• یکشنبه / ۱۰ مهر ۱۳۹۰ / ۱۱:۳۲
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 9007-06224
  • خبرنگار : 71342

يعقوبي در نشست نمايش «زمستان 66»: تراژيك‌ترين كارهايم لحظات طنز دارد مي‌خواستم پايان غافل‌ كننده‌اي داشته باشم

يعقوبي در نشست نمايش «زمستان 66»:
تراژيك‌ترين كارهايم لحظات طنز دارد 
مي‌خواستم پايان غافل‌ كننده‌اي داشته باشم

محمد يعقوبي كه اين روزها براي دومين‌بار نمايش «زمستان 66 »را به صحنه مي‌برد،گفت: ديگر اجراي قبلي‌ام را دوست ندارم زيرا به عنوان كارگردان، تجربه كمي در هدايت بازيگران داشتم.

به گزارش خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين نمايشنامه‌نويس و كارگردان تئاتر كه روز گذشته ـ 9 مهرماه ـ در نشست پرسش و پاسخ نمايشش در فرهنگسراي رسانه صحبت مي‌كرد با بيان اين مطلب‌ادامه داد: اجراي اول نمايش «زمستان 66» در آن دوره براي خودش اتفاقي بود. اما حالا ديگر آن بازي‌ها را دوست‌ ندارم بلكه به بازي‌هاي زيرپوستي و ميني‌مال علاقه‌مند هستم.

يعقوبي يادآور شد:‌ پيش از شروع اجرا، فيلم اجراي قبلي‌ام را نديدم. زيرا نمي‌خواستم برده‌ كار قبلي‌ام بشوم.

وي در پاسخ به پرسش يكي از حاضران مبني بر ناهمگون بودن خنده تماشاگران با بافت تراژيك نمايش«زمستان 66 » تصريح كرد:‌ حتي تراژيك‌ترين كارهايم لحظات طنز دارند. نمايش‌هاي محبوب من تلفيقي از كمدي و تراژدي هستند. بنابراين «زمستان 66 » تراژدي است اما اين به معناي نبود طنز در آن نيست. ضمن اينكه اين خنده هم نوعي فرافكني به حساب مي‌آيد.

اين كارگردان در ادامه اين نشست در پاسخ به پرسش ديگري درباره بازنمايي جنگ در نمايشنامه «زمستان 66» توضيح داد: اين نمايشنامه درباره روزهايي از جنگ مي‌گويد كه مردم مي‌ترسيدند و دوست داشتند جنگ تمام شود اين خوانش غير رسمي از ماجرا است كه قرائت غير رسمي آن را در تلويزيون ديده‌ايم.

يعقوبي همچنين در پاسخ به پرسش يكي ديگر از حاضران درباره اينكه چرا اين نمايشنامه به ترس افراد مي‌پردازد و شجاعت آنها را نشان نمي‌دهد؟ توضيح داد: اين نگاه به كمبود دانش بر مي‌گردد كه بخواهيم تئاتر حتما درباره اكثريت سخن بگويد. ممكن است زمان جنگ عده كمي از مردم از اين واقعه مي‌ترسيده‌اند آيا نبايد درباره اين عده كم سخن بگوييم. تئاتر كه فقط نبايد درباره اكثريت بگويد.

وي اضافه كرد:‌ من «زمستان 66 »را با تمام ترس‌هايش تجربه كرده بودم. آدم‌هاي اطرافم مي‌ترسيدند. يكي از دلايل ويژه شدن اين نمايش اين است كه درباره ترس‌هاي واقعي آدم‌ها است نه شجاعت‌هاي كاذب.

در تكميل اين توضيحات باران كوثري كه در اين نمايش بازي مي‌كند،يادآور شد:‌ زماني كه براي ساخت فيلم«گيلانه» به سراغ جانبازان مي‌رفتيم و با آنها سخن مي‌گفتيم بسياري از آنها مي‌گفتند ما مي‌خواستيم زنده بمانيم براي كشته شدن به جنگ نمي‌رفتيم. بلكه مي‌رفتيم تا حتي اگر كشته شويم عده ديگري زنده بمانند. هدف ما زندگي بود نه كشته شدن.

به گزارش ايسنا‌، در ادامه اين نشست محمد يعقوبي در پاسخ به پرسش رامتين شهبازي منتقد تئاتر كه اجراي اين جلسه را برعهده داشت، درباره وجوه آموزش نمايش‌نامه‌نويسي در اين نمايشنامه و تفكيك ميان نويسنده و كارگردان در اين نمايش توضيح داد: ابدا قصد نداشتم آموزش نمايشنامه نويسي بدهم. «زمستان 66» باعث شد بفهمم نمايشنامه‌ام وقتي نوشته مي‌شود كه فرم و ساختارش را پيدا كند.

وي يادآور شد:‌ زمستان 66 در زندگي من و افراد بسياري خيلي تعيين كننده بود. هميشه مي‌خواستم اين وقايع را به گونه‌اي بنويسم وبعد به اين نتيجه رسيدم كه مي‌توانيم صداي نويسنده را بشنويم. بنابراين ابتدا شروع و پايان متن را نوشتم و در يكي دو هفته كل متن را نوشتم كه تا به امروز خيلي بازنويسي شده و در جزئيات بسيار تغيير كرده است.

نويسنده و كارگردان نمايش‌هاي «نوشتن در تاريكي»، «خشكسالي و دروغ» و «ماچيسمو» با اشاره به تصميمش براي باز اجراي برخي از نمايشنامه‌هاي قبلي‌اش توضيح داد: درست نيست كه در تئاتر شهر كه بزرگترين مجموعه تئاتري ما است بازتوليد جايي نداشته باشد. در حالي كه در تئاترهاي بزرگ دنيا نمايشنامه‌هاي خوب مدام اجرا مي‌شوند.

وي افزود: خوشحالم اين نمايشنامه اولين كاري است كه در تئاتر حرفه‌اي كشور اجرا كرده و با آن شناخته شده‌ام و حالا براي دومين بار آن را به صحنه مي آورم.

يعقوبي بازتوليد را ضرورت گم شده‌اي در تئاتر ايران توصيف كرد و يادآور شد: در تئاتر پيش از انقلاب بازتوليد مرسوم بوده ولي بعد از انقلاب چنين چيزي نداشته‌ايم.

اين مدرس تئاتر با اشاره به اجراي دو نمايشنامه‌اش توسط آيدا كيخايي در تالار مولوي اضافه كرد:‌ استقبال از اجراي دوباره نمايش «يك دقيقه سكوت» مرا بر آن داشت كه فكر كنم زمان خوبي براي بازتوليد است. اما متاسفم كه اين موضوع آنقدر درجامعه تئاتري ما با مخالفت روبرو شد به ويژه اينكه برخي از اعتراضات از ناحيه‌ي نمايشنامه نويسان بود.

يعقوبي در بخش ديگري از اين نشست گفت: «زمستان 66» اصلا نبايد فراموش شود. مگر مي‌توان جنگ‌هاي جهاني را فراموش كرد و اين چنين است كه بسياري از هنرمندان دنيا همچنان درباره جنگ جهاني كار مي‌كنند وقتي اين نمايش نامه براي دومين بار اجرا شد ديگر لازم نبود از اجراي دوباره آن دفاع كنم، چرا كه تماشاگران پاسخ اعتراضات را دادند.

در ادامه اين نشست رويا افشار بازيگر با سابقه تئاتر با اظهار خرسندي از حضور پررنگش در ماه‌هاي اخير در صحنه تئاتر گفت: يعقوبي را از سال‌ها پيش مي‌شناسم و هميشه كارهايش را دنبال كرده‌ام. در كاركردن با او با هنرمندي مولف روبرو شدم كه يك تعريف خاص براي شرايط به خصوص ندارد. بلكه با دوران پيش مي‌رود و متناسب با زمان متنش را مي‌نويسد. بازي در اين نمايش امكاني بود براي من با هنرمندي مولف كار كنم تجربه‌اي كه پيش از اين كمتر از آن برخوردار شده‌ام.

وي با اشاره به شكل‌گيري آثار نمايشي در گروه تئاتر «اين روزها» يادآور شد: همه گروه با هم و با تمرين‌هاي گروهي به آنچه روي صحنه مي‌بينيد رسيده‌ايم. در طول كار كردن با يعقوبي دريافتم هرگز بازيگر احساس نمي‌كند با ناظمي خط كش به دست روبرو است بلكه به مرور پالايش مي‌شود و پيش مي‌رود.

اين بازيگر باسابقه اظهار خرسندي كرد: كاركردن با آدم‌هايي مانند يعقوبي اين امكان را مي‌دهد كه بازيگر احساس زنده بودن داشته باشد. ما همه به اين نتيجه رسيديم هنر بزرگ يعقوبي اين است كه تفكرات متفاوتي را زير يك چتر به نتيجه رساند.

در ادامه آيدا كيخايي كه با اين نمايش دهمين سال همكاري خود را با محمد يعقوبي تجربه مي‌كند توضيح داد: مهم‌ترين ويژگي كار كردن با يعقوبي اين است كه آنقدر بازيگر را آزاد مي‌گذارد تا هرچه به ذهنش مي‌رسد به نقش اضافه كند و بعد زوايدش را مي‌گيرد. آنقدر خط اصلي را درست مي‌دهد كه بازيگر خارج از آن نمي‌رود.

در بخش ديگري از اين نشست رويا افشار در پاسخ به پرسش يكي از حاضران مبني بر شنيده شدن صداي يعقوبي به عنوان نويسنده در اين نمايشنامه توضيح داد:‌ خاصيت صدا اين است كه مي‌تواند تخيل تماشاگر را فعال‌تر كند. خود گروه از يعقوبي خواست تا به عنوان نويسنده صدايش در كار شنيده شود. زيرا شايد هيچ كس به اندازه يعقوبي نتوانست اين رنج و اندوه را پنهان كند.

در ادامه نشست باران كوثري ديگر بازيگر اين نمايش با اظهار خرسندي از همكاري با محمد يعقوبي گفت:‌ كار كردن با افرادي مانند يعقوبي براي هربازيگري يك شانس است. به ويژه اينكه در نمايش او من در شاه سكانس متن بازي مي‌كنم.

وي ادامه داد: نقش «پروانه» و صحنه‌ي او بسيار جذاب است. به خاطر اين جذابيت و همين طور بازي درخشان پوپك بازي كردن در اين نمايش برايم بسيار ترسناك‌ مي‌شد به ويژه اينكه ما سينمايي هستيم و از سينما به تئاتر آمده‌ايم و همين كار را برايمان سخت‌تر مي‌كنيم. بنابراين تصميم گرفتم در روزهاي اول تمرين اگر از پس اين نقش بر نيامدم از آقاي يعقوبي عذرخواهيم كنم. اما خوشبختانه ايشان اجازه نمي‌دهد بازيگر بد بازي كند. او كاملا راه را به بازيگر نشان مي‌دهد و آنقدر درست ما را هدايت مي‌كند كه حتي صرفا خواندن نقش به ما كمك مي‌كند.

در ادامه رويا افشار در پاسخ به پرسش ديگري درباره تاثير تجربه زندگي در دوره جنگ در بازيش در اين نمايش توضيح داد:‌ شخصا آدمي نبودم كه در سال‌هاي موشك باران ترسم را نشان دهم. اما مدام به اين اتفاق فكر مي‌كردم. در «زمستان 66» نقش مادر را باور كردم. براي يك بازيگر باور كردن يك واقعه بسيار مهمتر از اين است كه در آن واقعه زيسته باشد.

در پاسخ به همين پرسش هم آيدا كيخايي گفت:‌ جنگ را خيلي احساس نمي‌كردم زيرا مشهد زندگي مي‌كردم و آنجا خبري نبود. نخستين باري كه موشك باران را حس كردم موقع اجراي «زمستان 66 »بود كه زندگي تئاتريم را به قبل و بعد از آن تقسيم مي‌كند.اين نمايش تاثير بسياري بر من گذاشت.

باران كوثري هم در اين رابطه توضيح داد:‌ سال 66 را به ياد ندارم اما از مادرم خاطره‌اي دارم كه هميشه همراه من است. وحشت مادرم در دوره بارداري همچنان با من است و صداهاي بلند مرا مي‌ترساند.

وي ادامه داد: روزهاي اول نمايش نقش زن افسرده‌اي را بازي مي‌كردم كه خيلي سخت حرف مي‌زد. در تمرين اوليه آقاي يعقوبي خواستند تند حرف بزنم. بعد از اينكه خود را بيرون ريختم، ريتم را كند كرديم.البته صداي انفجار به همه ما كمك بسياري مي‌كند، در هر اجراي اين نمايش اتفاق ويژه‌اي براي ما مي افتد.

در بخش ديگري از اين نشست محمد يعقوبي در پاسخ به پرسش يكي از حاضران مبني بر اينكه بازي باران كوثري در اين نمايش خوب نبوده است توضيح داد: باران در اين كار خيلي خوب بود وقتي دعوتش كردم نگران بودم زيرا پوپك خيلي خوب بازي كرده و بازيش به ياد مانده بود نگران اين موضوع بودم. از سوي ديگر به خاطر سينمايي بودن باران ترس بيشتري داشتم. اما خوشبختانه او خيلي خوب در اين نمايش بازي كرد.

يعقوبي در پايان اين نشست درباره اينكه چرا تماشاگر نبايد 20 دقيقه آخر كار را ببيند گفت:‌ زمان نوشتن اين متن براي من سرآغاز طغيان عليه پايان بود. برخلاف تئاتر مرسوم آن زمان كه معلوم بود نمايش كجا تمام مي‌شود مي خواستم پايان غافل كننده‌اي داشته باشم و مهم‌تر از آن نوعي حسرت بود. چرا كه در اين شيوه تخيل تماشاگر فعال مي‌شود و اين بسيار خوشايند است.

در پايان اين نشست رامتين شهبازي كه اجراي اين جلسه را برعهده داشت با ارايه توضيحات كوتاهي درباره طراحي صحنه نمايش گفت: طراحي صحنه به بصري شدن آن بسيار كمك كرده در اين جا با صحنه‌اي روبرو هستيم كه هم رئاليستي است و هم انتزاعي و اين از نقاط قوت طراحي صحنه است.

به گزارش ايسنا، در پايان اين نشست كه از سوي فرهنگسراي رسانه برگزار شد، هدايايي به گروه اجرايي نمايش «زمستان 66» اهدا شد.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha