• دوشنبه / ۲۱ تیر ۱۳۸۹ / ۰۸:۰۲
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8904-09091

غزل و مخالفانش!

غزل و مخالفانش!

نويسنده وبلاگ سايه روشن در يادداشتي با عنوان «غزل و مخالفانش» به ارائه نكاتي از اظهارنظرهاي ضياء موحد و يادداشت عباس صفاري درباره غزل پرداخته است.

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، احمد طبايي در وبلاگ "سايه روشن" به نشاني http://ahmadtabaee.blogfa.com در مطلبي با عنوان «غزل و مخالفانش» آورده است: چندي پيش در خبرگزاري ايسنا اظهارنظري از آقاي ضيا موحد منتشر شد که براي چندمين بار مساله‌ي «غزل» را تمام شده دانسته بود. البته با ديدگاه ايشان در زمينه‌ي غزل از پيش آشنايي داشتم و بارها شاهد رد اين ديدگاه از سوي بسياري از شاعران و منتقدان نيز بودم، اما تصور مي‌کردم که ايشان نظري ابراز داشته و ديگراني نيز با آن مخالفت کرده‌اند و قضيه فيصله يافته است. ولي با طرح مجدد اين مباحث، قدري شائبه غرض‌ورزي و کينه‌توزي، قوت يافت!

اما خبرگزاري ايسنا در اقدامي ‌شايسته، نظر تعدادي از شاعران و منتقدان را درباره‌ي اظهارات آقاي موحد جويا شد و آنان نيز در مقام پاسخگويي، با آن مخالفت کردند. که از اين ميان، نظرات آقايان مرتضي کاخي و عليرضا طبايي با توجه به جايگاه و موقعيت ايشان در عرصه‌ي شعر امروز، از اهميت و البته قاطعيت بيش‌تري برخوردار بود و طرفه آن که اين هر دو، بيش از آن که صبغه‌ي فعاليت در زمينه‌ي غزل و شعر کلاسيک داشته باشند، با «شعر نيمايي» سر و کار داشته‌اند.

هرچند که جناب کاخي به دليل حضور در محافل دانشگاهي و آکادميک، به خوبي با پيشينه‌ي ادب کلاسيک آشنايي دارند و جناب طبايي نيز در کنار پرداختن به شعر نيمايي، از جمله موفق‌ترين غزلسرايان معاصر محسوب مي‌شوند و به قول يکي از دوستان منتقد، «غزل را هم نيمايي مي‌سرايند!»

اما کار به اينجا ختم نشد و چند روز بعد، خبرگزاري ايسنا متني را از آقاي عباس صفاري، در خروجي‌اش قرار داد که بر شاعران و منتقدان مورد اشاره خرده گرفته بود و ضمن دفاع تلويحي از اظهارات آقاي موحد، به نکاتي اشاره کرده بود که در اين رابطه توضيحاتي را لازم مي‌دانم:

ايشان گفته‌اند که «موحد شاعري را با غزلسرايي شروع کرده است» و از قول دوستان ايشان آقايان حقوقي و گلشيري نقل کرده اند که «غزل‌هاي محکم و دلنشيني دارد». حال اگر قرار باشد معيار توانمندي در سرايش غزل را، صرفا تجربه کردن اين قالب بدانيم، پس شايد بتوان ميليون‌ها ايراني را غزلسرا به حساب آورد و همه‌ي آنان را براي اظهارنظر درباره ويژگي‌هاي غزل، صاحب حق! حال آن که منظور از توانمندي در سرايش غزل، خلق غزل‌هاي ماندگار و شاخصي است که در ذهن و ضمير شعردوستان به يادگار مانده باشد. با اين تعريف حتي بزرگاني چون شاملو و اخوان ثالث هم در سرايش غزل امروز، توانمند نبودند.

متاسفانه يکي از آفاتي که ادبيات پارسي از ديرباز با آن مواجه بوده است، وارد کردن تعصبات قومي ‌و محفلي به عرصه نقد ادبي است. در اين مورد مثال‌هاي فراواني را مي‌توان ذکر کرد که از حوصله اين بحث خارج است. اما نمود بارز اين مساله را در رفتار زنده ياد اخوان ثالث به خوبي مشاهده مي‌کنيم. آن جا که براي مطرح کردن زادبوم خود، هرچه را که به خراسان وابسته بود به عرش مي‌برد و هرچه با آن بيگانه بود به فرش! حال تاييدي هم که جناب صفاري از قول مرحومان حقوقي و گلشيري از غزل جناب موحد نقل کرده است، از همين جنس مي‌نمايد. چرا که اگر ايشان واقعا صاحب غزلياتي به آن حد از مقبوليت و اعتبار بود، مي‌بايست در ميان جامعه‌ي ادبي شهرت قابل ملاحظه‌اي مي‌يافت که متاسفانه چنين نيست!

و اما نکته‌ي آخر؛ عميقا بر اين باورم که مشکل دوستاني مانند آقاي موحد نه تنها با غزل، بلکه با شعر نيمايي و حتي شعر سپيد به سبک شاملو نيز هست! به بيان ديگر ايشان فقط آن چه را که خود مي‌سرايد، قبول دارد و يا دست کم نياز امروز زمانه‌ي ما مي‌داند! زمانه‌اي که در آن هنر را نه تنها با تلاش و زحمت و ممارست نسبتي نيست، بلکه مي‌بايست راحت و سهل‌الوصول باشد! و چه زيباست اين سخن جاودان آندره ژيد: «هنر از آزادي زياد مي‌ميرد».

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha