يك استاد دانشگاه درباره ائتلاف ايران و تركيه در منطقه، گفت: روابط ايران و تركيه به دليل خلإ موجود در جبهه آمريكا و اسراييل در منطقه شكل گرفته است.
به گزارش خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، برزگر در دومين روز از "دومين همايش بينالمللي فلسطين، چشمانداز تحولات فلسطين و رژيم صهيونيستي، فرصتها و چالشها" در سخناني با موضوع "روابط ايران و تركيه: آثار سياسي ـ امنيتي در اسراييل"، افزود: افزايش نقش تركيه و ايران به صورت ائتلاف در معاملات منطقهيي ميتواند در افزايش توان منطقهيي تاثير بهسزايي داشته باشد. اين در حالي است كه مذاكرات سازش ميان اسراييل و اعراب آغاز شده است.
وي با اشاره به تاريخچه روابط ايران و تركيه به صورت يك ائتلاف، اضافه كرد: اين اتفاق از زماني روي داد كه يك خلإ ايدئولوژيكي در آمريكا در مديريت بحران در بحرانهاي به وجود آمده در منطقه مانند عراق و افغانستان و شكست رژيم صهيونيستي در دو جنگ لبنان و غزه به وجود آمد و ائتلاف ايران و تركيه توانست جاي اين خلإ را پر كند. در واقع با شكست آمريكا در منطقه نوعي سرخوردگي به وجود آمد كه اين موضوع موجب شد كه به سرعت در منطقه تفكر ضدآمريكايي شكل گيرد و همچنين نيروهاي آمريكايي و متحدان اين كشور دچار نوعي انفعال استراتژيكي شوند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: تركيه از سال 2002 به اين نتيجه رسيد كه اهميت تركيه در عرصه بينالمللي با پيوستن به مقاومت اسلامي در منطقه حاصل ميشود. در واقع نقش تركيه و جمهوري اسلامي ايران در منطقه مكمل يكديگر بوده و ميتواند مشروعيت استراتژيك اسراييل را به چالش بكشاند.
وي اضافه كرد: در نتيجه شكست آمريكا دو نوع جبهه شمالي و جنوبي در منطقه به وجود آمد. جبهه شمالي متشكل از ايران، سوريه، لبنان، تركيه و در آينده عراق است و در جبهه جنوبي نيز آمريكا، اسراييل و اعراب قرار دارند. جبهه شمالي داراي ويژگيهاي قدرت در تداوم مقاومت اسلامي، وجود استراتژي و نقش تكميلي ايران و تركيه است.
برزگر با بيان اين كه چهار متغير ايران و تركيه را بههم نزديك كرده و نقش آنها را در مقابل استراتژي رژيم صهيونيستي در منطقه قرار ميدهد، افزود: اولين متغير، نگاه استراتژيكي و ايدئولوژيكي ايران و تركيه به منطقه است. اگر چه تفاوتهايي در نگاه اين دو كشور به مسائل منطقهيي وجود دارد اما نقش تكميلي ايران و تركيه ماهيت اسراييل را در روند سازش به چالش ميكشاند. متغير دوم نگاه استراتژيكي و ايدئولوژيكي ايران و تركيه به حضور آمريكا در منطقه است كه هر دو كشور خواهان خروج نيروهاي آمريكا در منطقه هستند.
او اضافه كرد: متغير سوم نگاه ايدئولوژيكي و استراتژيكي دو كشور دربارهي مساله هستهيي است. زيرا اين دو كشور معتقد هستند كه اين مساله بايد از طريق ديپلماسي حل شود. همچنين مساله خلع سلاح هستهيي در منطقه نيز مطرح است كه تركيه از ايران كه رهبري اين مساله را در منطقه به عهده گرفته است حمايت ميكند. از سوي ديگر تركيه استفاده از انرژي صلحآميز هستهيي را حق مسلم ايران ميداند؛ زيرا تركيه نيز به دنبال دستيابي به اين انرژي است و متغير چهارم مساله نگاه ايدئولوژيكي و استراتژيكي ايران و تركيه به امنيت انرژي در منطقه است. بر همين اساس با وجود تحريمهاي اعمالي عليه ايران تركيه روز به روز تجارت خود را با ايران افزايش ميدهد و اين اقدام را بر اساس نيازهاي خود انجام ميدهد.
همچنين منصور ابراهيم ـ پژوهشگر فلسطيني ـ درباره عاديسازي روابط بين اسراييل و جهان عرب، گفت: اسرابيل به كمك آمريكا و برخي از رژيمهاي عربي توانسته كيان خود را استمرار بخشيده و به رسميت بشناساند و بر همين اساس تاكنون اقداماتي انجام داده است.
وي بر تشريح عاديسازي روابط اضافه كرد: عاديسازي روابط به معناي ايجاد روابط و ايجاد رابطه ميان دو كشور در حال كشمكش است. در واقع رژيم صهيونيستي به حمايت غرب ميخواهد كشورهاي عربي را در خود ادغام كند و اين كار را ميخواهد با تجاوز و غصب انجام دهد.
اين پژوهشگر فلسطيني ادامه داد: هدف رژيم صهيونيستي از بين بردن تاريخ در ميان اعراب و ايجاد شك و ترديد در تاريخ است كه در اين باره از همه روشها استفاده ميكند. همچنين آنها به دنبال مشغول كردن فلسطينيها به مسائل ديگر هستند تا بتوانند ذهن آنها را از مساله اصلي منحرف كنند. از سوي ديگر رژيم صهيونيستي به دنبال از بين بردن فرهنگ و ارزشهاي اسلامي است تا بتواند تفكر غربي را اعمال كرده و جوامع اسلامي را همانند جوامع غربي كند.
او افزود: رژيم صهيونيستي براي اعمال فرهنگ غربي در ميان جوامع اسلامي تبليغات گستردهاي را انجام ميدهد تا جوانان را به سمت خود بكشانند و همچنين از اين طريق بتواند مقاومت را از بين برد و حتي مشي مقاومت را به عنوان تروريسم معرفي كرده و به مقابله با آن بپردازد.
انتهاي پيام
نظرات