• جمعه / ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷ / ۰۹:۳۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8702-15087

در آستانه‌ي روز بزرگداشت خيام مجدالدين كيواني: خيام عصاره‌ي دغدغه‌ها‌ي فلسفي - ديني ايراني است

در آستانه‌ي روز بزرگداشت خيام
مجدالدين كيواني: 
خيام عصاره‌ي دغدغه‌ها‌ي فلسفي - ديني ايراني است
مجدالدين كيواني با اعتقاد بر اين‌كه خيام متفكري ا‌ست كه دغدغه‌ي نسل‌هاي متعدد را در خود دارد، او را عصاره‌ي دغدغه‌هاي فلسفي - ديني چندين نسل ايراني مي‌داند. مترجم كتاب «صهباي خرد» (شرح احوال و آثار حكيم عمر خيام نيشابوري) در آستانه‌ي روز بزرگداشت خيام در گفت‌وگو با خبرنگار بخش حكمت و فلسفه‌ي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: ماجراي خيام در غرب از زماني شروع مي‌شود كه فيتز جرالد يك مقدار از رباعي‌هاي خيام را به ‌انگليسي ترجمه مي‌كند. البته قبل از آن، سابقه‌ي معرفي خيام درغرب‌ به‌ سال 1770 ميلادي برمي‌گردد. او در ادامه افزود: ماجر از اين قرار است كه سفير بريتانيا در ايران، مقداري كتاب را با خود از ايران به انگلستان مي‌برد و جزو اين نسخه‌هاي خطي كه به‌ انگلستان مي‌برد و به‌ دانشگاه آكسفورد اهدا مي‌كند، يك نسخه از رباعيات خيام بوده است كه اين نسخه به ‌دست استادي از دانشگاه آكسفورد مي‌رسد كه رباعياتي را از خيام ترجمه مي‌كند و اين كتاب را براي دوستش فيتز جرالد مي‌فرستد. كيواني سپس يادآور شد: در ادامه، اين جرالد است كه با ترجمه‌ي‌ خيام، سبب شهرت او در غرب مي‌شود كه اين به نيمه‌ي دوم قرن نوزدهم برمي‌گردد. مترجمي مانند جرالد از دنياي متفاوتي نسبت به ‌دنياي خيام بوده است؛ خيامي كه براي هشت‌ تا 10‌ قرن پس از جرالد بوده است؛ از اين‌رو پيداست جرالد تحت تأثير آراي فلسفي و ديدگاه‌هاي فلسفي خود و فرهنگش، آثار خيام را ترجمه كرده و از سويي، اختلاف دو زبان و نيز دو فرهنگ سبب تفاوت‌هايي در ترجمه شده است؛ لذا به‌نظر مي‌رسد جرالد تحت تأثير تفكرات فرنگي خودش و مقداري هم اقتضاي زمان، آن‌جور كه مي‌خواهد، مي‌بيند و از همين جهت به آن بخش از شعر خيام توجه مي‌كند كه خيام در آن‌ها نسبت به دنيا بي‌تفاوت است؛ از همين‌رو جامعه‌ي انگليسي آن زمان و به‌دنبالش اروپايي‌ها به جنبه‌هاي خوش‌باشي نگاه خيام اعتنا مي‌كنند. او در عين حال متذكر شد: البته جرالد در اين زمينه مقصر نيست؛ زيرا هر نوع تفكري كه به‌دست آدم‌هاي غيرمتخصص مي‌رسد، مقداري از خودشان به آن اضافه مي‌كنند و مطابق ميل خودشان، آن را دنبال مي‌كنند. حتا در ايران هم سال‌هاي سال مي‌ديديم هر مي‌خانه‌اي را به اسم خيام مي‌گذاشتند و اين ناشي از نبود درك صحيح از خيام است و به‌عبارتي، خيام مصداق اين گفته‌ي مولاناست كه مي‌گويد: «هركسي از ظن خود شد يار من». كيواني همچنين گفت: در تفكر خيام، آن‌جا كه همه‌چيز برايش پيچيده است و نمي‌تواند پاسخي براي پرسش‌هايش بيابد، به خوش‌باشي دعوت مي‌كند و از اين‌رو بر دريافتن امروز و فكر‌ نكردن به آينده و گذشته تأكيد دارد. اين نگاه خيام بر اثر فشارهاي فكري كه بر او وارد مي‌شده و جوابي نمي‌گرفته است، آب مي‌خورد و اين را به‌صورت نوعي طغيان بيان كرده كه مي‌بايست مي ‌خورد. منتها اين حرف را يك فرد بي‌اطلاع، مي‌خوارگي تلقي مي‌كند و فكر مي‌كند خيام مي‌گويد همه‌اش در مي‌خانه بنشينيد. آن حرفي كه خيام مي‌زند و آن تصوري كه فرد عادي دارد، با هم فرق مي‌كنند؛ از اين‌رو علي‌رغم حرف‌هايي كه در شعر خيام است، برداشت‌ها اشتباه است. او در ادامه‌ي انتقاد از برداشت‌هاي اشتباه از نگاه خيام، مولانا و حافظ، تأكيد كرد: تصورهاي غلطي از خيام در غرب است كه البته غرب مستعد اين بوده و به‌نظر زمانه به‌گونه‌اي بوده كه اين دم را غنيمت ‌شمردن را مي‌پسنديدند. ظاهر حرف را گرفته‌اند؛ اما ديگر نرفته‌اند ببينند عمق اين حرف‌ها چيست. همان را گرفته‌ و دنبال كرده‌اند و به‌نام خيام، انجمن و مي‌خوراگي راه مي‌اندازند. كيواني متذكر شد: از خيام متفكر بيش‌تر از خيام شاعر مي‌شود حرف زد و هرچند او را بيش‌تر به‌عنوان شاعر مي‌شناسيم؛ اما او شاعري انديشمند است. به باور من، او انديشمندي ا‌ست كه بي‌ثباتي دنيا را باور دارد. وي همچنين خاطرنشان كرد: تا اين اواخر، ما خيام را تنها به‌عنوان يك شاعر مي‌شناختيم و آن هم به‌خاطر اين‌كه غربي‌ها به او پرداختند و درباره‌ي او تحقيق كردند و حرف زدند، ما به سراغ او رفتيم و رفته ‌رفته بيش‌تر مورد توجه قرار گرفت و در 60، 70 سال‌ گذشته، اديبان ما كم و بيش خوب به خيام خوب پرداخته‌اند؛ اما در اروپا مي‌بينيم بيش از ما متوجه جنبه‌هاي ديگر زندگي و تلاش‌هاي علمي خيام شده‌اند؛ چنان‌چه در كتاب «صهباي خرد» مي‌بينيم به تحقيقاتي درباره‌ي وجوه ديگر خيام پرداخته‌ شده و البته در ايران هم، بويژه در دو دهه‌ي اخير، به كارها و پژوهش‌هاي علمي اين انديشمند توجه بيش‌تري شده كه يكي دو سمينار هم با همين رويكرد درباره‌ي خيام برگزار كردند؛ بنابراين نمي‌شود گفت خيام صد‌درصد مغفول مانده است؛ اما آن اندازه‌اي كه درخور خيام است، فعاليت تحقيقي انجام نشده است. اين پژوهشگر فلسفه يادآور شد: به خيام آن‌طور كه بايد، پرداخته نشده و بيش‌تر هنوز به شعرهاي او توجه مي‌شود؛ كما اين‌كه در بزرگداشت‌هاي خيام از رباعيات او هنوز صحبت‌ مي‌شود. درواقع درباره‌ي چيزي صحبت مي‌شود كه هنوز بر سر آن ترديد و شك است كه اصلا خيام سراينده‌ي كدام بخش از رباعيات است؟ به هر حال، هرچند جنبه‌هاي غيرشاعري خيام كم‌كم مورد توجه قرار گرفته؛ اما همگاني نشده است. اين بخش‌هاي غيرشاعري فقط در سطح خواص مانده است. كيواني ز خيام به‌عنوان افتخار ايران ياد كرد و افزود: او متفكري ‌است كه عصاره‌ي دغدغه‌هاي چند نسل را در خود دارد و به‌عبارتي دغدغه‌هاي فلسفي، فكري و ديني چندين نسل را در خود گرد آورده است. خيام نماينده‌ي تفكر هفت تا هشت قرن پرسش‌هايي‌ است كه پاسخ نگرفته‌ است و هنوز نتوانسته‌ايم به آن‌ها جواب دهيم كه آيا عدالت در جهان هست يا نيست؟ نقش انسان در قبال خداوند و... چيزهايي ا‌ست كه هنوز مسأله‌ي فكري جامعه‌ي ماست؛ بنابراين خيام در ميراث ‌فرهنگي جامعه‌ي ما جايگاهي بسيار مهم و قابل توجهي دارد. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha