• یکشنبه / ۲۸ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۱:۰۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8906-04884.164630
  • منبع : مطبوعات

*8 سال حماسه،30 سال پايداري* ضرورت ثبت و تثبيت هويت و دستاوردهاي رسانه‌اي گفت‌وگو با اسماعيل براري گزارشگر راديو جبهه

*8 سال حماسه،30 سال پايداري*
ضرورت ثبت و تثبيت هويت و دستاوردهاي رسانه‌اي 
گفت‌وگو با اسماعيل براري گزارشگر راديو جبهه
راديو، فصلي درخشان را در دوران هشت سال جنگ تحميلي رقم زده است. امروز كه سال‌هاي جنگ را پشت سر نهاده‌ايم و رسالت خطير راديو در آن سال‌ها، به سرانجام رسيده است، ثبت و ضبط تجارب و خاطرات آن دوران مي‌تواند نقش موثري در پيشبرد اهداف راديو در سال‌هاي بدون جنگ داشته باشد. اسماعيل براري يكي از گزارشگران زواياي پيدا و پنهان سال‌هاي جنگ تحميلي بود كه در دوران دفاع مقدس زحمات بسياري براي انعكاس فعاليت‌هاي رزمندگان اسلام در جبهه‌هاي حق عليه باطل متقبل شد. به گزارش ايسنا، براري در مورد اولين حضورش در جبهه و راديو مي‌گويد:در سال 59 وارد راديو شدم. در تيرماه 1360 براي اولين‌بار به خطوط دفاع مقدس رفتم. برادرم در كرمانشاه سرباز بود و همكاران شهيدمان جوزي و شقاپي در منطقه دالاهو به ايفاي مسووليت مشغول بودند. من در حين ديدار با برادرم به جوزي و شفاپي هم سر زدم و براي برنامه كودك هم گزارش تهيه كردم. جوزي و شفاپي ده روز بعد از آن ديدار در همان محلي كه با هم ملاقات كرده بوديم شهيد شدند. در آن سفر فقط براي برنامه كودك گزارش تهيه كردم چون عضو گروه كودك و نوجوان بودم. اولين گزارش جنگي‌ام را در آذرماه 1360 تهيه كردم. كه گفت‌وگويي با يك كودك جنگ‌زده قصر شيرين بود. اما اولين حضورم در جبهه به عنوان گزارشگر راديويي در خوزستان بود و موضوع مأموريت من در اين سفر برنامه‌سازي راديو براي برنامه «آينده‌سازان» بود، نه تهيه گزارش. وي ادامه داد: حضور بچه‌هاي راديو در خطوط جنگ، بسيجي‌وار بود و رزمنده‌ها نسبت به برخي از ما به دليل موقعيت‌هاي خاصي كه ايجاد شده بود علاقه ويژه پيدا كرده بودند. مثلا بارها در جبهه مي‌شنيدم كه بسيجي‌ها مي‌گفتند: وقتي صداي غلامرضا رهبر (شهيد) را مي‌شنويم حس مي‌كنيم يك تيپ به حمايت ما آمده است. بنابراين راديو و بچه‌هاي مخلص راديو را نيروهاي قدرتمند پشتيباني و پدافند جبهه مي‌ديدند. حتي گاهي يك رزمنده براي بالا رفتن از يك دكل 40-50 متري و گفت‌وگو و مصاحبه با يك ديده‌بان طوري به من كمك مي‌كرد كه انگار دارد به يك آرپي‌چي‌زن كمك مي‌كند. اگر رابطه خاصي ميان اين دو گروه بود براي اين بود كه درواقع دو گروه نبودند، راديويي‌ها و بچه‌هاي جبهه يكي بودند. راديويي‌ها با همه مردم يگانه بودند. راديو به لطف اين رابطه توانسته بود پيوند عميقي با اقشار مختلف ايجاد كند و احساس عاطفه، مردانگي، عزت و شرف مردم ايران را با امانت‌داري كامل بازگو كند. وي ادامه داد: اين تعامل، جلوه‌اي از مشاركت عمومي بود. مشاركتي كه خيلي وقت‌ها منجر به جابه‌جايي سنگرها مي‌شد. چه بسيار بچه‌هاي راديو كه در جبهه‌ها علاوه بر كار رسانه‌اي، مسووليت جنگي هم داشتند مثل شهيد شفاپي و چه بسيار بچه‌هاي رزمنده كه گاهي نقش يك عضو فعال راديو را پيدا مي‌كردند، مثل شهيد بهروز مرادي كه هركاري مي‌كرد تا ثابت كند فقط فرزند خرمشهر و عضو سپاه خرمشهر نيست بلكه تعلق او به همه ايران است و او همواره سعي مي‌كرد تا از طريق امواج راديويي روحيه اسلامي خود و همرزمانش را به همه سرايت دهد. وي در خاطره‌اي از خاطرات دوره دفاع مقدس مي‌گويد: دوبار در جبهه بازداشت شدم. گاهي حرارت و تحرك زياد ما باعث شك نيروها مي‌شد و آنها براي حفظ نظم و امنيت خطوط ناچار بودند گاهي بچه‌هاي ناشناس و تازه وارد به خطوط را تا زمان احراز هويت بازداشت كنند. بنابراين يك بار در سومار بازداشت شدم كه زياد طول نكشيد و يكبار هم در ارتفاعات هزار قله كه باز هم ده دوازده ساعت بازداشت بودم، چون در وقت استراحتم از لشگر يازده امام حسن (ع) جدا شده بودم و بدون هماهنگي رفته بودم به هزار قله كه از سپاهي‌ها گزارش تهيه كنم. به هرحال اين چيزها را جزو طبيعت كار خود مي‌ديديم و به جاي دلسردشدن جري‌تر مي‌شديم و با حرارت بيشتري به كار خود ادامه مي‌داديم. خاطره ديگرم از آبادان است. يك روز در آبادان با چند نوجوان مصاحبه كردم؛ مي‌گفتند ما در شهر مانده‌ايم كه درس بخوانيم چون امام (ره) فرموده‌اند مدرسه سنگر دانش‌آموزان است. همان روز با خانمي مصاحبه كردم كه تمام خانه‌هاي مجاور محل اقامت او فرو ريخته بودند و او همچنان در شهر مانده بود. او گفت برادرم قطع نخاع شده است و در تهران در آسايشگاه فرمانيه بستري است. به تهران كه آمدم برادر او را پيدا كردم و صداي خواهرش را برايش پخش كردم و او خيلي متأثر شد. كتاب‌فروش نابينايي هم در احمدآباد آبادان بود كه به او گفتم: شما وظيفه نداريد. جواب داد: من مي‌توانم اينجا به رزمندگان كتاب بدهم. خوشي‌هاي اين شهر براي ما بوده است حالا كه بيمار است ما آن را چطور رها كنيم و برويم؟ وي در پاسخ به اين سوال كه به نظر شما، راديو براي حفظ دستاوردهايش در دوران دفاع مقدس آنچه را كه بايد انجام مي‌داد انجام داده است؟ گفت: كاري كه دوستان در دوران فعاليت راديو جبهه مي‌كردند كار جمعي بود. ثبت و تثبيت هويت و دستاوردهايا رسانه‌اي آن مقطع هم يك كار جمعي است كه بايد با هم دنبال كنيم. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha