از پايين تپهي قلعهدختر در منطقهي پلور استان مازندران بهنظر نميرسد، با اثري تاريخي روبهرو باشيم؛ اما بايد كمي سختي كشيد و از تپه بالا رفت تا روي آن، خردهسفالهايي كه نمونههايي از آنها را كارشناسان موزهي ملي ايران تاريخي دانستهاند و در بالاترين بخش تپه، چند متر از بقاياي ديواري بناشده از سنگ را ديد.
خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) پس از آنكه تپهي قلعهدختر در چندماه گذشته خبرساز شد و اظهار نظرهاي متناقضي دربارهي آن از سوي كارشناسان و مسؤولان مطرح شدند، همراه گروهي شامل دوستداران ميراث فرهنگي، عكاس و خبرنگار با هدف بررسي بيشتر و اطلاعرساني دقيقتر دربارهي اين تپه، از منطقهي پلور ديدن كرد.
روستاي پلور در 65 كيلومتري جادهي تهران ـ هزار قرار دارد. پيش از رسيدن به روستا، تپهاي در سمت راست جاده است كه در چندماه گذشته، بخشي از آن را براي ساخت كارخانهي آب معدني بريدهاند و اكنون در حال تسطيح بخشهاي كندهشده هستند.
اين تپه كه مردم محلي به آن «بچه دماوند» ميگويند، در راستاي كوه دماوند قرار دارد. در سمت مقابل بخش بريدهشدهي تپه، قسمتي با سيم خاردار جدا شده و گفته ميشود، سند مالكيت آن به نام فردي خورده است. بعد از عبور از سيم خاردار، روي زمين تكهسفالهاي آبي، فيروزهيي، سبز، نارنجي و نمونههايي كه روي برخي از آنها نقشهايي وجود دارد، در كنار آبگينه و آجر ديده ميشوند.
در بالاترين نقطه، ديواري از سنگ و ساروج روي يال تپه ادامه يافته است. همچنين در كنار سنگ و آجر، سنگهاي رودخانهيي كه از نظر رنگ و شكل با ديگر سنگها متفاوتاند، روي تپه وجود دارند و گوياي اين امر هستند كه در دورههاي تاريخي، براي ساخت بنايي به بالاي اين تپه آورده شدهاند و زندگي روي اين تپه جريان داشته است. در كنار اين آثار، پيدا كردن يك سنگ آسياب در بالاي تپه تعجبآور بود. همچنين وجود سفالهايي با رنگها و قطرهاي متفاوت، ظرفها و خمرههايي بزرگ و كوچك را به ذهن ميآورد كه مصارف گوناگوني داشتهاند.
هرچند وجود برخي نشانهها از جريان داشتن زندگي در بالاي اين تپه در دورههاي مهمي از تاريخ حكايت ميكنند، اما از حدود دوماه پيش، فردي با گرفتن مجوزهاي لازم از دستگاههاي متعدد، نيمهي شمالي تپه را بريده و براثر اين اقدام، بخشي از بقاياي اثر روي تپه از بين رفته است. گفته ميشود، در روزهاي نخست كه ماشينهاي سنگين درحال كندن تپه بودند، سفال، آجر و حتا استخوان در پايين تپه ديده شده و كارشناسان ميراث فرهنگي نمونههايي از آنها را با خود بردهاند؛ ولي در نهايت، نيمي از اثري طبيعي و معماري روي آن از بين رفته است.
اين تپه كه برخي مردم به آن، «قلادوش» نيز ميگويند، در مسير كوهنورداني است كه به منطقهي گوسفندسرا و از آنجا به قلهي دماوند ميروند. شايد از اين به بعد، راهنماهاي تورهاي گردشگري وقتي به «بچه دماوند» ميرسند، بايد بگويند اين تپه، نقطهاي است كه پس از آن، قلهي دماوند بهشكل كامل ديده ميشود، البته مسؤولان تصميم گرفتند با انجام عملياتي هزينهبر، نيمي از آن را بردارند تا نهمين كارخانهي آب معدني پلور را در اينجا بسازند.
مسؤولان بخشهاي مختلف از جمله منابع طبيعي، محيط زيست، ادارهي راه و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري درحالي مجوز ساخت يك كارخانهي آب معدني را با تخريب قلعهدختر دادهاند كه تاكنون هشت كارخانهي آب معدني در پلور ساخته شده يا در حال ساختاند. البته فقط چهار كارخانه از ميان آنها فعالاند و بقيه غيرفعال يا در مرحلهي راهاندازي هستند. همچنين 70 درصد سهام يكي از اين كارخانهها پس از راهاندازي به شركتي فرانسوي واگذار شده است. شايد مردم روستاي پلور به همين دليل و بهعلت آسيبهايي كه ساخت اين كارخانهها به منطقه وارد كرده است، دل خوشي از آنها ندارند.
تعدادي از مردم روستاي پلور 31 تيرماه امسال، نامهاي را خطاب به رييسجمهور منتشر كردند كه در بخشي از آن آمده است: «شركت آب و فاضلاب و آب منطقهاي استان مازندران با ناديده گرفتن امر مهم كشاورزي و اينكه پلور لاريجان، روستا است و داراي شوراي اسلامي روستا ميباشد و اساسا نميتواند با مداخلهي غيرقانوني در روستا، آب چشمههاي پلور (قلادختر و گل زرد و غيره) را كه حق قانوني كشاورزان است، در اختيار خود بگيرد، متأسفانه با اين اقدام غيرقانوني، به كشاورزان خسارات زيادي وارد نموده و با تخريب نهرهاي زراعتي، آبياري زمينهاي كشاورزي را با مشكل مواجه نموده و آب را كه موجب تغذيه و رشد زمين است و بايد براي زراعت و كشاورزي مصرف شود، بخش عمدهي آن را به چندين شركت آب معدني واگذار نمودهاند كه به همين علت زمينهاي كشاورزي، بهتدريج لميزرع و بهصورت مرتع درآمده و كشاورزان و دامداران را روانهي شهرها نموده است.»
در پايان اين نامه افزوده شده است: «تقاضا دارد مقرر فرمايند، كليهي قراردادهاي تنظيمي فيمابين شركتهاي آب معدني در پلور با ادارهي آب منطقهاي و شركت آب و فاضلاب لغو گردد و از تمديد آن نيز خودداري نمايند و ضمن جبران خسارات، نسبت به استرداد كليهي وجوهي كه تاكنون بابت فروش آب از شركتهاي آب معدني دريافت نمودهاند، سريعا اقدام نمايند تا وجوه مورد بحث جهت بازسازي انهار و عمران و آبادي پلور هزينه گردد و كليهي وظايف ادارهي آب و فاضلاب پلور را نيز به شوراي اسلامي روستاي پلور محول فرمايند.»
البته دغدغههاي مردم پلور فقط در مشكلات مربوط به آب و كشاورزي خلاصه نميشود و آنها نگران شناسنامهي تاريخي اين منطقه نيز هستند. در اينباره، محمدرضا واحدي ـ يكي از ساكنان روستاي پلور ـ با اظهار تأسف از تخريب قلعهدختر و «بچه دماوند» به خبرنگار ايسنا گفت: از همان ابتدا كه كار در تپه آغاز شد، با ادارههاي مختلف تماس گرفتيم و حتا موضوع را به حراست سازمان ميراث فرهنگي اطلاع داديم؛ اما هيچ اقدامي براي متوقف كردن عمليات انجام نشد.
وي با اشاره به اينكه پنج پشت من در اين منطقه ساكن بودهاند، ادامه داد: اين تپه و آثار تاريخي آن ناموس و شناسنامهي ما هستند.
او تأكيد كرد: مردم پلور از اين اتفاق خيلي ناراحت هستند؛ اما كاري نميتوانند انجام دهند. حتا شنيدهايم كه پس از تپهي قلعهدختر بهسراغ تپهاي در قلب پلور ميروند؛ ولي ما ديگر اجازه نميدهيم.
واحدي افزود: چرا يك اثر تاريخي را از بين ميبرند؟ من حاضرم در نزديكي تپهي قلعهدختر زميني را به آنها بدهم تا اين تپه را از بين نبرند.
قاسم فيروزي ـ يكي ديگر از مردم روستاي پلور ـ نيز با اظهار تأسف از تخريب اين تپه و آثار تاريخي آن، بيان كرد: پيش از اين، فردي ميخواست كارخانهي آب معدني بسازد؛ ولي جلوي آن را گرفتند و گفتند، نيازي به ساخت كارخانهي جديد نيست.
همچنين يكي از كارمندان ادارهي راه مستقر در منطقهي پلور دربارهي فعاليت انجامشده در تپهي قلعهدختر، گفت: از زماني كه كار كندن كوه آغاز شده، تا كنون پروژه اصلا متوقف نشده است و حتا ماشينها پس از غروب آفتاب هم كار ميكنند.
او كه نشانههاي دقيقي از آثار تاريخي بالاي تپه داشت، به مسيري تاريخي كه براي عبور آب در پايين اين تپه ايجاد شده است، اشاره كرد و گزارشهايي را از حفاريهاي غيرمجاز پراكنده در منطقه داد.
وي افزود: روند اين عمليات بهگونهاي بوده كه كسي نتوانسته است، آن را متوقف كند.
فردي نيز كه در اداره كل حفاظت محيط زيست پارك ملي لار و پلور بود، دربارهي آغاز اين عمليات، به مجوزها و استعلامهايي كه مجري طرح در پروندهي قطور خود داشت، اشاره كرد.
در اينباره، علي ماهفروزي ـ مدير پژوهشي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان مازندران ـ 20 شهريورماه امسال با تأكيد بر اينكه همكاران باستانشناس به محل رفتند و معتقدند، سفالهاي شكستهي پيداشده به كوچروها ميتوانند متعلق باشند، به خبرنگار ايسنا گفت: سفالهاي پيداشده در محوطهاي نزديك كارخانهي آب معدني پلور، دليلي بر وجود يك استقرار يا تپهي باستاني در اين محل نيستند.
وي با بيان اينكه اين سفالها دليلي بر اين نيستند كه در اينجا اثري باستاني وجود دارد، توضيح داد: تپهاي كه از آن ياد ميشود، يك تپهي طبيعي يا ناهمواري كوهستاني است كه در محور هراز قرار دارد و در كنار آن، يكسري سفال پيدا شدهاند.
ماهفروزي افزود: در فاصلهي 15 تا 20 متري اين پروژه، ديواري تاريخي به طول سه متر از سنگ و آهك وجود دارد كه ما از شركت پيمانكار تعهد گرفتهايم، در صورت نزديك شدن به محدودهاي كه در اطراف اين ديوار مشخص كردهايم، پروژه را متوقف كنند.
البته براساس ديدههاي خبر ايسنا، فاصلهي محل عمليات با ديوار تاريخي 15 تا 20 متر نيست، هرچند شايد اين فاصله را در ارتفاع بتوان دانست، چراكه ماشينهاي سنگين درست در كنار بخش تخريبشدهي تپهي قلعهدختر درحال فعاليت و تسطيح بودند.
پس از آنكه نمونههايي از سفال در تپهي قلعهدختر پيدا شدند، با هدف كارشناسي بيشتر و تعيين قدمت آنها در اختيار كارشناسان موزهي ملي ايران قرار گرفتند.
بر اين اساس، محمد كرمي ـ مسؤول واحد پژوهشي سفال موزهي ملي ايران ـ كه سفالهاي يادشده را از نزديك بررسي كرده بود، 17 شهريورماه به خبرنگار ايسنا گفت: زماني كه سفالها به اين موزه آورده شدند، كارشناسان مختلف متخصص در دورههاي تاريخي و اسلامي گردهم آمدند تا دربارهي اين سفالها نظر دهند. آنها معتقد بودند، اين سفالها به اواخر دورهي ساساني و اوايل دورهي اسلامي متعلقاند. اين مسأله نشان ميدهد، محوطهي محل پيدا شدن سفالها، در اين دورهها مسكوني بوده است.
وي ادامه داد: البته با توجه به شواهدي كه دربارهي وجود تكههايي از خمرههاي بزرگ و سنگچين مطرح شدهاند، برخي كارشناسان احتمال ميدهند كه گورخمرههايي براي تدفين در اين محل وجود داشته باشند. به همين دليل، بهنظر ميرسد، اكنون محوطهي مهمي در حال تخريب شدن است.
كار شبانهروزي در تپهي قلعهدختر پلور درحالي ادامه داشت كه رييس پژوهشكدهي باستانشناسي 11 مهرماه به خبرنگار ايسنا گفت: در مجوزي كه به سازندگان كارخانه داده شده، ذكر شده است كه در صورت برخورد به آثار تاريخي بايد كار را تعطيل كنند. البته در منطقه، آثار سطحالارضي وجود نداشتند؛ ولي پس از آغاز كار، به آثاري برخورد كردند و كارشناسان استان نيز بازديد كردند و پس از صورتجلسه، كار تعطيل شد.
محمد مرتضايي تأكيد كرد: طرح ساخت كارخانه در اين محل لغو شده است و به هيچ وجه ادامه نمييابد.
به گزارش ايسنا، در اين محوطه آثار روي زمين ديده ميشوند و اگر به اين امر توجه ميشد، كار ساخت كارخانه در اين منطقه نبايد آغاز ميشد؛ ولي حتا پس از تخريب شدن بخشي از آثار روي تپهي قلعهدختر، كار تعطيل نشد.
البته مرتضايي، 22 مهرماه با اشاره به اينكه طرح ساخت كارخانهي آب معدني در منطقهي پلور فقط در محلي كه آثار تاريخي پيدا شدهاند، تعطيل شده است، اظهار داشت: منظور من فقط در قسمتي بود كه به آثار تاريخي برخورد شد و پس از آن نيز كار ساخت كارخانه در اين محل ادامه پيدا نكرد. اين قسمت جزو طرح توسعهي فضاي كارخانه بود كه با كشف آثار تاريخي و پس از صورتجلسه شدن، كار متوقف شد.
وي افزود: محلي كه اكنون براي ساخت كارخانه در آن فعاليت ميشود، از محل كشف آثار فاصلهي زيادي دارد.
چند ساعت پس از غروب آفتاب در راه بازگشت به تهران، بار ديگر كنار تپهي قلعهدختر توقف كرديم تا عكسي از پشتكار مجريان طرح احداث كارخانه بگيريم. ماشينهاي سنگين هنوز درحال آمادهسازي زمين كارخانه يا از نگاه دوستداران ميراث فرهنگي درحال از بين بردن طبيعت و محوطهاي تاريخي بودند.
شايد تا چند سال ديگر، به گفتهي يكي از مردم بومي منطقهي پلور، تعداد كارخانههاي آب معدني بيشتر از تعداد خانههاي مردم شود!
انتهاي پيام
نظرات