استاد سيدجعفر شهيدي كه سالها در راه روشن كردن زواياي تاريخ اسلام، قلم زدن دربارهي زندگي ائمهي اطهار (ع) و واقعهي عاشورا تلاش كرده بود، در ماه محرم چشم از اين دنيا فروبست.
به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين مورخ و پژوهشگر پيشكسوت حدود ساعت 11 امروز يكشنبه 23 ديماه همزمان با چهارمين روز ماه محرم و ماه شهادت امامي كه عاشقانه براي او و خاندانش نوشته بود، پس از تحمل مدتي بيماري در منزل شخصي خود از دنيا رفت.
شهيدي كه در سال پاياني هشتمين دههي زندگي پربار خود بهسر ميبرد، همچنين سالها براي آموزش دانشجويان، فرهنگنويسي در لغتنامهي «دهخدا» و نوشتن براي حفظ فرهنگ اين سرزمين تلاش كرده بود. او در راه اعتلاي اسلام و ايران ذرهذرهي وجود خود را گذاشته و گذشته بود و حالا بخشي از فرهنگ ايران وامدار نام سيدجعفر شهيدي است.
نگاهي به آثار
از جمله آثار ماندگار استاد، ترجمهي «نهجالبلاغه»ي حضرت علي (ع) است. ميگفت، هنوز دلش در نجف جا مانده است: «آنجا سايهي اميرالمومنين (ع) بود، حالا هم درست است دستمان كوتاه است، ولي متوسليم».
شهيدي كه در نگارش كتابهاي تاريخي، نگاهي تحليلي داشت، آثاري چون: شرح مثنوي، عرشيان، قيام حسين (ع)، زندگاني فاطمه زهرا (س)، زندگاني علي بن الحسين (ع)، شيرزن كربلا، ابوذر غفاري، گزينهاي از سخنان اميرالمومنين علي (ع)، زندگاني امام صادق (ع)، از ديروز تا امروز (مجموعه مقالهها و سفرنامهها) و ترجمههايي چون: براهينالعجم، تاريخ الاسلام التحليلي، علي بلسان علي، شورهالحسين (ع)، حيات فاطمه (س)، حياهالامام الصادق جعفربن محمد (ع) و حيات السيده فاطمه الزهرا (س) را در كارنامهي خود دارد.
مروري بر زندگي
سال 1320 براي تحصيل علوم ديني و فقه و اصول راهي نجف ميشود، اما بعد از هشت سال، بيماري ناگزير او را به ايران بازميگرداند. هر هفته بايد خود را به پزشك نشان ميداده، درنتيجه از رفتن به حوزه بازميماند. براي گذران زندگي و بهمنظور ترجمهي متون عربي، نزد دكتر سنجابي ـ وزير فرهنگ وقت ـ ميرود، اما به او اشتغال به تدريس پيشنهاد ميشود. با ماهي 150 تومان در دبيرستان ابومسلم مشغول ميشود و بعد كه به او ميگويند با مدرك ليسانس حقوقش به 300 تومان خواهد رسيد، بدون شركت در كلاسها، ليسانس الهياتش را با بهترين نمرهها ميگيرد.
سپس علامه دهخدا از سيدجعفر شهيدي دعوت به همكاري ميكند و در نامهاي به دكتر آذر ـ وزير فرهنگ وقت ـ مينويسد: «او اگرنه در نوع خود بينظير، ولي كمنظير است». دهخدا در اين نامه ميخواهد كه به جاي 22 ساعت، به او شش ساعت تدريس اختصاص دهند؛ تا بقيهي وقتش را در لغتنامهي دهخدا بگذارند. مدتي اينگونه ميگذرد، تا سال 1340 كه با مدرك دكتري به دانشگاه منتقل ميشود. تدريس در دانشگاه تا سالهاي 45، 46 ادامه پيدا ميكند، اما بعد با ناامني دانشگاه، دانشجويان خود را به لغتنامه ميبرد؛ كه تا چندي پيش كه استاد با ناراحتي جسمي مواجه شد، پس از سالها، هنوز هم دانشجويانش چهارشنبهها به لغتنامه ميرفتند، تا در محضر او كسب فيض كنند.
شهيدي اولين كتابش را در نجف در رد احمد كسروي مينويسد، هرچند بر خوب بودن كارهاي تاريخي او ـ تاريخ آذربايجان، تاريخچهي چپق و قليان، مشعشيان و... ـ تأكيد داشت. ديگر كتابش، سه جلد «جنايات تاريخ» توسط ساواك توقيف ميشود، اما بعدها با گذشت دورهي زماني، بعضي مطالب انتقادي را چندان ضروري نميبيند و آنها را از چاپ بعدي حذف ميكند.
برخي گفتههاي استاد شهيدي
او كه همواره به تاريخ اسلام و زندگي ائمهي اطهار (ع) توجه خاصي داشت، زماني دربارهي وضعيت پرداختن به تاريخ، بويژه تاريخ اسلام در ايران به ايسنا گفته بود: «متأسفانه آن چيزي كه كمتر به آن اهميت دادهاند، تاريخ است و علت اين است كه از ابتدا تاريخ را براي وقتگذراني ميخواندهاند».
او تأكيد داشت: «وقتي در اروپا ميخواهند تاريخ بنويسند، چند نفر به تاريخ يك قرن مشغول ميشوند؛ ولي شرقيها اينگونه نيستند و تاريخ ما بيشتر شفاهي و نقلي است».
دكتر شهيدي با تأكيد بر اينكه تحليل تاريخي هنوز در كشور ما جا نيفتاده است، خاطرنشان كرده بود: «اوايل انقلاب خواهش كردم گروهي براي تاريخ تشكيل شود، كه به نتيجه نرسيد. حالا هم مورخان خوبي داريم؛ اما به تاريخ اسلام كمتر توجه ميشود».
سيدجعفر شهيدي دربارهي وضعيت فلسفه نيز معتقد بود: «فلسفهي ما تا ابن رشد خوب پيش رفته، اما از قرن پنج درجا زده است. بزرگترين فيلسوف ما ميخواهد با چند كتاب در اتاقش تكليف دنيا را روشن كند؛ اما اينطور كه نميشود».
او همچنين گفته بود: «آنچه براي مردم و كشور ما اهميت دارد، اين است كه دانشجويان ما در هر رشتهاي كه هستند، در زمينهي علم، امروزشان بهتر از ديروزشان باشد. دانشجويان ما از لحاظ هوش و استعداد چيزي كم ندارند، اما نميدانم چطور است كه از 1400 سال پيش كه من اطلاع دارم، به سمت كارهاي عملي و تجربي نرفتهايم و برخلاف پژوهش علمي از لحاظ پژوهش تجربي عقبيم».
اين نويسنده و پژوهشگر با بيان اين مثال كه ما هميشه در ورزش كشتي جلو هستيم، اما در فوتبال نه، متذكر شده بود: «كار دستهجمعي نيازمند گذشت و آزادي عمل است، كه ما هنوز عادت نكردهايم دستهجمعي جلو برويم».
به نظر شهيدي، «ما به پژوهش عادت نداريم، آنچنان كه به دموكراسي، و اين چاله و كمبود را دانشجويان بايد پر كنند.»
اما از توصيههاي استاد اين است كه: «سعي كنيد امروزتان بهتر از ديروز باشد. از كاري كه براي اجتماع ميكنيد، انتظار پاداش نداشته باشيد و تكيهتان بيشتر بر معنويات باشد.»
روحش شاد و يادش گرامي!
انتهاي پيام
نظرات