به اعتقاد يك كارشناس حوزهي ميراث فرهنگي، مسايلي مانند اعمال نفوذهاي بيشمار و نبود قدرت در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از جمله عوامل زمينهساز عبور مترو از چهارباغ عباسي در اصفهان ميتوانند باشند.
عليرضا جعفريزند در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ادامه داد: متأسفانه مسألهي ميراث فرهنگي هنوز براي مديران ما جا نيافتاده است. زماني كه شهرداري، ادارهها و سازمانهاي مختلف با حوزهي ميراث فرهنگي برخوردي دارند، گمان ميكنند اين حوزه به يك كشور بيگانه متعلق است، مثلا فكر ميكنند، اگر عمليات مترو را در چهارباغ اجرا كنند، بر ميراث فرهنگي پيروز شدهاند. اين قضيه بيشتر جنبهي لجبازي دارد تا بهصورت واقعي مشكلات اين مسأله پشت سر گذاشته شوند و يك راه حل جديد براي آن پيدا شود.
او بيان كرد: من حتا از بعضي مديران دربارهي تخريب برخي مكانها شنيدهام كه ميگويند، ما فلان جا را بهصورت شبانه خراب كرديم و زماني كه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به خود آمد، كار ما انجام شده بود. اين جمله بسيار تأسفبار است، مانند اينكه ميراث فرهنگي را به قشر كوچكي از كشور مربوط ميدانند كه مردم، صاحبنظران و مديران هيچ مسؤوليتي در قبال آن ندارند.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: بهنظر ميرسد، ميراث فرهنگي اين را پذيرفته كه سازمان ضعيفي است و بايد در مقابل همه كوتاه بيايد و گويا اين مسأله جا افتاده است.
جعفريزند با اشاره به حضورش در برخي جلسههايي كه ميراث فرهنگي با نهادها و ادارههاي ديگر برگزار ميكند، گفت: در اين جلسهها ديدهام كه اصلا اجازهي صحبت به نمايندهي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري داده نميشود و آنچنان ديگر نهادها و سازمانها اعمال نفوذ و قدرت دارند كه نمايندگان سازمان ميراث فرهنگي از حق اين حوزه نميتوانند دفاع كنند و معمولا دست خالي برميگردند.
وي روند تخريب خانههاي تاريخي را در جلفاي اصفهان، نمونهاي از ضعف ميراث فرهنگي دانست و افزود: متأسفانه خانههاي تاريخي جلفا در اصفهان هنوز روند تخريب خود را دارند. اين يك نمونه از قضيه است كه گويا ميراث فرهنگي ضعف خود و اينكه جلوي اينگونه مسايل را نميتواند بگيرد، قبول كرده است و به همين دليل، نسبت به اينگونه مسايل بيتفاوت ميشود و حتا افرادي كه نسبت به اين موارد قبلا قدري واكنش نشان ميدادند، امروز ديگر تصميم ميگيرند در اين زمينه سكوت كنند.
او همچنين متخصص نبودن بيشتر مديران سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان را دليل ديگري براي ضعف در اين مسأله دانست و ادامه داد: بيشتر مديراني كه در اصفهان روي كار آمدند، در امور ميراث فرهنگي متخصص نبودند. بهنظر من، مديران ميراث فرهنگي بايد باستانشناس يا تحصيلكرده در رشتهاي مرتبط با اين حوزه باشند. زماني كه يك تحصيلكرده در حوزهي نقاشي يا زيستشناسي براي اين سمت انتخاب ميشود، از آن مدير چه انتظاري ميتوان داشت؟ او چه درك درستي از اين قضيه ميتواند داشته باشد؟ تا اين رييس ميآيد، راه و چاه را ياد بگيرد و قوانين مربوط را بياموزد، بلافاصله عوض ميشود و يك نفر ديگر جاي او را ميگيرد.
اين كارشناس حوزهي ميراث فرهنگي گفت: دست كم در اصفهان، زماني كه يك طرح تصويب ميشود، به اين قضيه فكر ميكنند كه اگر در مقابل ميراث فرهنگي عقبنشيني كنند، اين مسأله باز هم در جاها و به شكلهاي ديگر ممكن است، تكرار شود. با وجود اينكه كارشناسان نظر ميدهند و طرحهاي قابل اجراي خود را مانند عبور مترو از خيابان شمسآبادي ارايه ميكنند، گويا لجبازي در كار است كه اينگونه طرحها پذيرفته نشوند، چون فكر ميكنند، اگر كوتاه بيايند يا در مقابل ميراث فرهنگي عقبنشيني كنند، سبب ميشود كه در طرحهاي مشابه نيز ميراث فرهنگي اعمال نفوذ كند و اجازه ندهد كه تخريبهايي از اين دست صورت گيرند.
جعفريزند دربارهي پيگيري حقوقي توسط مسؤولان ميراث فرهنگي در تخريبهايي مانند مسجد مدرسهي گلشن در نيشابور يا مسجد همت در تهران و احتمالا دربارهي عبور مترو از چهارباغ عباسي، اظهار كرد: به نظر من، فرآيند حقوقي نوعي سفسطه است و من اصلا به آن اعتقاد ندارم، چون تاكنون اين بحث براي نمونههاي مشابه راه به جايي نبرده است. حتا ساختمان جهاننما با دخالتهاي يونسكو بهصورت مستقيم، بهگونهاي كه بايد تعديل نشده و در حد ناچيزي از ارتفاع آن كاسته شده است.
وي اضافه كرد: از نظر حقوقي تاكنون نديدهام، ميراث فرهنگي توانسته باشد، قدم خيلي مهمي را بردارد و مواردي در اين زمينه بسيار جزيي بودهاند.
انتهاي پيام
نظرات