• چهارشنبه / ۹ آبان ۱۳۸۶ / ۱۶:۴۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8608-05616

«با تك‌لايه‌يي كردن مولانا در غرب مقابله كنيم» مولانا در كشورهاي فرانسه و انگليسي‌زبان بررسي شد

«با تك‌لايه‌يي كردن مولانا در غرب مقابله كنيم»
مولانا در كشورهاي فرانسه و انگليسي‌زبان بررسي شد
نشست «بررسي تأثير آثار مولانا در حوزه‌ي فرانسه‌زبان» توسط بهمن نامور مطلق و «بررسي تأثير آثار مولانا در ميان كشورهاي انگليسي‌زبان» توسط اميرعلي جوميان در مجموعه‌ي آسمان فرهنگستان هنر برگزار شد. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بهمن نامور مطلق - دبير فرهنگستان هنر - با اشاره به تاريخچه‌ي سير حضور مولانا از ايران به كشورهاي ديگر، گفت: مولانا در ابتدا بر آسياي صغير و بويژه شاعران ترك‌زبان تاثير مي‌گذارد. نشانه‌هاي حضور مولانا در آسياي صغير را در بنيانگذار شعر ترك مي‌بينيم. او از بسياري از نمادها و حكايت‌هاي مولانا در شعر خود استفاده كرده است. مولانا با جا‌به‌جايي خود، فرهنگ ايراني را جابه‌جا مي‌كند. استاد دانشگاه شهيد بهشتي در ادامه به بررسي ورود انديشه و آثار مولانا در اروپا پرداخت و گفت: در اروپا آلماني‌زبان‌ها خيلي سريع با مولانا ارتباط برقرار مي‌كنند، كه مهم‌ترين آن‌ها روكرت است. او با الهام از غزليات مولانا گونه‌اي جديد در ادبيات آلمان تأسيس مي‌كند و آن را غزل نام مي‌گذارد. در حوزه‌ي فرانسه‌زبان نيز ارتباط ‌هاي بسيار نزديكي با مولانا به‌وجود مي‌آيد. لافونتن - بزرگ‌ترين حكايت‌پرداز فرانسه - مي‌گويد كه حكايت‌پردازي خود را از هندي‌ها گرفته است؛ چون ايراني‌ها را در دنيا به‌نام هندي و عرب مي‌شناختند. درواقع او تحت تأثير مولانا بوده است. وي افزود: بزرگ‌ترين نويسنده‌ي فرانسه‌زباني كه تحت تأثير مولانا بود، موريس بارس است (اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم). البته تأثير سعدي را نيز در او مي‌بينيم (كتاب برگ‌هاي پاييزي). موريس بارس به‌خاطر علاقه‌ي شديد به مولانا و نيز مراسم سماع فرقه‌ي مولويه، كه در فرانسه به‌نام درويش‌هاي گردان معروف بودند، به قونيه سفر مي‌كند. او كه يك نويسنده و درعين حال سياستمدار بود، مي‌خواست از انديشه‌هاي مولويه در مسيحيت نيز استفاده كند. بارس درباره‌ي مولانا مي‌گويد، مولانا در مثنوي عطر و نور و موسيقي را با هم درآميخته است. نامور مطلق تصريح كرد: گذار از ادبيات و فرهنگ يوناني به ايراني و هندي از قرن نوزدهم و با مكتب رمانتيسم آغاز مي‌شود. رمانتيسم ويكتور هوگو بسيار تحت تأثير ادبيات هندي و ايراني بوده است. امروز بزرگ‌ترين نويسنده‌ي زبان فرانسه، لوكلزيو مي‌گويد كه من رابطه‌ي شخصي با مولانا برقرار كرده‌ام. شايد بتوان گفت كه از نويسندگان بزرگ نيستند كه تحت تأثير مولانا نباشند. در اوايل قرن بيستم و بويژه بين دو جنگ جهاني اول و دوم، خيام بعد از انجيل بيش‌ترين خواننده را در اروپا داشته و اكنون بايد گفت كه هيچ نويسنده‌اي به اندازه‌ي مولانا در غرب خوانده نمي‌شود. مترجم حكايت‌هاي مولانا به زبان فرانسه اضافه كرد: تمام آثار مولانا به فرانسه ترجمه شده‌اند. خانم ميروويچ تمام زندگي خود را براي ترجمه‌ي آثار مولانا صرف كرد. آن‌ها همه‌چيز را از خود مولانا دارند و حتا گاهي خود را صاحب تفسير نيز مي‌دانند. مولانا در فرهنگ غربي نفوذ كرده است. وي در پايان درباره‌ي خوانش‌هاي متعدد و گاه متضاد از انديشه‌هاي مولانا در غرب گفت: ما گاهي تضاد و تضارب را در نقد داريم كه قابل قبول و پذيرش نيست؛ اما خوانش‌هاي متعدد هيچ اشكالي ندارد. درواقع بايد گفت كه ما با تفاوت‌ها مشكلي نداريم؛ ولي تضادها قابل تأمل‌اند. بايد گفت ما يك رسالت تاريخي داريم. مولانا و حافظ و خيام و... در غرب تاريخ مصرف دارند. ما بايد مولاناي واقعي را به جهان بشناسانيم؛ چون او را بهتر مي‌فهميم. ما بايد با تك‌لايه‌يي كردن انديشه‌هاي مولانا در غرب مقابله كنيم. همچنين اميرعلي نجوميان - استاد ادبيات انگليسي دانشگاه شهيد بهشتي - در ادامه به بررسي حضور مولانا در كشورهاي انگليسي‌زبان و بويژه آمريكا با تأكيد بر تظاهرات فرهنگ پاپ پرداخت و گفت: مولانا در اواخر 1970 در ‌آمريكا و با ترجمه‌ي كولمن باركس شناخته شد. قبل از آن، ترجمه‌هاي بسياري از مولانا به انگليسي داشتيم؛ از جمله آربري و نيكلسون. كولمن باركس مولانا را وارد فرهنگ عامه كرد. او مترجم خوبي نيست و هرگز زبان فارسي را نمي‌داند. او ترجمه‌هاي آربري را به دست مي‌گيرد و حس خود را دوباره ترجمه مي‌كند. به هيچ وجه نگران ساختار شعر فارسي نيست و از شيوه‌ي شعر آزاد استفاده مي‌كند. مولانا بسيار شبيه والت ويتمن است و باركس كاري مي‌كند كه انسان با خواندن مولانا گويي ويتمن مي‌خواند. در دو سه دهه‌ي اخير، توجه به مولانا، مرهون باركس است. نجوميان در ادامه به چگونگي ارايه‌ي انديشه و آثار مولانا در آمريكا اشاره كرد و به تشريح نگاه آمريكايي به مولانا در ‌آمريكا پرداخت و گفت: در آمريكا ما شاهد كارهاي تبليغاتي درباره‌ي مولانا هستيم. در قطعات موسيقي ساخته‌شده بر روي شعر مولانا، با كلماتي چون مست و سرمست (به معناي زميني آن)، آتش، قلب لرزان، توهم، سرگيجه، آرزوي جسماني، سرخوشي و خلسه، ديوانگي و جنون و... مواجهيم. شما سرگيجه و مستي را در اين آثار مي‌بينيد. البته در مولانا ايماژهاي مستي را داريم؛ ولي در ترجمه به انگليسي، درصد مفهوم استعاري آن كم شده است؛ در حالي‌كه در متن فارسي چنين نيست. مولانا در غرب به مرشدي براي ايجاد حسي كه بيش‌تر در كلوپ‌هاي شبانه مي‌بينيم، تبديل شده است! مولانا در غرب به‌سمت يك نيو ايج رفته است. اين شيوه و نگاه به زندگي از دهه‌ي 60 و با هيپي‌گري آغاز شده بود، كه ملغمه‌اي بين روان‌شناسي و مذهب بود. مديتيشن، يوگا، انرژي‌درماني، يك سلامت كلي‌نگر و ... در رفتار و انديشه‌هاي آن‌ها وجود دارد. نيو ايج تعبير غرب از معنويت شرق است. نجوميان افزود: در اوايل قرن بيستم بحث فرهنگ صنعتي در غرب به وجود آمد كه ريشه‌ي آن در مكتب فرانكفورت بود. در مكتب فرانكفورت، خود فرهنگ هم المان و عنصري تجاري است. در آمريكا بحثي به نام صنعت مولوي مطرح شده است. در فرهنگ صنعتي‌شده، فرهنگ به موضوعي قابل فهم و عوام‌پسند تبديل مي‌شود. اين پژوهشگر و مترجم در پايان گفت: من در صحبت‌هاي خود به جنبه‌هاي تظاهر پاپ و هنر پاپ از مولانا سخن گفتم و البته نبايد يك‌طرفه به موضوع نگريست. در غرب كارهاي اساسي و مهم نيز درباره‌ي مولانا انجام شده‌اند. تمام آثار مولانا به انگليسي ترجمه شده‌اند. با يك جست‌وجوي ساده در سايت آمازون، در حدود 200 - 300 جلد كتاب درباره‌ي مولانا به زبان انگليسي مي‌توان مشاهده كرد. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha