاي ديگر كار تصويري، در درجهي اول به ايده و طرح مربوط ميشود و نبود فيلمنامهي مناسب، مشكل عمدهاي است كه پيش روي سازندگان انيميشن در تلويزيون و حتي سينماست.
وي ادامه ميدهد: دومين مشكل در اين زمينه، نويسندهي مناسب براي كار انيميشن است؛ نويسندهاي كه با اين مديوم كاري آشنا باشد و بتواند براي مخاطب به خصوص مخاطب كودك كه مخاطب عمدهي انيميشن در تلويزيون ماست، بنويسد. اين در حالي است كه ما در حال حاضر در پيدا كردن نويسندگاني كه با اين دنيا هماهنگ باشند و بتوانند براي كودكان بنويسند، ضعف داريم. در مجموع طرح كلي داستان و نويسندهي مناسب در اين زمينه كم داريم.
اين برنامهساز، نگاه مديران به مقولهي كودك و انيميشن را از مسائل ديگر اين حيطه ميداند و عنوان ميكند: نگاه مديران از نظر برنامهسازي به اين مقوله و مقولهي كودك و نوجوان در درجهي دوم و سوم اهميت است؛ يعني اكثر سرمايهگذاريهاي عظيم و جدي روي كارهاي بزرگسالان، فيلم و سريال است و در سطوح مديريتي نگاه جدي به انيميشن نميشود.
كارگردان «مدرسهاي در جنگل» در ادامه يكي از مهمترين معضلات توليد انيميشن در ايران را نياز براي كار تيمي ميداند و خاطرنشان ميكند: فرهنگ كار تيمي در ايران ضعيف است و چون اساسا انيميشنسازي كاري است كه به كار تيمي نيازمند است، اين مساله ميتواند در روند توليد كار، تاثيرگذار باشد. در يك پروژهي انيميشن چندين تخصص بايد در كنار هم كار كنند، اين امر نياز به يك كار تيمي و مديريت و برنامهريزي صحيح دارد تا به راندمان مطلوب برسد. اگر ما در اين صنعت از ديگران عقب هستيم صرفا به خاطر امكانات نرمافزاري و سختافزاري نيست.
***
كارگردان انيميشن «نوازنده» كه در نخستين جشنوارهي جامجم برندهي جايزهي بهترين انيمه کوتاه پويانمايي شده است، در گفتوگويي كه با ايسنا دارد، اظهار ميكند: در گذشته توليدات داخل کيفيت پاييني داشتند و بيشتر به کميت توجه ميشد تا کيفيت.
بابک بهنام پويا در ادامه مطلب بالا عنوان ميكند: هنوز تا رسيدن به شاخصهاي بينالمللي فاصلهاي زياد داريم. شايد يکي از علل عمدهاي که ما در ايران کارهاي خوب ميبينيم ولي به ندرت شاهد کارهاي موفق و ماندگار هستيم، عدم ارتباط با مخاطب و يا اثر بازخورد آن توليدات در جامعه است. يکي از دلايلي که توليدات داخل جذابيت ندارد عدم مطالعه و تحقيق در زمان ايدهپردازي و طرح اوليه داستان است که کمترين زمان را در اين بخش صرف ميکنيم.
وي افزود: عامل دوم اين است که ما در زمينهي خلق کاراکتر و شخصيتپردازي و نه صرفا به عنوان يک سوپراستار بلکه آفرينش يک کاراکتر با خصوصيات منحصر به فرد خود که قابليت کدگذاري و ماندگاري در ذهن و دل مخاطبان را داشته باشد، بسيار ضعيف و ناموفق عمل کردهايم؛ براي مثال در دوران پس از انقلاب که ظهور و شکوفايي انيميشن ايران بود کمتر شاهد خلق کاراکترهايي چون «کلاه قرمزي» و حتي «مدرسهي موشها» بوديم که اين مبين عملکرد ضعيف ما در دو عامل بالاست.
***
يك انيميشنساز ديگر، حوزههاي مديريت و مالي را دو مشكل بزرگ براي پيشرفت نكردن انيميشن در ايران عنوان ميكند و ميگويد: در حوزهي انيميشن ايران هدف و برنامهريزي مشخصي وجود ندارد.
كيانوش عابدي در گفتوگويي با ايسنا بيان ميكند: در ايران در بخش انيميشن مديريت واحدي وجود ندارد تا ما بدانيم هدفمان چيست و چه فعاليتي بايد انجام دهيم.
وي ميافزايد: همچنين به دليل مشكلات مالي، گروهها و شركتها نميتوانند از نظر كميتي آن طور كه شايسته است، بر روي توليداتشان تمركز و فعاليت كنند.
وي ادامه ميدهد: كشوري نظير هند به دليل اينكه هدف و برنامهريزي مشخص داشته، توانسته اكنون به اين جايگاه برسد؛ در حالي كه در ايران اين هدف و برنامهريزي وجود ندارد و حتي برخي مواقع ما نميدانيم انيميشني كه ميسازيم براي داخل است يا خارج، قرار است اكران تلويزيوني شود يا سينمايي.
اين انيماتور خاطرنشان ميكند: در بخش انيميشن ايران، افراد بااستعداد زيادي داريم كه اگر مديريت و برنامهريزي درستي وجود داشته باشد، بهتر از هنديها ميتوانند انيميشن بسازند.
***
مجيد محمدي دربارهي مشكلات و چالشهاي پيش روي انيميشنسازان ميگويد: بسياري از افرادي كه در حوزهي انيميشن فعاليت ميكنند آموزش نديدهاند؛ اگر آموزش صحيحي ارائه شود در كيفيت انيميشنها تاثير خواهد داشت.
اين انيماتور كه انيميشن «سفر به قصهها» را با موضوع قصههاي مهدي آذريزدي كارگرداني كرده است، در گفتوگويي با ايسنا اظهار ميكند: اگر يك پايداري به بازار انيميشن داده شود و انيماتورها اطمينان شغلي داشته باشند، شايد به آرامش فكريشان كمك كند.
وي عدم ثبات مديريت، تغيير سياستهاي كلي، عدم واقعي بودن برآورد هزينه و زمان در ساخت انيميشن، عدم وجود نيروي متخصص كافي در حوزهي انيميشن، عدم وجود فيلمنامه خوب، وجود واسطهها در اين حوزه و ... را از ديگر مشكلات و چالشهاي پيش روي انيميشنسازان ميداند.
***
عليرضا فرماني دربارهي جايگاه انيميشن تلويزيوني در کشور اظهار ميكند: انيميشن تلويزيوني در حال حاضر در ابتداي راه است و کار زيادي لازم است تا به جايگاه خود برسد.
اين انيميشنساز از نبود آموزش آکادميک در مقوله انيميشن سخن ميگويد و ميافزايد: اکثر کساني که به اين حيطه ورود پيدا ميکنند به صورت تجربي وارد اين وادي شدهاند و اغلب به ديد آثار جشنوارهيي به مقولهي انيميشن تلويزيوني نگاه ميکنند.
وي با بيان اينكه با ساخت برنامههاي جذابتر و پيامهاي عاليتر با مخاطب تلويزيوني ميتوان ارتباط بهتري برقرار کرد، خاطرنشان ميكند: موضوعاتي براي ساخت انيميشن بکر و مناسب است كه روح زندگي در آنها ديده شود. فرقي نميکند چه موضوعي باشد؛ مهم اين است که سازندهي اثر چقدر با اين ابزار آشنا باشد و چقدر دغدغهي کار کودک داشته باشد. اگر اين دغدغه و آن توانايي در وجود سازندهي اثر جمع شود، اثر کاري ماندگار ميشود و در غير اينصورت کار توليد شده همچنان بيروح و بيمخاطب ميماند و تنها موجب هدر رفتن عمر مخاطب ميشود.
فرماني در پاسخ به اينكه چرا فيلمنامه انيميشنهاي ايراني قوام لازم را ندارد؟ اظهار ميكند: بخاطر اينکه از افراد حرفهيي براي نوشتن فيلمنامه و ارزيابي آن استفاده نميکنيم. بين نوشتن فيلمنامه و داستان، بين نوشتن فيلمنامه و انشاء تفاوت است. هر زمان اين تفاوتها درک شد ما به سوي فيلمنامههاي جذاب ميرويم.
اين انيميشنساز دربارهي دلايل سطحي بودن اغلب فيلمنامههاي انيميشن، اظهار ميكند: يكي از دلايل آن اين است كه به امر نگارش نگاهي سفارشي داريم؛ البته ما در تلويزيون بيشتر نگاهي سفارشي داريم. نگاه مولف را بيشتر در نزد فيلمسازان مستقل و جشنوارهيي بايد جستجو کرد. انيميشن تلويزيوني بيشتر نگاه به فيلمنامه و توليد سفارشي و حرفهيي است. احتمال دارد گاهاً يک موضوع سفارشي حرف دل سازندهاش هم باشد که اين استثنا است نه قاعده.
***
شهرام شيرزادي ـ كارگردان و طراح شخصيت ـ نيز در ارزيابي وضعيت انيميشن در ايران، معتقد است: انيميشن در ايران از نداشتن سرمايه و متولي خاص در رنج است و بايد براي اكران عمومي فيلمها در سينماها نيز برنامهريزي كرد.
وي تاكيد ميكند: اطلاعات نيروي انساني ايراني فوقالعاده است و کارهاي تست ايران در سطح درجه يک دنيا انجام ميشود. اما تشکيلات ما مشکل دارد درست مثل همان مشکلي که در فوتبال هم داريم.
اين كارگردان تاكيد ميكند: ما نه در حوزه نيروي انساني، نه تکنولوژيکي و نه محتوايي مشکلي نداريم و مشکلات ما تشکيلاتي است.
اين طراح شخصيت انيميشن در پايان، دربارهي مسائل پيش روي اين حيطهي كاري در انيميشن، عنوان ميكند: مشكل اصلي عدم درك درست عدهاي از فاصلهي ظريف شخصيتپردازي طنزآميز با مسخره كردن انسانهاست كه با آگاهيبخشي اين موضوع نيز حل خواهد شد.
***
عليرضا گلپايگاني، مدرس دانشگاه و تهيهكننده انيميشن در ارزيابي وضعيت انيميشن در ايران، با تشريح «انيميشن ملي» ميگويد: من به انيميشني انيميشين ملي ميگويم كه صادر شود؛ يعني داراي كيفيت بالا باشد و مورد مصرف قرار گيرد؛ مثل فرش ايران كه ما آن را به عنوان هنر ملي ميشناسيم.
اين عضو هيات علمي دانشگاه هنر و بنياد بازيهاي رايانهيي، در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، خاطرنشان ميكند: فرش ايراني صادر ميشود و دنيا آن را ميشناسد و هويت ماست. فرش هم از نظر اقتصادي و فرهنگي با خودش پيام ميبرد و شاخصه شرقي بودن را در فرمهاي آن ميبينيم.
گلپايگاني تاكيد ميكند: يك مساله ديگر هم نبود رقابت است. كساني كه كار كيفي انجام ميدهند با كساني كه كار كمّي انجام ميدهند تقريبا يكسان ارزيابي ميشوند و اين افرادي را كه كيفي كار ميكنند سرخورده ميكند.
او همچنين با اشاره به مشكل فيلمنامه در توليدات انيميشن، ميافزايد: الان ما نيروهاي كار خيلي خوب داريم، داستان داريم ولي فيلمنامه نداريم. داستان با فيلمنامه خيلي فرق ميكند منتها اغلب نويسندگان داستان وارد اين حيطه شدهاند و مهره گمشدهاي وجود دارد به اين معني كه اگر داستان خوب داريم فيلمنامهنويس خوب نداريم.
اين عضو هيات علمي دانشگاه هنر و بنياد بازيهاي رايانهيي در پايان ميگويد: اين كه بتوانيم تصويرسازي خوبي كنيم هم مهم است. ما تصويرسازان خيلي خوبي داريم اما هدف از انيميشن، تصويرگري كتاب نيست. انيميشن در وهله اول، داستان، فيلمنامه و كارگرداني است. اما يكي از معضلاتي كه در توليد انيميشن ايران داريم اين است كه خانواده انيميشن ايران، بيشتر نگرش گرافيكي دارد تا ديد سينمايي؛ يعني هنوز تفكر سينمايي را در انيميشن ايران، كمرنگ ميبينيم.
انتهاي پيام
نظرات