ديدار با مهدي آذريزدي «اين اجتماع جواب مرا نداده است»
مهدي آذريزدي كه عمرش را براي كتاب گذاشته و كتابهايش را بچهها، حالا با گله ميگويد: اين اجتماع جواب مرا نداده است.
راوي «قصههاي خوب براي بچههاي خوب» كه دوران نقاهت را پس از مرخصي از بيمارستان در منزل پسرخواندهي خود در كرج ميگذراند، در ديدار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هم از تنهايي و روزگار گله دارد و هم ميگويد كه راضي است و كاري نميتوان كرد.
او به اين اشاره ميكند كه دوستان غايب زيادي در سراسر ايران دارد، اما ميگويد: الآن زندگي من نبايد اينطور باشد كه پول دوا و درمان نداشته باشم. در اين سن و سال و با اين وضع بايد پرستار داشته باشم.
آذريزدي كه چند سال پيش هم براي زندگي از يزد به كرج آمده و دوباره به شهرش بازگشته، دربارهي آمدن اينبارش ميگويد: تنها بودم و نميتوانستم خودم را اداره كنم. اين شد كه از يزد فرار كردم و به اينجا (منزل پسرخوانده) پناه آوردم، كه به من محبت زيادي دارند. اما وقتي رسيدم، حالم بد شد و يك هفتهاي در بيمارستان بودم.
او ميگويد كه از زندگي طلبكار است و به هيچكس بدهي ندارد. «همش خدمت كردم، هميشه صرفهجويي كردم و سوختم. هرگز جز مهماني و اينجا، غذاي خوب نخوردم. لباس خوب نپوشيدم. بعضيها بهخاطر صرفهجويي ميگويند خسيسام، اما وقتي درآمد ندارم، صرفهجويي ميكنم. ولي بدنام نشدم، بدي نكردم و الهي شكر!»
اين نويسندهي پيشكسوت كودكان و نوجوان كه كتابهايش را چندي پيش به كتابخانه اهدا كرده بود، 500هزار تومان بن كتاب ميگيرد و 506هزار تومان كتاب ميخرد؛ كتابهايي را كه لازم داشته، مثل فرهنگ لغت.
همچنان تنها لذت زندگياش، كتاب خواندن است و ميگويد: «سرم را كه توي كتاب ميكنم، مثل يك آدم مست، دنيا روي سرم خراب ميشود. اين تنها لذتي است كه ميشناسم.»
اين روزها بيشتر كتابهاي مربوط به پيري را در زمينهي روانشناسي، تغذيه و دارو ميخواند. كتاب آشپزي «از سير تا پياز» نجف دريابندري و فهيمه راستكار را هم در كتابخانهاش دارد، كه آن را بسيار مفيد و از كتاب رزا منتظمي هم بهتر ميداند.
آذريزدي همچنين شرط كتابخوان شدن را برداشتن مميزي عنوان ميكند.
اما نام اين نويسنده هميشه همراه است با «قصههاي خوب براي بچههاي خوب»... ميخواسته براي بچههايي كه مثل خودش كتاب نداشتهاند، كاري بكند، كه اين قصهها را مينويسد.
اولين جلد مجموعه را سال 1335 منتشر ميكند كه با گذشت سالها همچنان مورد توجه است. ميگويد، با اخلاص كار كرده كه كارهايش ماندگار شدهاند.
بيست و سه عنوان كتاب براي بچهها نوشته و تصحيح «مثنوي» مولوي را انجام داده كه تأكيد ميكند، برايش ادعاي زيادي هم دارد.
مهدي آذريزدي كه ازدواج نكرده است، خاطرهاي را بازگو ميكند از سخنراني در يك دبيرستان دخترانه. آنجا به پرسشي دربارهي ازدواج نكردنش دو پاسخ داده؛ يكي شوخي و ديگري جدي. شوخي اينكه: من با زن ديوانه نميتوانم زندگي كنم؛ چرا كه زن اگر عاقل باشد، زن من نميشود! و جواب جدي اينكه: پيش نيامده؛ با استناد به اين گفتهي آناتول فرانس كه پيشامدهاي حسابنشدهي زندگي، خدايان روي زميناند.
به گزارش ايسنا، پيرمرد 85سالهي متولد محلهي خرمشاه يزد، تكيهگاه اين روزهايش را از سالهاي 1327، 1328 دارد. زماني در يك عكاسي كار ميكرده و يك پسربچهي هفت، هشتسالهي بيسواد براي كار آنجا ميرود. وقتي بهخاطر سواد نداشتن، نااميد از گرفتن كار روي پلهها گريه ميكرده، آذريزدي با پيشنهاد همكارش، او را پسر خود ميداند. «بهش گفتم پسر من و حالا بچههايش به من ميگويند پدربزرگ».
از كوچه پسكوچههاي محلهي خرمشاه يزد و ديوارهاي كاهگلي تا گوهردشت كرج در دل اين پاييز سرد، همسفر تنهايي شده تا از تنهايي فرار كند، با دوستان غايبي كه همسفر داستانهايش شدهاند و عنوان ميكند، گاهي يك تلفنشان قند توي دلش آب ميكند.
هرچند بيحوصله است و ميگويد حوصلهي رفتن و آمدن و گزارش ندارد، اما با روي باز و شوخيهاي هميشگياش پذيرايمان شد و به يادگار نوشت: «من هميشه اين مشكل را دارم كه وقتي ميخواهم چيزي بنويسم، انقدر حواسم پرت ميشود كه از هميشه بدتر مينويسم. درست مثل حالا كه اصلا هوش و حواسم را گم كردهام. عيبي هم ندارد. زندگي پر از اين پست و بلندهاست. همش هم خوب است.
مهدي آذريزدي
86/9/21»
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات