هر روز در ميان آدمها پرسه ميزند، آرام و بيسر و صدا از بيخ گوشمان ميگذرد، يكي را ميبرد و يكي را ميگذارد. گاهي دستهجمعي، گاهي تكتك؛ برايش فرقي نميكند كه باشد يا كجا... مرگ را ميگويم كه هميشه كارش سكه است و هيچوقت هم تعطيليبردار نيست. امسال هم همهجا سرك كشيد، از جمله در ميان اهل قلم و دست كساني را گرفت و با خود برد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مرگ در ميان اهل قلم در روزهاي ابتدايي فروردين به سراغ فريدون آدميت، - مورخ و پژوهشگر - رفت.
آدميت عصر دهم فروردينماه در سن 87سالگي بهدليل عوارض ناشي از بيماري گوارشي و تنفسي در بيمارستان تهران کلينيک درگذشت.
او بيشتر بهخاطر پژوهش دربارهي تاريخ دوران نوگرايي و عصر مشروطيت در ايران شهرت دارد.
«فکر آزادي و مقدمهي نهضت مشروطيت»، «انديشههاي ميرزا آقاخان کرماني»، «انديشههاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده»، «انديشههاي طالبوف تبريزي»، «انديشهي ترقي و حکومت قانون»، «فکر دموکراسي اجتماعي در نهضت مشروطيت ايران»، «ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران» و «اميرکبير و ايران» از جمله آثار او بهشمار ميروند.
فريدون آدميت شاگرد نمونهي دارالفنون - نخستين مدرسهي مدرن ايران - بود و از جمله شاگردان جلال همايي، اديب معاصر ايران.
اما در اولين ماه فصل بهار، مرگ به سراغ حسن ملكشاهي هم رفت و اين استاد و پيشكسوت فلسفه 19 فروردينماه در بيمارستان طالقاني از دنيا رفت و در بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد.
حسن ملكشاهي متولد سال 1307 در بابل بود. تحصيلات خود را در مدرسههاي خيراتخان مشهد و سپهسالار تهران گذراند. دروس خارج را در نجف اشرف خواند و درجهي اجتهاد را از محضر آيات عظام خويي و شاهرودي گرفت.
او پس از اخذ درجهي مدرسي به پيشنهاد بديعالزمان فروزانفر، در دانشكدهي الهيات دانشگاه تهران، همزمان با تدريس، در سال 1339 موفق به اخذ درجهي دكتري در رشتهي فلسفه و الهيات شد.
از سال 1352 به مدت 15 سال مديريت گروه فلسفهي دانشكدهي الهيات دانشگاه تهران را برعهده داشت و نيز استاد مدعو در دانشگاه پرينستون آمريكا بود.
ملكشاهي در محضر كساني همچون: اديب نيشابوري، بديعالزمان فروزانفر، فاضل توني و مهدي الهي قمشهاي شاگردي كرده بود و از آثارش به كتابهاي «حركت و استيفاي اقسام آن»، «تهذيب المنطق»، «اثولوجيا»، «السياسته المدنيه»، «الهيات شفا» و «فصول منتزعه»ي ابونصر فارابي (ترجمه و شرح) ميتوان اشاره كرد.
در روزهاي پاياني فروردين نيز صمد سردارينيا با مرگ همراه شد. اين محقق و مورخ از محققان تاريخ معاصر آذربايجان بود كه در اثر عارضهي سكتهي قلبي 22 فروردين دار فاني را وداع گفت و در قطعهي مفاخر مزارستان وادي رحمت تبريز به خاك سپرده شد.
سردارينيا متولد ارديبهشت 1326 بود و پس از خدمت در صدا و سيماي آذربايجان شرقي در سال 1372 بازنشسته شد.
«مشاهير آذربايجان»، «قرهباغ در گذرگاه تاريخ»، «تبريز شهر اولينها»، «مركز غيبي تبريز»، «تبريز در نهضت تنباكو»، «تبريز مهد صنعت چاپ ايران»، «آذربايجان پيشگام جامعهي مدني»، «باقرخان سالار ملي»، «بلديهي تبريز»، «ملانصرالدين در تبريز» و «قتل عام مسلمانان در دو سوي ارس» از تأليفات مهم اين پژوهشگر در بيش از سه دهه فعاليت تحقيقي بوده است.
اما مرگ از ميان اهالي ادبيات كودك، در روزهاي آخر فروردينماه پروين دولتآبادي را همراه خود كرد.
اين شاعر پيشكسوت از بنيانگذاران شعر كودك بود كه در 27 فروردينماه در بيمارستان ايرانمهر درگذشت و در بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد.
او متولد سال 1303 در اصفهان و از بنيانگذاران شوراي کتاب کودک بود. هجدهساله بود كه معلم شد و در كنار شغل معلمي به كارهاي فرهنگي نيز پرداخت و بويژه در زمينهي شعر كودك تلاش كرد.
از اين شاعر، كتابهاي «شوراب»، «آتش و آب»، «بر قايق ابرها»، «باز ميآيد پرستو نغمهخوان»، «شهر سنگ»، «هلال نقرهسا»، «در بلورينجامهي انگور»، «گذري در ادبيات کودکان»، «گنجشك و وزغ» و «جمجمک برگ خزان» بهجا ماندهاند.
در روزهاي آغازين ارديبهشتماه، داريوش جعفري درگذشت. اين نويسنده و محقق كه ششم ارديبهشتماه در بيمارستان لقمانالدولهي تهران از دنيا رفت، در باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده شد.
داريوش پورجعفري از استادان پيشكسوت آموزش و پرورش بود که سالها به ارائهي آثار خود در نشريهها و مجلهها ميپرداخت و در زمينهي تربيت هنرمندان، اهل قلم و نويسندگان جوان تلاش ميكرد.
اين محقق کارشناسي ارشد علوم تربيتي داشت و در شوراي فرهنگي شوراي نگهبان و شوراي پژوهشي استان فعاليت ميکرد.
مرگ در ميانهي خرداد، نادر ابراهيمي را با خود همراه كرد. اين نويسندهي پيشكسوت به دليل عوارض ناشي از بيماري كه طي چند سال گذشته او را رنج ميداد، 16 خرداد از ميان ما رفت.
نادر ابراهيمي متولد 14 فروردينماه سال 1315 در تهران بود كه در سن 72سالگي از دنيا رفت و در قطعهي هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد.
از آثار اين نويسنده به «خانهاي براي شب»، «آرش در قلمرو ترديد (يا: پاسخناپذير)»، «هزارپاي سياه و قصههاي صحرا»، «افسانهي باران»، «در سرزمين كوچك من» (منتخب آثار)، «تضادهاي دروني»، «انسان، جنايت، احتمال»، «مكانهاي عمومي»، «در حد توانستن» (شعرگونه)، «غزلداستانهاي سال بد»، «ابوالمشاغل» (زندگينامه) و «فردا مشكل امروز نيست» و «يك عاشقانهي آرام» ميتوان اشاره كرد.
حميد فرزام - عضو پيوستهي فرهنگستان زبان و ادب فارسي و استاد دانشگاه - نيز خردادماه درگذشت.
فرزام متولد سال 1302 (کرمان)، داراي مدرک دکتري زبان و ادبيات فارسي، مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دانشکدهي ادبيات دانشگاه اصفهان و استاد متون نظم و نثر دانشکدهي اقتصاد دانشگاه تهران و دانشگاه اميرکبير بود، که از سال 1369 به عضويت پيوستهي فرهنگستان زبان و ادب فارسي نيز درآمد.
برخي از آثار او عبارتاند از: «مسافرتهاي شاه نعمتالله ولي و ارزش آن از جهات تربيتي و اجتماعي و سياسي»، 1347؛ «شاه ولي و دعوي مهدويت»، 1348؛ «اصول اخلاقي اسلامي»، 1349؛ «روابط معنوي شاه نعمتالله ولي با سلاطين ايران و هند»، 1351؛ «تحقيق در احوال و نقد آثار و افکار شاه نعمتالله ولي»، 1374؛ و «نکتهها و نقدها»، 1380.
در آخرين ماه فصل بهار، كلود كرباسي - مترجم هنر ايران - در سن 68سالگي از دنيا رفت.
اين مترجم پيشكسوت كه بويژه در زمينهي ترجمهي متنهاي هنري فعاليت ميكرد، سالهاي بسياري در شناساندن هنر ايران و متنهاي هنري فارسي به انگليسيزبانان تلاش کرده بود.
كرباسي 30 خرداد بر اثر ابتلا به بيماري سرطان از دنيا رفت و در بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد.
«برگزيدهي آثار پروانه اعتمادي» (گردآورنده: جواد مجابي، به اهتمام: منيژه ميرعمادي)، «اطلس چهارده قرن هنر اسلامي، هنر خوشنويسي از آغاز تا امروز» (با همراهي عباس سحاب)، «طوباي گل و مرغ» (همراه با پرويز اسكندر خرمي)، «لرستان در گذر تاريخ»، «چشم شنوا» (ايران درودي / به زبانهاي انگليسي و فرانسوي با همراهي مديا كاشيگر و ويدا طيراني)، «نمدهاي ايران: پژوهشي در زمينهي نمدهاي منطقهي گرگان و دشت»، «بختياريها، بافتهها و نقوش»، «گنجنامه» و «شكوه ايران»، از جمله ترجمههاي كلود كرباسي هستند.
منصور بنيمجيدي با آغاز تابستان كولهبارش را بست و همسفر مرگ شد.
اين شاعر 53ساله كه از بيماري سرطان پانكراس رنج ميبرد، در منزلش در آستارا درگذشت.
منصور بنيمجيدي متولد هفتم ارديبهشتماه سال 1334 بود. «اين ابر در گلو مانده»، «بر بام خود آشفته ميوزم»، «بهاري از خاكستر پاييز»، «بانوي باد شبنامه پخش ميكند»، «قرائت دوم من تويي»، «سهم من هميشه دلتنگي است»، «ديگر نميتوانم شاعر بمانم» و «شعر امروز آستارا»، از آثار منتشرشدهي اين شاعرند.
دو كتاب بيژن كلكي با عنوانهاي «ترانههايي براي آلكاپون» و «نيامدي اسم آب يادم رفت» هم بهكوشش بنيمجيدي بهچاپ رسيدهاند.
عبدالظيم رضايي نيز تيرماه درگذشت و در قطعهي فرهيختگان بهشت زهرا (س) بهخاك سپرده شد.
رضايي كه به او لقب «پدر تاريخ ايران باستان» دادهاند، 12 تير در بيمارستان حضرت رسول (ص) بر اثر عفونت خوني درگذشت.
عبدالعظيم رضايي متولد سال 1311 در روستاي يبارك شهريار كرج بود. او پس از اتمام دورهي ششم ابتدايي و آموزگاري، گرفتن مدرك كارشناسي معقول و منقول و كارشناسي ارشد در همين رشته، به تحصيل در رشتهي زبان انگليسي روي آورد و پس از اخذ مدرك كارشناسي حسابداري، ديپلم پزشكياري و ديپلم زبان پهلوي خود، در سال 1356 موفق به پايان دورهي دكتري اديان از دانشگاه تهران شد.
او تعداد زيادي كتاب دربارهي تاريخ ايران تأليف كرده است كه از مهمترين آنها به «تاريخ هزارسالهي ايران»، «گنجينهي تاريخ ايران»، «سرشت و سيرت ايرانيان باستان»، «تاريخ فرهنگ و تمدن ايران»، «12 هزارهي پويندگي و پايندگي ايرانيان» و «انگيزهي شكستها و پيروزيهاي ايرانيان در جنگها» ميتوان اشاره كرد.
«زندگاني امام حسين (ع)»، «زرتشت كيست؟» و «مسيح كيست؟»، از ديگر تأليفات او هستند.
بهمن جواهرچيان - شاعر جوان - هم در اين ماه همراه مرگ شد.
اين شاعر كه متولد سال 1356 بود، 23 تير به علت حملهي قلبي از دنيا رفت.
جواهرچيان مجموعههاي منتشرنشدهاي دارد و فيلمنامهي «پنج سيسي لالايي» را هم كه عنوان يكي از شعرهايش است، نوشته، كه قرار بود با تهيهكنندگي عليرضا شجاعنوري و به كارگرداني حميد سليميان ساخته شود.
مسعود ميناوي - داستاننويس - نيز در دومين ماه فصل تابستان در بيمارستان طالقاني تهران درگذشت.
اين نويسندهي جنوبي به علت ابتلا به بيماري قلبي در سن 68سالگي از دنيا رفت.
ميناوي از دههي 40، داستانهايش را در نشريههاي مختلف بهچاپ ميرساند.
همچنين سهراب علوينيا - استاد فلسفهي دانشگاه شهيد بهشتي - مردادماه بر اثر سکتهي قلبي از دنيا رفت.
او از دانشگاه ويلز انگلستان دکتري فلسفه داشت و از آثارش به اين موارد ميتوان اشاره كرد: ترجمههاي «معرفتشناسي رياضي»، «ماهيت بشر از ديدگاه ويتگنشتاين»، «درآمدي به رسالهي ويتگنشتاين»، «درآمدي به تحليل فلسفي» و «فلسفهي اخلاق».
اما محمدمهدى فولادوند - مترجم قرآن كريم و نويسنده - هم در اين ماه از ميان ما رفت.
اين مترجم پيشكسوت پس از مدتها بيماري به دليل سكتهي مغزي، 15 مرداد در سن 88سالگي در منزل خود از دنيا رفت.
محمدمهدي فولادوند متولد سال 1299 در اراك بود و از دانشگاه سوربن فرانسه، دكترى ادبيات داشت.
او از اولين مترجمان قرآن به زبان فرانسه بود، كه به عنوان چهرهي ماندگار نيز معرفي شده بود.
برخى از ترجمههاى فولادوند عبارتاند از: ترجمهي «قرآن كريم» و «نهجالبلاغه» به زبان فارسى، «اقتصاد» صدر و «رهايى از گمراهى» تأليف غزالى.
از تأليفات او هم به «خيامشناسي»، «قرآنشناسى» و «نخستين درس از زيباشناسى» ميتوان اشاره كرد.
سيدمحمد سيد - شاعر محلي بهبهان - در دههي ششم زندگي خود از دنيا رفت. اين شاعر 30 مرداد بر اثر بيماري تنفسي در بيمارستان آرياي اهواز درگذشت.
او ساليان سال از عمر خود را صرف خدمت به فرهنگ و آيين و سنن مردم بهبهان كرد.
سيدمحمد سيد صاحب چند اثر در زمينهي شعر محلي بهبهاني است، كه از جمله به «گپ سيد» (سخن سيد) و «چهارده چراغ سيد» شامل شعرهايي در مدح و رثاي ائمهي اطهار (ع) ميتوان اشاره كرد.
تورج نگهبان - ترانهسرا - نيز در همين روز در سن 76 سالگي در غربت درگذشت.
اين ترانهسرا كه از بيماري ريوي و كيسهي صفرا رنج ميبرد، 30 مرداد در سن 76سالگي در بيمارستاني در لسآنجلس از دنيا رفت.
او که متولد سال 1311 در اهواز بود، فوق ليسانس رشتهي جامعهشناسي را از دانشگاه تهران گرفت و چند سالي به تدريس در دانشگاه پرداخت.
نگهبان ترانهسرايي را از سال 1328 با شعري بر روي آهنگ همايون خرم شروع کرد. از سال 1340، سالها با برنامهي گلها همكاري داشت و ترانههاي زيادي از خود بهجا گذاشت.
محمدرسول درياگشت ـ پژوهشگر ـ نيز در روزهاي نخستين شهريورماه از دنيا رفت.
اين پژوهشگر هفتم شهريورماه بر اثر سكته مغزي و قلبي در سن 72سالگي در بيمارستان شهريار درگذشت.
او متولد سال 1315 در لنگرود بود و در سالهاي اخير در بنياد موقوفات دكتر افشار فعاليت داشت.
حدود 20 جلد كتاب از اين پژوهشگر، در حوزهي تاريخ و ادبيات به جا مانده است، كه از جمله به «قائممقامنامه»، «مخابرات استرآباد»، «يادداشتهاي سعيد نفيسي»، «خاطرات بصيرالملك»، «خاطرات امين لشكر»، «خاطرات ديوان بيگي»، «نصرتالله ميليسو»، «از ماهان تا چابهار» و «روزنامهي سفر خراسان» ميتوان اشاره كرد.
همچنين سيروس رادمنش - شاعر - در آخرين ماه فصل تابستان بر اثر ايست قلبي درگذشت.
سيروس رادمنش سال 1334 در روستاي بن آسياب به دنيا آمد و در شهرستان مسجدسليمان بزرگ شد. او در سال 55، با گروهي از شاعران جوان به شعري روي آوردند که بعدها موسوم به شعر ناب شد و جايگاه ويژهاي در شعر معاصر ايران را به خود اختصاص داد.
اين شاعر چند مجموعهي شعر دارد كه در زمان حياتش آنها را منتشر نكرد.
اما در خزان امسال، طاهره صفارزاده كولهبارش را بست و همراه مرگ، سفر بيبازگشتش را آغاز كرد.
اين شاعر و مترجم قرآن كريم كه از پنجم مهرماه بهعلت زايدهي مغزي در بيمارستان ايرانمهر تهران بستري شده و مورد عمل جراحي قرار گرفته بود، چهارم آبانماه در اين بيمارستان درگذشت و در امامزاده صالح آرام گرفت.
طاهره صفارزاده ـ شاعر، نويسنده، محقق و مترجم ـ در شهرستان سيرجان متولد شد و پس از كسب مدرك ليسانس در رشتهي زبان و ادبيات انگليسي، براي ادامهي تحصيل به خارج از كشور رفت.
او در سال 1371 از سوي وزارت علوم و آموزش عالي، استاد نمونه معرفي شد و در سال 80 پس از انتشار ترجمهي قرآن كريم، به افتخار خادم القرآن نائل آمد.
صفارزاده در ماه مارس 2006 همزمان با برپايي روز جهاني زن، از سوي سازمان نويسندگان آسيا و افريقا به عنوان شاعر مبارز و زن نخبهي دانشمند مسلمان برگزيده شد.
مجموعههاي شعري «رهگذر مهتاب»، «طنين در دلتا»، «سد و بازوان»، «سفر پنجم»، «حرکت و ديروز»، «بيعت با بيداري»، «مردان منحني»، «ديدار صبح»، «در پيشواز صلح»، «هفتسفر»، « روشنگران راه» و «جلوههاي جهاني» از اين شاعر انتشار يافتهاند.
در ميانهي آذرماه امسال هم مسعود فراهاني پارسا - دبير پيشين فرهنگستان زبان و ادب فارسي - درگذشت.
فراهاني پارسا متولد سال 1327 و داراي کارشناسي ارشد مديريت دولتي، با سابقهي فعاليت در سازمانهايي چون صدا و سيما و وزارت مسکن، از تاريخ هشتم خردادماه 1378 با حکم غلامعلي حداد عادل، به سمت دبيري فرهنگستان زبان و ادب فارسي منصوب شد و مدت چهار سال در فرهنگستان فعاليت كرد.
ابوالقاسم مسعودي - سردبير مجلهي «خروس جنگي» - با شروع زمستان از ميان ما رفت.
مسعودي 20 ديماه در سن 78سالگي در منزلش درگذشت و پيكرش در بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
ابوالقاسم مسعودي متولد سال 1309 در همدان، مدتي سردبير نشريهي «آپادانا» بود، و در حدود سالهاي 1335 تا 1340، به سردبيري نشريهي «خروس جنگي» پرداخت، كه جريان «جيغ بنفش» هوشنگ ايراني در آن مطرح شده است.
او همچنين با نشريههاي «سپيد و سياه»، «اطلاعات» و «كار و كارگر» همكاري داشت.
كتابهاي «شرح حال 230 تن از نامداران جهان» و «مكتب ديالكتيك مولانا» نيز آثار بهجامانده از مسعودي هستند.
اما در ميانهي زمستان، پيرمرد طناز ادبيات ما، منوچهر احترامي در سن 67سالگي همراه مرگ شد.
اين طنزپرداز پيشكسوت و خالق اثر معروف «حسني نگو يه دستهگل»، 23 بهمنماه از دنيا رفت و در قطعهي هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
منوچهر احترامي متولد سال 1320 در تهران، طنزنويسي حرفهيي خود را از هفتهنامهي طنز «توفيق» آغاز کرد. او علاوه بر همکاري با راديو، تلويزيون و سينما، پژوهشگر، مدرس و داور بسياري از جشنوارههاي طنز و کودکان بود.
احترامي همچنين از قديميترين نويسندگان ادبيات کودک و نوجوان بود، که مجموعهي کارهاي «حسني نگو يه دستهگل» او از دههي 60 تا امروز، با مجموع تيراژ چندميليوني همچنان يکي از محبوبترين کتابهاي کودکان بهشمار ميرود.
علياصغر خبرهزاده نيز اواخر همين ماه درگذشت
اين نويسنده و مترجم پيشكسوت كه از 19 بهمنماه در بيمارستان بستري بود، در پي مشكلات تنفسي، 28 بهمنماه درگذشت و در قطعهي نامآوران بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد.
علياصغر خبرهزاده متولد سال 1302 در طزرجان از توابع يزد بود. تدريس زبان و ادبيات فارسي، ترجمهي آثاري از جمله: «دكتر ژيواگو»ي بوريس پاسترناك، «هيچ و همه»ي آرتور كسلر، «بخت خوابزده»ي اميل آژار، «بيگانه»ي آلبر كامو (با جلال آل احمد) و «هميشه شوهر» و «تسخيرشدگان» (جنزدگان) فئودور داستايوفسكي، و همچنين نگارش آثاري همچون: «زبان و ادبيات فارسي»، «نثر پارسي در آيينهي تاريخ»، «گزيدهي ادب فارسي» و «ادب و انديشه»، از جمله فعاليتهاي او هستند.
همچنين نادعلي همداني - پژوهشگر، نويسنده و مترجم - در آخرين ماه زمستان درگذشت.
او متولد سال 1312 در اردبيل بود و تحصيلات دبستاني را در زادگاه خود و دورهي دبيرستان را در تهران به پايان رساند و به دليل مشکلات اقتصادي از ادامهي تحصيل بازماند و با مدرک ديپلم دبيرستان وارد کار مطبوعاتي شد.
نخست در روزنامهي کيهان و سپس در مؤسسهي اطلاعات به عنوان نويسنده، خبرنگار و قصهنويس به کار پرداخت. قصهنويسي در مطبوعات را از 15سالگي شروع کرده بود و نخستين رمانش «ولگرد» در 1330 منتشر شد.
پس از دريافت مدرک کارشناسي، به عنوان بورسيهي تلويزيون عازم فرانسه شد و تحصيلات عالي خود را در رشتهي پژوهشهاي تئاتري (گرايش «تلهتئاتر») تا پايهي دکتري در دانشگاه سوربن پاريس ادامه داد. بعد از انقلاب اسلامي، در سال 1358 به ايران بازگشت و کار تهيهکنندگي و نويسندگي در تلويزيون را دوباره از سر گرفت و تا اسفندماه 1368 که بازنشسته شد، بيش از 40 برنامهي تحقيقي، نمايشي و تلهتئاتر را نويسندگي، کارگرداني و تهيه کرد و پس از بازنشستگي، به کار ترجمه، رماننويسي و ويراستاري روي آورد.
محمد شمس معطر - شاعر - نيز در اين ماه از دنيا رفت و در مزار آقا سيدمحمد لاهيجان به خاك سپرده شد.
محمد شمس معطر متولد سال 1320 در لاهيجان بود و از وي كتاب «بر سطر آبي مرداب» به چاپ رسيده است. كتابهاي «يك حنجره آواز»، «در مناقب و مصائب اهل بيت (ع)» و «رؤياي نارنجي» نيز از او در دست چاپ است.
شمس معطر دبير انجمن ادبي حزين لاهيجي بود و با پورضا و امير زيباكناري در زمينهي موسيقي و شعر همكاري داشت.
مرگ هيچوقت خسته نميشود و از پا نمينشيند. ميآيد و همراهانش را ميبرد. در اين بين اما افرادي همچون نويسندگان و هنرمندان از جمله انسانهايي هستند، كه پس از مرگ هم با آثار و نوشتههايشان حضور دارند. يادشان گرامي...
گزارش از: خبرنگار ايسنا، زينب كاظمخواه
انتهاي پيام
نظرات