نوع نگاه به چارت سازماني موزهها از حدود 70 سال پيش تاكنون بهگونهاي تنظيم شده كه هرچند تعداد افراد در اين چارت كم و زياد شده، ولي هيچگاه اصلاح نشده است و هنوز امكان توسعهي موزهها و جذب گرايشهاي جديد در موزههاي مختلف با حضور متخصصان جديد مانند باستان جانورشناس، باستان گياهشناس و باستان انسانشناس بهشكل رسمي پيش نيامده است.
رييس پيشين موزهي ملي ايران در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي چالشهاي موجود در حوزهي موزهداري، با بيان اين مطلب ادامه داد: هرچند از طريق قرارداد، تعدادي از افراد با تخصصهاي خود مشغول به كار هستند، ولي فعلا نميتوان آنها را جذب كرد.
محمدرضا كارگر اصلاح عناوين پستي را يكي از كارهاي بسيار سخت دانست كه موزهها را با چالشي جدي روبهرو كرده است و افزود: موزهها بهواسطهي علوم و نيازهاي جامعه از تخصصهاي مرتبط استفاده ميكنند كه اگر اين تخصصها بدون حضور متخصصان آنها استفاده شوند، موزهها نيز صامت ميمانند و اگر هم قصد جذب كردن اين تخصصها را داشته باشند، به پستهاي جديد نياز است كه هنوز در موزهها ايجاد نشدهاند.
وي با دانستن موزه بهعنوان مكاني براي پژوهش، گفت: متاسفانه در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با تشكيل پژوهشگاه اين فرصت از بخشهاي مختلف سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از جمله موزهها و موزهي ملي گرفته شد و امكان جذب نيروهاي پژوهشي كه ميتوانستند بهصورت هيات علمي در موزهي ملي، ديگر موزهها و ادارههاي استانها باشند، ديگر وجود ندارد.
او تشكيل پژوهشگاه را عاملي براي فقير شدن بنيهي پژوهشي موزهها دانست و نبود استقلال مالي و رديف اعتباري خاص را در موزهها از ديگر چالشهاي موجود در موزهها ارزيابي كرد.
اين عضو هيات علمي مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي بيان كرد: موزهها در برنامههاي خود هيچگاه نتوانستند استقلال مالي داشته باشند و همين موضوع، مديريت موزهها را با چالشي جدي روبهرو كرد.
كارگر نداشتن قدرت تصميمگيري موزهها را براي مجموعهشان از ديگر چالشهاي موزهها ارزيابي كرد و افزود: تصميم دربارهي موزه هميشه بيرون از اين محيط تاييد ميشود.
وي دربارهي شرايط مديريت موزهها در كشور اظهار داشت: در ايران هنوز امر مطلوبي دربارهي تدوين شرايط موزهها وجود ندارد و البته در بعضي كشورها وجود دارد و در بعضي وجود ندارد، ولي اكنون ارتباط مستقيم شخصي كه ميخواهد مسؤوليت يك موزه را با موضوع آن موزه داشته باشد، اهميت دارد.
او علم و آگاهي دربارهي ادارهي يك موزه را در اين زمينه موثر دانست و ادامه داد: آشنايي با علم موزهداري بهگونهاي كه اهداف موزهها را تدوين و مديريت آن براساس اهداف به پرسنل و به مجموعه راه پيدا و آنرا هدايت كند، بايد مورد توجه قرار گيرد.
رييس پيشين موزهي ملي ايران آگاهي به نوع موزه را در اين زمينه بسيار مفيد دانست و عنوان كرد: اگر قرار باشد، موزهها به تحولات نويني دست يابند، اين اطلاعات و حداقل آگاهيها در اينباره لازماند و اگر اين اطلاعات آكادميك باشند، بهطور قطع مفيدترند. اگر قرار باشد، تحولي در جامعه ايجاد شود و موزهها جايگاه خود را در جوامع بتوانند پيدا كنند، بايد تاثيرگذار و در زندگي مردم جاري باشند.
وي تحصيلات را يكي از عوامل مهم در مديريت موزهها ارزيابي و تاكيد كرد: هر فردي در تحصيلات آكادميك خود بهصورت ناخودآگاه، مسايل و گرايشهايش به آن تحصيلات برميگردد، يك جامعهشناس، موزه را از ديد جامعهشناسي موزه بررسي ميكند و يك معمار از جنبهي معماري موزه را تقويت ميكند.
اين عضو هيات علمي مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي با اشاره به 11 سال تجربهي مديريت خود در موزهي ملي ايران، توضيح داد: كار در موزه و تعامل با دنياي موزهداري در جهان يكسري قابليتها و اطلاعاتي را به انسان ميدهد كه من مديون اين شرايط هستم.
كارگر افزود: جبر تاريخي به ما ميگويد، همهچيز بايد به سمت جلو پيش رود و ما حق برگشت به عقب را نداريم، بهگونهاي كه در طول زندگي بشر، هر حركتي كه بوده، به سمت جلو پيش رفته و در هيچ مقطعي به عقب بازنگشته است. توسعه در اين سالها و بخصوص در چهار دههي آخر، رشد فزآيندهاي داشته، بهگونهاي كه موزهها را جزيي از كل قرار داده است.
او ادامه داد: در برخي جوامع اين رشد با سرعت بيشتري همراه بوده و در برخي جوامع نيز سرعت كم و نامحسوسي داشته است. در ايران نيز اين توسعه و انديشه درحال تحول است كه بايد در موزهها تغييرات جدي و بنيادي صورت گيرند.
رييس پيشين موزهي ملي ايران وجود يك سناريو را لازمهي اين تغييرات دانست و گفت: هر اتفاقي كه در جهان پيش ميآيد، به سه موضوع مهم نياز دارد كه اگر يكي از اين سه موضوع نباشد، آن تغيير اتفاق نميافتد.
وي با بيان اينكه احساس نياز، خالق اين احساس و وجود اسپانسري كه هزينهها را پرداخت كند، سه موضوع مهماند، اظهار كرد: در كل كشور، احساس نياز بهوجود آمده است كه ما هنوز به موزه و تغييرات آن احتياج داريم.
او به اين مطلب اشاره كرد كه در بعضي موارد، هيچ سناريويي وجود ندارد، ولي اسپانسر و هزينهي آن موجود است كه موجب ساخته شدن موزههاي جديد ميتواند باشد. چنانچه اين موزهها بدون استاندارد باشند، هر سه موضوع اشتباه از آب درميآيند.
كارگر اظهار داشت: نيازها در اين زمينه ديده ميشوند، ولي نارضايتي مخاطبان از وضع موجود موزهها وجود دارد. به همين دليل، موزهها به بازنگري نياز دارند.
اين عضو هيات علمي مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي بخشي از اين نياز به بازنگري را بهدليل نبود كساني كه توانايي طرح و ايجاد سناريو را دارند، دانست و ازسوي ديگر، نبود بودجه را در بعضي موارد از ديگر مشكلات آن ارزيابي كرد.
وي تاكيد كرد: موزهها موظف به پيشرفتاند، وگرنه از گردونه خارج ميشوند. اگر موزهها در طول حيات خود بهصورت دايم نتوانند بازسازي شوند، به چيزي بهجز اصل خود تبديل ميشوند.
او دربارهي كنارهگيرياش از مديريت موزهي ملي ايران، توضيح داد: اين كار يك استعفا نبود، بلكه يك نتيجه بود و حاصل يك سلسله صحبتها بود، صحبتها و برنامههايي مطرح شدند و به باور من، اگر كسي در اين شغل باشد كه به نظام اجرايي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نزديك باشد و ارتباطات داشته باشد، از امكانات بيشتري براي موضوعهاي مختلف ميتواند استفاده كند.
رييس پيشين موزهي ملي ايران اضافه كرد: بايد شرايط جديدي براي موزه ايجاد شود تا از امكانات بيشتري براي موضوعهاي مختلف در موزه بتوان استفاده كرد و بهنظر من، اكنون ساختار اجرايي موزه بايد دايم تغيير كند.
محمدرضا كارگر متولد 1341 است و مدرك ليسانس خود را از دانشگاه تهران در رشتهي باستانشناسي و فوقليسانس را با گرايش تاريخ و تمدن اسلامي از دانشگاه تربيت مدرس گرفته است. او در سال 1375 بهعنوان مدير موزهي ملي ايران انتخاب شد.
انتهاي پيام
نظرات