ما در كشورمان برنامهي فرهنگي كلان براي رفتن به لايههاي پنهان فرهنگي شهروندان خود نداريم، بنابراين محدوديم؛ پس تعاملي هم ميان هنرمندان و مردم صورت نميگيرد.
اينها گفتههاي حسين خسروجردي، هنرمند هنر جديد و گرافيست است كه دربارهي حضور اجتماعي هنرمندان نقاش در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) عنوان كرد.
وي درباره راههاي تعامل بين هنرمندان نقاش و مردم گفت: طراحي نقشههايي براي تعامل هنرمندان و مردم بهعهده هنرمند نيست، هنرمند نقاش در يك فضاي خلوت و دنياي فرضي زندگي ميكند و درگيري او با فرضيت خود، درگيري جدي است.
او توضيح داد: تمركز يك هنرمند در جهان دروني خود موجب ميشود، او به يكي از گونههاي ناشناخته انساني كه شبيه به جهان دروني اوست، دست پيدا كند و پس از استخراج يك اثر هنري، بين او و مردمي كه دغدغههايي شبيه به او دارند تعاملي صورت ميگيرد.
به گفتهي اين هنرمند گرافيست، برنامهريزي براي ارتباط بين هنرمندان، جمعيت يك كشور و جهاني ديدن را بايد جريانات فرهنگي بهعهده گيرند. معمولا خود هنرمند، نميتواند برنامهريزي تنظيم يافتهاي را به كسي ارايه دهد. ضروري است يك جامعهشناس و جمعيتشناس ايدههاي كارآمدي را ارايه دهند.
حسين خسروجردي، انقلابها، نهضتهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي و هيجاناتي از اين دست را، از جمله علل نزديكي هنرمندان به مردم دانست و عنوان كرد: در اين دوران مردم تشنهي ديدن آثار هنرمندان شده و احساس همدلي و همدردي بين آنها و مردم بهوجود ميآيد؛ در حقيقت يك درد مشترك بين مردم و هنرمند شكل ميگيرد.
بهگمان او، زماني كه كشوري براي بهرهگيري از آرا و نظرات مردم دست به برنامهريزي كلان فرهنگي ميزند، تمام نقاط كور عقيدتي، فكري و فرهنگي امكان بروز و ظهور مييابند.
خسروجردي اضافه كرد: پس از قرار گيري آرا و نقطهنظر هنرمندان و مردم در يك ميدان وسيع فرهنگي و اجتماعي، بين آنها تعاملي صورت ميگيرد، انديشههاي آنها به هم نزديك شده و مردم بيصبرانه منتظر محصولات هنري هنرمندان هستند، چراكه دغدغه آنها اين است.
وي با بيان اين كه فاقد بازده فكري، عقيدتي، احساسي و عاطفي به معناي ناب در كشور هستيم، استدلال كرد، در چنين وضعيتي، هنرمند منزوي و مجبور به كار زيرزميني ميشود و مردم هم در زيرزمينها به دنبال هنر او هستند.
به باور اين مدرس دانشگاه، با بستهشدن فضا، نهضتهاي مختلف زيرزميني در حوزههاي فرهنگي و هنري شكل ميگيرد و مردم پاسخ تشنگيهاي خود را در فضاي غير ملي ميگيرند و هنرمند در فضاهاي بسته دست به خلق آثار ميزنند.
اين هنرمند نقاش و گرافيست گفت، آموزش زبان بصري در ايران نهادينه نشده است، ما بيشتر در حوزهي خود آگاهي تلاش كردهايم و در حوزهي ناخودآگاه كاري صورت نگرفته، جاي فلسفه روانشناسي و جامعهشناسي در سيستمهاي آموزش بصري خالي است.
حسين خسروجردي در ادامه عنوان كرد: در بحث چگونگي ارتباط هنرمند با جامعه جزييات ناشناخته در حوزه شناخت بصري، زبان تصويري و ادبيات داريم تفكرات مختلف به هنر نقاشي نيازمند است؛ ادبيات، موسيقي و تئاتر بهنقاشي نياز دارد.
انتهاي پيام
نظرات