يك كارشناس مديريت ورزشي به بيان مسائل كلان مديريت ورزشي در كشور پرداخت و شيوههاي صحيح اجرايي در رشتههاي تيمي مانند بسكتبال را عامل موفقيت ورزش دانست.
دكتر مهران شاهينطبع در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره اهميت علم مديريت در ورزش اظهار كرد: امروزه، ورزش دنيا به سمت علمي شدن پيش ميرود. علمي شدن به معني اينكه ، به هر حقيقتي در ورزش بايد از طريق روشهاي علمي رسيد. همه چيزهايي كه از طريق تجربه ميتوان به آن دست يافت، از روش علمي راحتتر بدست خواهد آمد. امروزه ميبينيم در ورزش دنيا چه در ورزشهاي حرفهاي و چه همگاني متخصصان به دستاوردهاي جديدي رسيدهاند. ليگهايي كه ما به اين صورت سازماندهي كرديم را افرادي در دنيا از طريق روش علمي طراحي كردند و باعث شده بقيه هم آن باشند. بنابراين استفاده از علم در ورزش اجتنابناپذير است و ما ناخودآگاه نياز داريم كه از آن استفاده كنيم.
شاهينطبع همچنين در مقايسه وضعيت مديريتي ورزشي ايران نسبت به دو دهه قبل خاطرنشان كرد: اگر بخواهيم وضعيت مديريت ورزش ايران را با 20 سال پيش مقايسه كنيم ميبينيم كه كار به مرور زمان پيشرفت داشته است، اما بايد در آينده هم مراقب باشيم كه كار، دست افرادي نيفتد كه خدايي نكرده با جهل خودشان روشهاي علمي را كنار بزنند و بخواهند از ديدگاههاي سنتي استفاده كنند. اگر رسانههاو مديران رده بالاي ورزشي بدانند كه تخصص علمي در مديريت ورزش به چه اندازه حائز اهميت است سرعت پيشرفتمان در زمينههاي مديريتي مضاعف خواهد شد.
وي در ادامه در ارزيابياش از شيوه مديريتي در ورزش كشورمان تاكيد كرد: نميتوانيم به اين موضوع منفي نگاه كنيم. در دوراني از مديريت ورزش، جهش داشتيم. روزهايي كه آگاهي را به ورزش تزريق كرديم و ارزيابيهاي رواني و مهارتي را معياري براي سنجش ورزشكاران قرار داديم، نويد بخش بود. مديراني هم آمدند كه بحث سياسي كردن ورزش برايشان پررنگ بود اما اين موضوع اجتنابناپذير بود و در هر دورهاي ميخواستيم به سمت علمي كردن برويم اما مسئلهاي كه اين بحثها را تحت تاثير قرار داده، احساسي عمل كردن و مقايسه نتايج در دوران مختلف بوده است و اين باعث شده افرادي را به اشتباه كنار بگذاريم.
وي اضافه كرد: اينجا بحث فرد هم مطرح نيست بلكه جايگاه بايد در نظر گرفته شود اگر معاون سازمان تربيت بدني تحصيلات داشته باشد بحث خود فرد مطرح نيست به طور مثال اگر سجادي را به عنوان معاون سازمان داريم، ديگر جامعه ورزش اجازه نمي دهد كه فرد غير ورزشي بعد از او تصدي مقامش را بر عهده گيرد. بنابراين در مجموع، با توجه به اين كه نميتوانيم منفي نگاه كنيم، نكات مثبتي هم در مديريت ورزش كشور هم بوده است. مثل افزايش كمي و دستيابي راحت به امكانات و اهميت دولت و متوليان ورزش و همچنين نتايجي كه گرفتيم با سازماندهي، بهتر، تعريف دقيقتر و استفاده از متخصصان بيشتر، شرايط بهتري را بدست خواهيم آورد.
شاهين طبع دربارهي بحث مديريت كلان در ورزش و تفاوت رشتههاي تيمي با انفرادي، گفت: مديريت ورزش قهرماني از همگاني بايد جدا باشد. ورزش همگاني رشد و پرورش جامعه را در بر ميگيرد در ورزش همگاني هدف به كارگيري توانايي رواني افراد از طريق فعاليتهاي جسماني است. هدف ورزشهاي همگاني نيز افزايش روحيه، نشاط و شادماني جامعه است اما ورزش قهرماني شرايط جدايي دارد و مديريت در آن متفاوت است. مديريت ورزش قهرماني تفكيك شده و كاملا تخصصي است كه هماكنون اين وضعيت در جوامع غربي وجود دارد و ورزش آنها نيز رشد كرده است. به طور مثال در بسياري از كشورها تقسيمبندي ورزشها به صورت گروهي و انفرادي است اما كشورهاي صاحب سبك تفكيكبنديهاي ريزتري نيز انجام دادهاند. مثلا صربستان يك تفكيكبندي كاملا تخصصي درباره ورزشهاي توپي و گروهي دارد. اين كشور در بسكتبال، واليبال، تنيس و واترپلو موفق است چرا كه مديريت كلانش بر روي ورزشهاي توپي و گروهي تاكيد ميكند اما همين كشور كشتيگير ندارد.
وي ادامه داد: درباره اين نوع مديريت نيز شاخصههاي متفاوتي تاثيرگذار هستند. علاقه و نگاه مخاطب و مردم به ورزش تاثيرگذار است. به طور مثال در ايران كشتي جايگاه ويژهاي دارد و به همين دليل تقسيمبندي و مديريت بايد به گونهاي باشد كه اين جايگاه در آينده نيز حفظ شود. در ورزش حرفهاي جايگاه رشته با توجه به خواست مردم تقسيمبندي ميشود. در اين راه نيز نقاط مختلف كشور در يك طرح استعداديابي كلان بررسي ميشوند تا مشخص شود در كجاي كشور آن رشته ورزشي ريشه قويتري دارد. در اين راه نيز مديريت كلان ورزشي با توجه به تمام شاخصههاي ارزشمندش فعاليتش را آغاز ميكند. برگزاري رقابتها در نقاط مختلف كشور، پتانسيل آن منطقه را در آن ورزش مخصوص مشخص ميكند. در كنار اين مسئله مديريت علمي و كار پژوهشي انجام ميشود تا با يك طرح سوال و فرضيه در پايان يك نتيجه علمي نيز گرفته شود.
شاهين طبع دربارهي روند حركتي علم ورزش در ايران گفت : در كشور ما رشد ورزشي كند بوده اما توقفي نداشته است. يك سال فردي مركز علمي ورزشي درست كرد تا تمام زيربناها را تغيير دهد و به صورت كاملا علمي رشد را در ورزش ايجاد كند. در همان سال مخالفتها و انتقادهايي نيز وجود داشت اما رفته رفته همه به اين نتيجه رسيدند كه بايد اين مركز علمي و ورزشي وجود داشته باشد. در همين مسير كه هيچ كس همراهش نبود تمام افراد پاياپايش حركت كردند. اين راه استاندارد جهاني ورزش است و ما اگر امروز در آن حركت نكنيم بالاخره بايد فردا در اين مسير كارمان را ادامه دهيم و اين مسئله انكارناپذير است. البته مطمئنا نزديك شدن به استانداردها افت نيز ايجاد ميكند. روز به روز فيفا فوتبال ايران را به سمت استاندارد شدن ميكشاند اما ما نيز شاهد افت محسوس هستيم. مطمئنا در ورزش حرفهاي نزديك شدن به استانداردهاي بينالمللي تاوان دارد و تاوان آن نيز افت در يك بازه زماني است. هماكنون در ورزشهاي ديگر نيز شهرستانهايي بودند كه در گذشته حرف اول را ميزدند اما حالا كه شرايط سالنها و امكانات سختافزاري بهتر شده، هيچ حرفي براي گفتن ندارند.
وي ادامه داد: در مجموع نزديك شدن به استانداردهاي جهاني افت به وجود ميآورد كه براي يك بازه زماني ايجاد ميشود. در اين راه بايد همه چيز استاندارد شود. مديريت درست ورزشي نياز به امكانات، مديرهاي متخصص و ورزشكاران حرفهاي نياز دارد. هماكنون مربيهاي بزرگ دنيا با مديريت حرفهاي خودشان بازيكنان را انتخاب ميكنند. سليقه در جايي وارد ورزش ميشود كه چند چيز از هر نظر با هم يكسان باشد و آنجا سليقه فرد وارد عمل ميشود. مديريت علمي يعني حركت پژوهشي و تحقيقاتي. هماكنون ليگهاي NBA و NCAA آمريكا در زماني كه برگزار ميشوند، چندين پژوهشگر بر روي آنها تحقيق ميكند پس از پايان اين رقابتها از هر تيم 10 يا 15 تحقيق علمي به دست ميآيد كه نشان ميدهد هر ورزشكار چه شرايطي دارد. اطلاعات دقيق تمام مهارتهاي آنها بررسي ميشود و در پايان نيز به شما پاسخ ميدهد كه كدام بازيكن در آينده چگونه ميشود. شايد اين مسئله رويايي باشد اما جامعه بايد به اين سمت حركت كند و اين هدف نيز تنها با كمك نيروهاي متخصص و بادانش امكانپذير ميشود.
سرمربي تيم بسكتبال پتروشيمي ماهشهر در پاسخ به اين سوال كه استعداديابي در صحيح در رشتههاي تيمي خصوصا بسكتبال چگونه بايد انجام شود، اظهار كرد: همه عوامل موفقيت به هم متصلند. رشد و شكوفايي جسماني،رواني و مهارتي بازيكنان در ردههاي پايه شناساييي ميشود. تمام بازيكنان از همان سنين پايين بايد صاحب پرونده شوند هر منطقه و شهر اطلاعات جسماني،رواني و مهارتهاي پايه بازيكنان را داشته باشد. در مهارتهاي پايه، دويدن، گرفتن، پرتاب كردن، نشستن و بسياري از ويژگيهاي هر فرد ذكر ميشود. هماكنون بازيكناني همانند ناوارو و جينوبلي از طريق همين نوع استعداديابي مدارس وارد NBA شدهاند. شايد باور نكنيد ليلي كردن نيز جزء مهارتهاي ابتدايي حساب ميشود كه در كنار پرتاب كردن و راه رفتن به عنوان اصول پايه در مدارس بر روي آنها تاكيد ميشود. هماكنون در رشتههاي ورزشي ما استعداديابي انجام ميشود و ما بر روي بازيكنان 11 ـ 12 سالهمان توجه ميكنيم و از نظر فيزيكي و جسماني او را وارد يك ورزش ميكنيم اما در اسپانيا اين سن به 7 يا 8 سالگي كاهش پيدا كرده است چرا كه سن يادگيري نيز بناي علمي دارد
شاهين طبع در ادامهي اين بحث خاطرنشان كرد: آموزش و پرورش با برنامهريزي در ورزش مسير حرفهاي را آغاز ميكند كه بعدها توسط سطح كلان ورزش كشور ادامه پيدا ميكند. رشد ورزش مدارس يعني رشد ورزش قهرماني. يك مثال علمي ميزنم. هماكنون بنياد علمي قلمچي دانشآموزانش را از سالهاي اول مدارس زير نظر ميگيرد و گام به گام تا كنكور پيش ميبرد و هر سال نتايج فوقالعادهاي نيز ميگيرد. اگر اين راه در مدارس نيز ايجاد شود و ورزش از همان ابتدا با نظام آموزشي پيشرفته حركت كند مطمئنا در آينده ورزشكاران آمادهتري خواهيم داشت. در استراليا وقتي يك دانشآموز قرار است فارغالتحصيل شود مربي ورزش او چند خط درباره آمادگي جسماني و بدني او مينويسد. اگر اين دانشآموز از نظر علمي شرايط خوبي نداشته باشد همين چند خط مربي ورزش ميتواند سرنوشت او را عوض كند. اين گونه شرايط اشتياق و انگيزه ايجاد ميكند و باعث ميشود افرادي كه پتانسيل حضور در ورزش دارند از همان ابتدا راهشان را پيدا كنند. متاسفانه اين مسائل هيچ وقت مطرح نميشود. همه دنبال روزمرگيهاي خود هستند و به جاي اينكه اين مسائل علمي مطرح شود جنگهاي رسانهاي به وجود آورده ميشود كه همه از آن ميترسند. امروزه نيز آقاي هاشمي در وزارت آموزش و پرورش فعاليتي را آغاز كرده كه مطمئنا تاثيرگذار خواهد بود و تغييري در ساختار ورزش مدارس ايجاد خواهد كرد.
وي در بارهي موضوع مديريت مشورتي يادآور شد: ورزش گروهي مديريت و تعريف خاص خودش را دارد. هر فدراسيون بر اساس اساسنامه خود حركت ميكند. هر رشته ورزشي اساسنامه دارد و بر اساس آن تصميماتش را ميگيرد. شايد در بسياري از ورزشها خودمحوري تاثير داشته باشد اما همه به مديريت شورايي اهميت ميدهند. البته به شرطي كه همه صاحب فن باشند نه اينكه تنها به دنبال منفعت خود باشند. كار شورايي دشوار اما بسيار خوب است و نياز به افراد متخصص دارد.
شاهين طبع دربارهي وضعيت اماكن ورزشي و كمبود سالنهاي اختصاصي در برخي رشتهها مانند بسكتبال اظهار كرد: به نظر من كشورهاي مختلف ساختارهاي مختلف دارند. مشكلات متعددي در ورزش كنوني ما ايجاد شده است. مديريت خوبي داشتيم اما خيلي مناسب نبوده است. درباره فضاهاي ورزشي بايد بگويم كه سازههاي سالني ما سازههاي ورزشي نيستند. هماكنون بيشتر سالنهاي ما ساختارهاي انباري دارند. سازه يك سالن ورزشي نبايد همانند يك انبار باشد. نه به لحاظ ارتفاع مناسب است و نه به لحاظ شرايط آب و هوا. سالنهاي ما از نظر تمريني و مسابقه فرقي ندارند. موارد ايمني لحاظ نشده و تعداد سالنهاي بينالمللي ما نيز زياد نيست. چند سالن بسكتبال و واليبال داريم كه همانند آزادي باشند؟ نكته مهم وضعيت ايمني سالنهاست. اگر يك ورزشكار در سالن صدمه ببيند هزينههاي زيادي براي درمانش انجام ميشود اما ميتوان با نصف آن هزينهها كف سالن را تغيير داد تا زماني كه بازيكن بر روي آن ميدهد از ناحيه مچ و زانو مصدوم نشود. سازههاي سالنهاي ورزشي بايد به گونهاي ساخته شود كه ورزشكاران به آن جذب شوند. جايي براي تفريح باشد كه اين مسائل در ايران لحاظ نميشود و با استانداردهاي بينالمللي تفاوت دارد.
وي ادامه داد: هماكنون كدام سالن در اختيار دانشآموزان است كه در آن امكانات ورزشهاي متفاوت وجود دارد. پله صعودي، طناب و امكانات ورزشهاي كششي چون ژيمناستيك نيازهايي هست كه براي دانشآموزان بايد مهيا شود. يا درباره سالنهاي چند منظوره بايد بگويم كه سازههاي ايران در خود دو، سه يا چهار رشته را جا ميدهد و در آن نيز تفكيكي وجود ندارد و اين به دليل عدم استاندارد سازههاي ورزشي است. معضلي كه در آينده نيز براي ما مشكل ميسازد. رشد ورزش در مدارس نياز به امكانات دارد. هماكنون كدام خانواده فرزندش را به سالني ميفرستد كه كفش همانند آسفالت است. با يك دور دويدن زانوها آسيب ميبيند. شايد مسئولين ورزشي آمارهاي كمي زيادي بدهند اما به هيچ عنوان كيفيت و استانداردها بالا نيست و اصليترين دليل اين مسئله مشخص نبودن متولي آن است. مديران ورزشي ميتوانند ورزشهاي پايه را درست كنند اما اين نياز به همكاري و تلاش دارد. يك مثال جالب ميزنم؛ تمام ساختمانهاي بانك ملي شبيه ساختمان مركزي است اما كدام يك از سالنهاي ورزشي آموزش و پرورش با آن يكي شبيه است؟
انتهاي پيام
نظرات