حافظ موسوي گفت: در سالي كه گذشت، جايزه‌هاي ادبي رونق چنداني نداشتند. گرچه چند جايزه ادبيات داستاني مثل سال‌هاي قبل اعطا شدند، اما در حوزه‌ي شعر خبري نبود. اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) متذكر شد: در زمينه‌ي جايزه‌هاي ادبيات داستاني كتاب‌هايي كه برنده جايزه شدند، جز "بلبل حلبي" محمد كشاورز، بقيه‌ي آثار را هنوز نخوانده‌ام. از برنده شدن اين اثر خيلي خوشحال شدم؛ چون به نظرم گرايش داستان‌نويسي كشاورز، همان گرايشي است كه ادبيات ما براي برون‌رفت از محدوده كوچك خوانندگان خاص به آن نياز دارد. وي درباره‌ي جايزه‌هاي شعري كه سال گذشته برگزار شدند، يادآور شد: تا جايي كه در جريانم، تا كنون دو مورد جايزه شعر اعطا شده است؛ يكي جايزه شعر جوان كه مربوط به خانه شاعران ايران بود، كه دست كم چهار كتاب از كتاب‌هاي برنده‌شده در آن را دوست دارم؛ "نقل‌هاي كوچك رنگي" راضيه بهرامي، "زيبايي‌ام را پشت در مي‌گذارم" آيدا عميدي، "رنگ‌هاي رفته‌ي دنيا" سروده‌ي گروس عبدالملكيان، و همچنين كتاب " مرده‌هاي حرفه‌يي" از علي‌محمد مؤدب. موسوي ادامه داد: جايزه‌ي ديگر، جايزه‌اي موسوم به جايزه شعر فجر بود، كه اعتراض بسياري را برانگيخت؛ ازجمله اعتراض خود طاهره صفارزاده، كه از برندگان هم بود. نكته‌ي ديگري كه در اين جايزه بحث‌برانگيز بود، وجود اسم شاعر و منتقد شيرازي، شاپور جوركش به‌عنوان داور بود، كه علي‌رغم چند بار تكذيب او، نامش كماكان در ليست داوران اعلام مي‌شد. از جايزه شعر خبرنگاران تا امروز خبري نشده است. با توجه به تركيب برگزاركنندگان اين جايزه، فكر مي‌كنم انتخابات‌هاي خوبي كرده باشند. از جايزه‌ي شعر مجله گوهران هم كه خبري نيست. جايزه شعر كارنامه نيز همان‌طور كه قبلا طي اطلاعيه‌اي اعلام شد، بنا به هزار و يك دليل امسال برگزار نشد. او در پايان متذكر شد: بنابراين در زمينه‌ي شعر ظاهرا اوضاع روز به‌روز در حال بدتر شدن است. اما اين‌ها به‌گمانم چندان اهميتي ندارد؛ چون كه خوشبختانه در سال‌هاي اخير هر ساله دست‌كم تعدادي مجموعه شعر خوب و قابل تأمل منتشر شده، كه مايه اميدواري است. انتهاي پيام